صفحه نخست » مقالات » پیامدها و مکانیسمهایمدیریت نیروهای خیزش مردمی درحمایت از نظام بخش دوم و پایانی
پیامدها و مکانیسمهایمدیریت نیروهای خیزش مردمی درحمایت از نظام بخش دوم و پایانی
- مصطفی شفیق
گفتار دوم؛ تحلیل، ارزیابی و آسیب شناسی نیروهای خیزش مردمی؛
2.3 نقاط ضعف و منفی نیروهای خیزش مردمی (آسیب پذیریهای داخلی)
• فقدان خواستهها و استراتیژی مشخص و عدم هماهنگی نیروهای خیزش مردمی با نیروهای امنیتی و دفاعی، در قالب اردوی ملی و پلیس ملی برای مقابله با گروه شورشی طالبان در میدانهای جنگ و چگونگی پیروزی بر آنها میباشند.
• فقدان و نبود افرادی کلیدی و نیروهای کارکشتۀ نظامی و آموزش دیده در میان نیروهای خیزش مردمی و بسیج ملی در برابر گروه طالبان؛ برای حمایت از نیروهای امنیتی و دفاعی و نظام سیاسی؛ یکی از مهمترین چالشها و خطرات هستند که متوجه دولت مرکزی و نیروهای امنیتی و دفاعی کشور میباشند.
• باتوجه به تجربیات تلخ تاریخ گذشته و جنگهای خونین در افغانستان؛ نیروهای خیزش مردمی، باردیگر این احتمال را قوت می بخشند که در بلند مدت تنشها و اختلافات سیاسی تقویت شده و به صورت قطعی دامنگیر خیزش نیروهای مردمی میشوند. زیرا هرکدام از این نیروها منتسب به یک قوم و یک جریان و احزاب سیاسی مختلف و معارض دولت مرکزی میباشند؛ که عامل اصلی جنگهای داخلی و عدم امنیت، ثبات سیاسی و فقدان تحقق صلح پایدار در جامعۀ افغانی میباشند.
• عدم توازن نیروهای خیزش مردمی در نقاط مختلف کشور و نبود بودجۀ تعریف شده، تجهیزات نظامی و امکانات مالی از سوی دولت مرکزی در ساختارهای قانونی وزارت خانههای دفاع، داخله، امنیت، اردوی ملی و پلیس ملی و برای تأمین ما یحتاج زندگی خویش خارج از این ساختار قانونی، به صورت طبیعی در استمرار و بقای خویش دست به چپاول، غارتگری، دزدی و راهگیری و زورگیری میزند و برای هیچ یک از ارگانهای امنیتی هم پاسخگوی ندارند. بنابراین، خیزش نیروهای مردمی در حمایت از نیروهای امنیتی و دفاعی کشور در مقابله با گروه طالبان در میدانهای جنگ؛ بدون ساختارمند شدن و قانونی شدن خیزش نیروهای مردمی، به هیچ عنوان در مصلحت نظام جمهوری و شهروندان افغانستان نمیباشند.
• پراکندگی و شکاف نسلی میان نیروهای خیزش مردمی در مقابله با گروه طالبان در حمایت از نیروهای امنیتی و دفاعی کشور؛ خطر دیگری را در پیخواهد داشت و آن خطر این است؛ که میزان فرمانبرداری در میان نیروها و عدم هماهنگی با نیروهای امنیتی و دفاعی کشور به صفر میرسند و هرکدام از نیروهای خیزش مردمی برای رهبری و فرمانروای دست به خشونت و چه بسا دست به اسلحه و جنگ میزند تا رهبری نیروهای بسیج ملی را به عهده بگیرند.
• وابستگی اقتصادی، نیروهای خیزش مردمی که متشکل از احزاب و جریانهای مختلف سیاسی به وجود می آیند، بنابراین، عدم ساختارمند شدن آنها در بلند مدت، امکان معاملۀ سیاسی و خرید و فروش سنگرهای دفاعی نظام جمهوری را با گروه طالبان را تقویت میکنند.
