صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

«زن روس» (منیژه سنگین در یوروویژن چه خواند و از ترانه او چه می‌توان آموخت؟)

«زن روس» (منیژه سنگین در یوروویژن چه خواند و از ترانه او چه می‌توان آموخت؟) غضنفر کاظمی :

منیژه سنگین آواز خوان تاجیک مقیم روسیه امسال در مسابقهی آواز یوروویژن، ترانهی را خواند به نام «زن روس» و با این کار به عنوان نماینده روسیه در مراحل بعدی مسابقه انتخاب شد.
مسابقه آواز یوروویژن یک مسابقه بینالمللی موسیقی است که از سال ۱۹۵۶ به صورت سالیانه برگزار میشود.
طبق قوانین مسابقه، کشورهای فعال عضو اتحادیه پخش اروپا امکان شرکت در این مسابقه را دارند.
کشورها آهنگهایی را انتخاب میکند که به صورت زنده بر روی تلویزیون اجرا میشود و بعد رأیگیری انجام میشود و بهترین آهنگ مسابقه انتخاب میشود.
منیژه سنگین با خواندن ترانه زن روس و حتی با تصاویر، حرکات، آواز و شعرش وضعیت زنان روس در جامعهی مرد سالار و بحران زده را به خوبی تصویر میکند و از همین دریچه زنان را به مبارزه دعوت میکند.
در این ویدئو منیژه در لباس قرمز با طرحی شبیه لباس فضانوردان ظاهر میشود. چهار تن دیگر با او همخوانی میکنند.
ترانه منیژه پس از پخش بر روی انترنت و تنها باگذشت دو روز بیش از سه میلیون بازدید داشت.
نشر این ترانه به زودی واکنش‌‌های را با خود همراه کرد. عدهای در مخالفت از این آوازخوان و بخشی هم به طرفداریاش واکنش نشان دادند. سیاستمداران و خبرنگاران بسیاری حتی از وزارت فرهنگ روسیه خواستند که این آوازخوان را از رفتن به دور نهایی که در هالند برگزار میشود محروم کنند.
اما به هر روی و به باور من منیژه دیگر حرفی ندارد، چون او حالا پیامش را رسانده و حرفش را گفته است.
وی پس از اجرای این ترانه به شبکه یوروویژن تی وی گفته است: «این ترانه در باره تحول خودآگاهی زن طی سدههای گذشته در روسیه است.
زن روس راه شگفتانگیزی را از یک کلبه دهقانی به سمت حق انتخاب کردن و انتخاب شدن (از اولین موارد در جهان) و از کارگاههای تولیدی تا پرواز به فضا طی کرده است.
او هرگز از مقاومت در برابر کلیشهها هراس نداشته و همیشه مسئولیتپذیر بوده است.»
البته پرداختن به موضوع زنان تحول تازهای در فعالیت هنری او نیست.
این آواز خوان آگاهی سیاسی و دانش هنری بسیار بالایی دارد. او اکنون به عنوان یک کنشگر حقوق زنان در روسیه شناخته میشود. دو سال پیش به راهاندازی نرمافزاری برای تلفنهای همراه با نام «سلسله» برای زنان قربانی خشونت کمک کرد.
در نماهنگی با نام «مادر» هم موضوع زنآزاری در روسیه را مطرح کرد. پارسال او نخستین سفیر حسن نیت کمیسریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان از روسیه شد.
در ویدیویی دیگری خبرنگار از منیژه میپرسد که او روس است یا تاجک؟ او جواب میدهد:
«من شهروند جهان استم. تاجک استم. سلاویک استم، کسی که انگلیسی حرف میزنم. از برچسب زدن دست کشیدهام.
از اینکه انسانها خود را برچسپ میزنند و خود را محدود میسازند متنفرم.»
میبینید که این هنرمند جوان چقدر دید انسانی دارد و  چقدر دنیایی دور از برچسپ و تقسیم و تعصب میخواهد.
اما با تاسف اوضاع آوازخوانهای زن در کشور ما واقعا شکننده است.
اینها غیر از جنگیدن از راه دور با همدیگر و گذاشتن ویدیو از این وضعیت در انترنت دیگر کاری ندارند.
این مثلا هنرمندان، بیشتر از اینکه در آهنگهاشان به وضعیت خفتبار زنان و حقوق این گروه فرودست در کشور بپردازند، به خواندن ترانههای مبتذل و موسیقیهای مبتذلتری روی آوردهاند و تصورشان از خدمت به مردم و هنر هم فقط نشان دادن برجستگی تنشان و ساختن ویدیوهای مسخره است.
با همهی اینها حالا هم دیر نیست. هنرمندان زن و فعالان حقوق زن اکنون هم میتوانند از آدمهای چون منیژه سنگین یاد بگیرند.
اگر منیژه میتواند از موسیقی و آوازش در جایی مثل روسیه به این شکل استفاده کند و آواز زنان یک ملت را به گوش جهانیان برساند، آوازخوانها و هنرمندان ما چرا نتواند؟
مگر وضعیت زنان افغانستان خیلی بهتر از اینهاست؟
مگر تریبونهای کمی برای خواندن و پرداختن به زنان ستمدیده و پر از تبعیض این سرزمین است؟
یادداشت را با گذاشتن ترانه «زن روس» که خود درونش چیزهایی بسیاری برای یاد گرفتن دارد به پایان میبرم. این ترانه توسط آقای یونس نگاه به فارسی برگردان شده است.

