صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۹ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

صلح یا ترفند سیاسی!!

-

صلح یا ترفند سیاسی!!

هرچند صلح، خود یک عمل سیاسی است. اما این عمل سیاسی با ترفند سیاسی متفاوت می باشد. مبناها و ارزشهای نهفته در هر یکی مغایر با همدیگر می باشند. اهدافی که در صلح دنبال می گردد، نیز ارزشهای که در صلح وجود دارد، همین طور راهکارهای که در صلح ارائه می گردد، غیر آن چیزی است که در یک ترفند سیاسی بکار برده می شود. بطور مثال هدف نهایی در صلح فراهم آوردن زمینه و بستری است که در آن همه عناصرسیاسی، بخصوص مردم از زندگی و شرایط مساعد، مسالمت آمیز، قابل اعتماد و دوامداری برخوردار گردند. حال آنکه در ترفند سیاسی هر یک از طرفین سعی دارند با نیرنگ و زیرکی خاص رقیب را از میدان بیرون ساخته و خود بصورت یک جانبه بر اوضاع مسلط گردد. حال این ترفند هیچ الزامی ندارد که مبتنی بر دست برداشتن از خشونت یا ایجاد فضای اعتماد و فراهم نمودن یک زندگی مسالمت آمیز همراه باشد.

پس از سال 2001میلادی، که نیروهای بین المللی به عزم و اراده مبارزه با تروریزم و استقرار ثبات در افغانستان حضور یافتند؛ هم چنین پس از استقرار نظام سیاسی جدید در کشور که موجودیت و بقای آن در استقرار صلح و نابودی تروریزم وابسته می باشد، در ماه های اخیر داعیه صلح و مذاکره با مخالفین، که البته منظور از مخالفین همان اصطلاح جدیدی است که به طالبان داده شده است، محور فعالیت ها و گفتگوهای سیاسی داخلی و بین المللی قرار گرفته است.

هرچند نیت و قصد برای استقرار صلح و پایان بخشیدن به جنگ و خشونت امری مطلوب و انسانی می باشد، اما مطلوب و انسانی بودن این نیت زمانی قابل اعتماد خواهد بود که ابزار و راهکارهای منتهی به آن نیز مطابق با نیت و قصد باشد. یعنی نمی توان یک امر خیر را از راه شر بدست آورد. به همین دلیل در ورای شعارها و تلاش هایی که برای صلح صورت میگیرد و نهادها و تشکیلات پر هزینه و کلانی که برای آن بوجود آمده است، چنین احساس می گردد که نیت با عمل تطابق ندارد. شعار حق داده می شود ولی اراده باطل بکار بسته می شود. سخن از صلح است اما برای جنگ دیگر تدارک دیده می شود. آرزوی پایان بخشیدن به خشونت یاد می گردد اما روز به روز به خشونت و جنایت دامن زده می شود. ادعا بر اینست که تروریزم (طالبان و القاعده) در حال شکست اند، اما در واقعیت مشاهده می شود که میدان بیشتری برای مانور دادن شان فراهم می گردد. و.....

در ارتباط با این موضوع گزارش های به نشر رسیده است مبنی بر اینکه، برخلاف آنچه امریکا از پیشرفت در مذاکرات صلح با گروه طالبان خبر می دهد، اما اختلافات گسترده دو طرف چشم انداز مذاکرات و استقرار هر نوع صلحی را در کشور به شدت تیره کرده است. در بحبوحه فضای نظامی گری و ادعای مبارزه با تروریزم و حضور نیروهای بین المللی، تلاش ها برای پیش بردن مذاکرات صلح و آشتی ملی در کشور بی نتیجه مانده است و نشانه مثبتی در آینده نزدیک در این خصوص مشاهده نمی شود.این امر دلایل خاص خود را دارد. یکی از دلایل شاید این باشد که هنوز هیچ تعریف مشخص و معینی از مبارزه با تروریزم و مخالفین داده نشده است.

این عدم تعریف ظاهرا معطوف به متغییر بودن اهداف حکومت و جامعه بین المللی می باشد. یعنی هرکدام بدون در نظر داشت خواست و اراده مردم افغانستان، پیش فرض های مطابق با منافع خود را بر موضوع مخالف و دشمن تحمیل می نمایند. مثلا حکومت در روزهای نخست اگر طالبان را مخالفین آشکار وضعیت جدید کشور و دشمن صلح معرفی می کرد ولی به تدریج این تعریف دچار تغییر گردید، بگونه ای که امروز حکومت هرگز عملیات های انتحاری و جنایت های صورت گرفته توسط طالبان را به آنان نسبت نداده، بلکه به دشمن و مخالف فرضی و موهوم نسبت میدهد.