• تقسیم بندی و سهمیه بندی نیروهای خیزش مردمی در حمایت از نیروهای امنیتی و دفاعی در مقابله با گروه طالبان در میدانهای جنگ؛ در نهایت منجر به تقسیم بندی و سهمیه بندی تجهیزات و امکانات نظامی و مالی می شوند. مسؤولیت تجهیزات نیروهای خیزش مردمی را در بلند مدت دولت مرکزی به عهده نمیگیرند، زیرا خارج از چارچوب نظام است و سرانجام دولت و نظام سیاسی قادر به اکمالات و تجهیزات نظامی بدون ساختارمندشدن و قانونی شدن نیروهای خیزش مردمی نیستند. بنابراین، نیروهای خیزش مردی که منتسب به هر از یک جریانها و احزاب سیاسی میباشند، الزاماً و قهراً باید تجهیزات و امکانات در اختیار آنها قرار بدهند و مجرای قانونی تجهیزات نظامی و امکانات مالی بدون هماهنگی و حضور دولت از کدام جریانهای سیاسی و حتی کدام کشور به دست میآورند؟ این بزرگترین سوالی است در تجهیزات و اکمالات نیروهای خیزش مردمی وجود دارند و نگرانیهای جدی را در میان دولت مردان و شهروندان جامعۀ افغانی را شدت بخشیده و تقویت میکند و امکان بروز جنگ داخلی را فراهم میکند.
• تحلیل و ارزیابی دقیق و کارشناسی شده نشان میدهد، که هرجا توزیع تسلیحات نظامی و مسلح سازی بدون مسؤولیت و نظارت و کنترل دولت مرکزی و خارج از ساختارهای وزارت خانههای دفاع، داخله، امنیت، اردوی ملی و پلیس ملی صورت گرفته است سرانجام و فرجام موفق نداشته است. اما مسلح سازی و توزیع تسلیحات نظامی نیروهای خیزشهای مردمی؛ ازطریق هر جریان سیاسی و نهادی که باشند، در نهایت بحران دیگری را به وجود میآورند و دولت و نظام سیاسی با این پدیده باید مسؤولانه برخورد کنند و آسیب شناسی جدی را روی دست بگیرند.
3.3 فرصتها؛ برای حمایت از جمهوریت (پتانسیلهای بیرونی و امکانات بیرونی)
• حمایت و استمرار کمکهای نظامی، تسلیحاتی و مالی و پای بندی ایالات متحده آمریکا به پیمان استراتیژیک در حمایت از دولت و مردم افغانستان و دولت جمهوری اسلامی افغانستان نهایت تلاش خود را در جهت تحقق این اهداف به کار گیرند و حمایت های بیرونی خویش را داشته باشند.
• حمایت جامعه جهانی از نظام جمهوری اسلامی افغانستان علیه گروه تروریزم بین المللی.
• حمایت نیروهای ناتو از نیروهای امنیتی و دفاعی کشور و نظام سیاسی مستقر در برابر گروه طالبان.
• حمایت اتحادیه اروپا از نیروهای امنیتی و دفاعی کشور در جهت تحقق صلح پایدار
• دادخواهی جهانی برای قربانیان بیست سال ترور وخشونت علیه شهروندان به خصوص افراد ملکی، زنان و کودکان از سوی گروه طالبان در افغانستان (کاهش مشروعیت بین المللی گروه طالبان).
• تطبیق برنامه عدالت انتقالی یکی از محورهای مهم در جهت کاهش جنگ و خشونت از سوی طالبان علیه دولت و مردم افغانستان میباشد.
• نقش محوری سازمان ملل متحد در جهت حمایت از حقوق شهروندان افغانستان در مخاصمات مسلحانۀ داخلی.
4.3 تهدیدها؛ برای تضعیف جمهوریت (آسیب پذیریهای بیرونی)
• تضاد منافع مشترک کشورهای منطقه درمذاکرات صلح و تأثیرمنفی آن در تضعیف نیروهای امنیتی و دفاعی.
• هدایت و رهبری گروه طالبان در مقابل دولت جمهوری اسلامی افغانستان و حمایت مالی و تجهیزات نظامی حامیان خارجی گروه طالبان؛ یکی از مهمترین تهدیدات امنیتی، ثبات سیاسی و تحقق صلح پایدار در افغانستان است.
• نبود انسجام میان گروهها و کشورهای مشترک المنافع حامی گروه طالبان؛ به لحاظ ایدئولوژیکی، تسلیحات نظامی و حمایت مالی؛ بنابراین، به صورت طبیعیکشورهای حامی گروه طالبان منافع شان را در جنگ، منازعه و خشونت، عدم امنیت، ثبات سیاسی و فقدان تحقق صلح پایدار در افغانستان جستجو میکنند.
• خطرات ایدئولوژی بنیادگرایانه طالبان در تداوم جنگ و تشدید خشونتها علیه دولت و مردم افغانستان.
• مشخص نبودن خواستهها و نیت اصلی حامیان طالبان در جنگ و صلح با دولت جمهوری اسلامی افغانستان.