باغها، مزارع، گندمزاران
من کوچک هستم
میدانها، میدانها، میدانهای نبرد
من خیلی کوچکام
از میدانِ آتش چگونه میتوان گذشت؟
اگر تنها باشید، چگونه میتوانید به آنسوی میدان عبور کنید؟
هییییی؟
آیا چشمبهراهِ دستی برای کمک باشم؟
چی؟
دختران، چه کسی به یاری من خواهد آمد؟
قرنهاست
از شام تا بام
از قعر شب
کشتییی را انتظار میکشیم
کشتي که درياها را در نوردد
بسيار انتظار ميکشيم
از شام تا بام
کشتييي را انتظار ميکشيم
چشمبهراه کشتييي هستيم
چشمبهراه کشتييي هستيم
اما انتظار را چه سود؟
برخيزيد، بياييد که برويم!
اي زن روس بايد بداني
تو خيلي قوي هستي،
تو ديوار را فرو خواهي ريخت.
اين شيرينکاري براي چيست؟
هِييي، اي زيبا!
آيا چشمبهراهِ شاهزادهات هستي؟
هِييي، اي زيبا!
تو 30 سالهاي!
خوبي؟ کودکانات کو؟
بدک نيستي
اما کمي بايد از وزنِ تنات بکاهي
يک چيز بلندتر بپوشي
يک چيز کوتاهتر بپوشي
آخ، تو وقتي بزرگ ميشدي پدر نداشتي؟
بايد کاري را کني که نميخواهي
مطمئني که نميخواهي؟
نميخواهي؟
تو باااايد!
گوش کن، راستي!
ما گله نيستيم
هاي کلاغها، دور شويد!
مرا تنها بگذاريد (بگذاريد، دَم بگيرم)
آنان فقط دعوا بلداند، هميشه در جنگاند
کسب‌‎وکارشان جنگ است
اما هرگز به فکر پسري نيستند که پدر ندارد
و دختري که بابايش نيست.
با اين حال، اين خانوادهي درهمشکسته
نميتواند مرا از پا درآورد.
هِييي ، زن روس
نترس، دختر!
تو بسيار قوي هستي
تو بسيار قوي هستي
نترس
نترس
نترس
نترس
آنان درجنگاند، در جنگاند
همه درگير جنگ و جدالاند
بلي، آنان آرزوي خير ندارند
براي پسري که پدر ندارد
دختري که بابايش نيست
اما خانوادهي درهمشکسته
مرا از پا در نميآورد.