از جانبی جامعه بین المللی، بویژه امریکایی ها نیز با توجه به تغییر شرایط نگاه خود را به طالبان تغییر داده اند. اگر دیروز خواهان محاکمه آنان در پای میزعدالت بودند، امروز می خواهند که با آنان بر سر میز مذاکره صحبت نمایند. اما به راستی این چرخش ها و تغییر موضع ها دقیق است؟ ترفند و تردیدی در آن وجود ندارد؟ چنین پرسش هایی است که اصل جریانی که بنام صلح یاد می شود زیرسوال قرار میگیرد. زیرا طالبان تاکنون یک گام از موضع خویش عقب نشینی ننموده اند. آیا این عدم انعطاف طالبان فقط از باور ایدئولوژیک آنان سرچشمه میگیرد؟ آیا عقبه های قوی حمایت کننده در این انعطاف ناپذیری دخالت ندارد؟

این عقبه های احتمالی چه هستند و کی هاهستند؟ حکومت و جامعه بین المللی بارها گفته اند که همه عناصر و گروه های مخالف و وابسته به طالبان در صورتی که دست از جنگ بردارند، روابط خود را با شبکه القاعده قطع نمایند، قانون اساسی افغانستان را بپذیرند، می توانند در مذاکرات روند آشتی ملی شرکت کنند. اما در مقابل گروه طالبان و طرفداران آن بشمول حکمتیار خروج نیروهای بین المللی و عدم پذیرش قانون اساسی کنونی را به عنوان پیش شرط برای حضور در مذاکرات صلح اعلام کرده اند. بطور مثال چندی قبل "ذبیح الله مجاهد" یکی از سخنگویان گروه طالبان در پی تایید انجام مذاکرات امریکا با گروه طالبان از سوی رییس جمهوری، گفت: مذاکره ای با امریکا یا هر کشور خارجی در جریان نیست و ما هر گزارشی را مربوط به این نوع مذاکرات رد می کنیم. این امر را بارها اعلام کرده ایم.

هم چنین در روزهای گذشته شایعاتی وجود داشت مبنی بر اینکه گفتگوهای صلح میان امریکا و بعضی از کشور های غربی و طالبان در یکی از کشورهای عربی در جریان است. حال آنکه با استناد به گزارش یکی از روزنامه های غربی این نشست در ارتباط با موضوعی غیر از صلح بوده است. یکی از آگاهان افغان در مصاحبه ای افشا نموده است که امریکا، کانادا و فرانسه بر سر اسرای خارجی دربند طالبان، با آن گروه مذاکره داشته است. کشور های متذکره در باب آزادی ۲ گروگان خارجی در مقابل رهایی ۳۰ زندانی طالب و پرداخت پنج میلیون یورو بگفتگو پرداخته اند. به گفته وی در نتیجه این مذاکرات ۳۰ تن از زندانیان طالب که اغلب آنان فرماندهان طالبان بودند، از زندان بگرام، پلچرخی و دیگر زندان‎ های کشور رها شده و حدود ۵ میلیون یورو نیز به طالبان پرداخت شده است.

نتیجه و برداشتی که از این تعامل ها بدست می آید اینست که در شرایط کنونی هیچ یک از طرف های درگیر خواهان بر قراری صلح واقعی که در آن منافع و مصالح مردم نهفته باشد نیست. هر آنچه تحت عنوان پروسه صلح و گفتگو با طالبان و دیگر مخالفان مسلح از سوی حکومت و نیروهای بین المللی دنبال می گردد در واقع بکار بستن ترفندهای سیاسی می باشد که بتوانند برای آینده سیاسی خود تضمین هایی را بدست آورند. نکته ای دیگر که از تعامل ها بدست می آید اینست که هنوز قدرت های اثر گذار و دست هایی قوی در عقبه طالبان قرار دارد که طالبان را در برابر پیش نهاد های مذاکره و گفتگو اینگونه در موضع غیرقابل انعطاف تقویت می نماید.

طبیعی خواهد بود که در صورت توافق حکومت و نیروهای بین المللی در گفتگو و مذاکره ای که با طالبان و مخالفین مسلح پیش برده می شود، اعتماد و اطمینان نسبت به دوام آن هیچگاهی وجود ندارد. زیرا در مرحله اول میکانیزمی که برای در نظر گرفته اند غیر دموکراتیک بوده و مردم و خواست آنان نایده انگاشته شده است؛ در مرحله بعدی در صورت کمترین تخطی از توافق های بعمل آمده ، بار دیگر آتش جنگ شعله ورخواهد شد. صلحی که از خواست و اراده مردم نمایندگی نکند، و مبتنی بر یک میکانیزم شفاف نباشد، بقایی برای تحقق ندارد. به این جهت روند کنونی که بنام صلح جریان دارد در واقع یک ترفند سیاسی از سوی حکومت و نیروهای خارجی برای بقاء و نجات خود شان است نه کشور و مردم!

دیدگاه شما