4. نتیجه گیری
• باتوجه به تحلیل و ارزیابی نقاط قوت و ضعف، فرصتها و تهدیدهای نیروهای خیزش مردمی در حمایت از نیروهای امنیتی و دفاعی در مقابله با گروه طالبان و سایر عوامل تهدید کننده که وجود دارد، بیم اینکه نیروهای خیزش مردمی باعث بحران دیگر در جامعه گردد زیاد است و میزان آسیب پذیری و خطرات احتمالی جنگ داخلی را در فراروی دولت جمهوری اسلامی افغانستان بگذارد دور از انتظار نیست. بنابراین، وقت میزان کارایی و حمایتی و تأثیر گذاری نیروهای خیزش مردمی را در کنار خطرات و تهیدات احتمالی آن میگذاریم، کفۀ ترازوی خطرات و تهدیدات جنگ داخلی در حمایت از نیروهای امنیتی و دفاعی کشور در مقابله با گروه طالبان در میدانهای جنگ با گروه طالبان سنگ سنگینی میکنند. دولت جمهوری اسلامی افغانستان، نهایت تلاش خویش را در جهت بسیج ملی، انسجام نیروهای داخلی و اجماع منطقهای و جامعۀ جهانی را علیه گروه طالبان؛ به کار گیرند و ایجاد اعتماد نمایند تا هم زمینه کاهش جنگ و منازعه و خشونت را فراهم نمایند و هم زمینهها و بسترهای امنیت، ثبات سیاسی و تحقق صلح پایدار را در جامعه افغانستان فراهم کنند.
5. راهکارها و پیشنهادات
• شناسای دقیق و کارشناسی شده نیروهای خیزش مردمی در حمایت از نیروهای امنیتی و دفاعی کشور در ساختارهای قانونی وزارت خانههای دفاع، داخله، امنیت ملی، اردوی ملی و پلیس ملی افغانستان با نظارت و کنترل کامل دولت جمهوری اسلامی افغانستان.
• جلوگیری از هرگونه سوء استفاده توزیع سلاح و تجهیزات نظامی و کمکهای مالی برای نیروهای خیزش مردمی به بهانۀ دفاع و حمایت از نیروهای امنیتی و دفاعی کشور در مقابله با گروه طالبان، بدون نظارت و کنترل دولت افغانستان صورت بگیرد غیر قانونی بوده و ممنوع می باشد. (یعنی در تمام مراحل مسلح سازی و تجهیزکردن نیروهای خیزش مردمی دولت جمهوری اسلامی افغانستان نظارت و کنترل کامل داشته باشند)
• خطوط اصلی و هدف اساسی در مسلح سازی نیروهای خیزش مردمی و بسیج ملی در حمایت از نیروهای امنیتی و دفاعی علیهگروه طالبان، از سوی دولت مرکزی؛ برای حفظ جان و مال شهروندان در زیر چتر جمهوریت در نظام سیاسی جزو خطوط سرخ نیروهای خیزش مردمی باشد.
• انسجام درونی، حمایت مالی و تجهیزات نظامی نیروهای امنیتی، دفاعی، اردوی ملی، پلیس ملی افغانستان، با کمک گرفتن و تجهیزکردن نیروهای خیزش مردمی در چارچوب قانونی اردوی ملی و پلیس ملی؛ مسؤولیت اساسی و بنیادی دولت جمهوری اسلامی افغانستان می باشند و تنها راه مقابله و پیروزی نیروهای امنیتی در برابر طالبان است.
• مسؤولیت و وظایف اساسی و اصلی دولت؛ حمایت و حفاظت جان و مال و از حقوق شهروندان در برابر هرگونه اقدام خود سرانۀ داخلی و بین المللی میباشند و دولت افغانستان مطابق قانون اساسی مسؤولیت و تعهدات خویش را به صورت کامل در قبال شهروندان و تمامیت ارضی کشور می باشند و به نحوی احسن انجام دهد.
• دولت جمهوری اسلامی افغانستان؛ جلوگیری و سوء استفاده از کلیۀ اقدام خود سرانۀ اعضای پارلمان، اعضای کابینه، احزاب و جریانهای مختلف سیاسی را در جهت مسلح سازی و بسیج خود سرانۀ مردمی را بگیرند، تا افراد از مسؤولیتهای حکومتی و سیاسی و نفوذ اجتماعی خویش در جهت تحریک و تجهیز کردن غیر قانونی شهروندان سوء استفاده نکند و جلو هرگونه اقدام مخاطره آمیز را بگیرند.
دیدگاه شما