صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

نامه ی پسر یک سرباز شهید پسر یک سرباز شهید

نامه ی پسر یک سرباز شهید پسر یک سرباز شهید نویسنده: مصطفی رحیمی

پدرم ﺳﻼﻡ
ﺍﺯ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﭼﻪ ﺧﺒﺮ؟
ﻣﻬﻤﺎﻧﯽ ﺧﺪﺍ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﺸﺪ ﮐﻪ ﺑﺮﮔﺮﺩﯼ؟
پدر نیستی که ﺗﺎ ﺩﺳﺘﺎن پر مهرت ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺳﻢ ﺍﺩﺏ ﺑﺮ ﺩﯾﺪﻩ ﺑﮕﺬﺍﺭم و بوسه باران کنم و روز پدر را برای تو که قهرمان زندگیام هستی تبریک بگویم. پدرم هر سال روز پدر را خیالی و بدون تو عاشقانه جشن میگیرم تا یادم نرود که هر جا خم شدم تو بودی، هرجا کم آوردم تو بودی و هر جا کم آوردم تو بودی و هر جا تشنه دعا بودم تو با قلب پاک دستانت را به سوی خدا دراز میکردی.
پدر!
نیستی تا ببینی که غم نبودنت مرا صغیر و اسیر این زمانه کرده، پدر تا زمانیکه سایه پر مهرت همانند چتر بر سرم بود من از خوب و بد دنیا چیزی را نمیدانستم، فقظ بیخیال دنیا و بیخبر از همه چیز مصروف عیاشی های جوانی بودم و نبودنت را هرگز تصور نمیکردم؛ فکر میکردم که تو را خدا از ما نمیگیرد و همیشه سایهای پر مهرت روی سرما باقی میماند و هنوز هم که هنوز است با خودم فکر میکنم که تو وظیفه هستی، در ایام رخصتی بر میگردی و باز مثل سالهای قبل فرزندانت را به نوبت در آغوش گرفته و بوسه باران میکنی .اما چه کنم پدر با غم نبودنت؟
پدر!
این سال نو همه در ایام رخصتی برای زیارت پدر و مادر شان به خانههایشان میروند، اما من صغیر که پدر ندارم با چه روحیه و دلخوشی به خانه بروم؟ من در جواب خواهرک کوچکم که برایش گفته بودم؛ پدر جان وظیفه است و در رخصتی سال نو خانه میآید چه بگویم؟
پدر جان!
بعد رفتنت بغض، اشک و غم نبودند شانه هایم را خم کرده است. پدر رفتی و مسوولیتهای وزین و سنگین خانه را به شانههای ناتوان من گذاشتی. پدر می خواهم برایت اطمینان بدهم که من دیگر کلان شدهام و مسوولیتپذیر؛ تو آرام بخواب، من با خوب و بد دنیا گذرانده و زندگی خواهم کرد.
پدر!
من برای وفا به نصیحتها و قولهای که به تو داده بودم به تحصیلات عالیام شروع کردهام. خلاصه بگویم من و برادرم شامل دانشگاه شدهایم تا بعد از اتمام تحصیلات، نام تو را مفتخرانه زنده کرده و به نصیحتهایت جامهای عمل بپوشانیم.
روز پدر بر همه پدران جهان مبارک باد.