صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۹ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

بیش از این سرنوشت مردم را به بازی نگیریم!

-

بیش از این سرنوشت مردم را به بازی نگیریم!

اگر به اختصار تاریخ سیاسی کشور را مرور نماییم، در می یابیم که با تأسف اکثر حکومت های گذشته به شکل های مختلف، آشکارا یا تلویحی با سرنوشت ملت و کشور بازی نموده و آن را در معرض خطرهای هولناک قرار داده اند. چنانچه شرایط ناگوار کنونی نتیجه و دست آورد همان سیاست های غلط و ناروا بوسیله حکام غیرمردمی می باشد.

شاید ضرورت به این نباشد که وضعیت تاسف بار گذشته را برای چندمین بار برشته تحریر درآورده و بازگویی بنماییم. هر فرد این سرزمین، هر کهنسال و جوان این خاک خاطرات و سند زنده دردها و رنج های مصیبت باری می باشد که برآیند سیاست ها و روشهای زمامداران گذشته می باشند. اما آنچه اینک، پس از تحولات جدید سیاسی پرسش برانگیز می باشد اینست که چرا مصیبت ها و بحران های سالهای گذشته هنوز هم ادامه دارد؛ حتا بدبختانه این فاجعه بسیار عمیق تر و سازمان یافته ترهم گردیده است.

این درحالی است که هم حکومت مدعی پیاده کردن نظام دموکراتیک در کشور است و هم جامعه جهانی ادعا دارد که ما برای کمک به افغان ها آمده ایم. که در هردوی این داعیه ها ارزش گزاری به مردم و خواست آنان نهفته است. اگر در سالهای گذشته، بخصوص در سالهای جهاد و مقاومت هیچ خانه افغان از مصیبت و عزا مصئون نبود، بهانه این بود که دشمن در خانه لانه نموده است. آتش جنگ همه جا را دربر گرفته است. نظام و حکومت در کشور وجود ندارد. حاکمیت ملی و سیاسی دربین نیست.

بیگانگان با استفاده از این خلاء دست درازی نموده و با تحریک عناصر بی اراده و بیگانه پرور سرزمین ما را تخریب و ناامن گردانیده اند. ولی اینک که کشور دارای حاکمیت می باشد. دارای قانون اساسی است. چهارچوب نظام سیاسی در قالب قوای سه گانه استوار است. اردوی ملی و پولیس ملی ایجاد گردیده است. نهادها و ساختارهای که ضرورت و اساس یک نظام و اداره یک کشور بشمار می آیند، همه موجود می باشند.

حالا چرا آتش جنگ شعله ور است؟ ناامنی همه جا را فرا گرفته است؟ بی اعتمادی و بدگمانی در ذهن و روان هر فرد رسوخ نموده است؟ ویرانی های گذشته اگر آباد نگردیده است، برآن روز بروز افزوده می گردد؟ زراعت، صنعت، اداره، کار، دانش، عزت، شکوه و جلال و... همه چیز در حال از دست رفتن است؟ چرا فقر، تنگدستی، گرسنگی، وسعت بیکاری، افزایش مرگ و میر کودکان، عدم موجودیت امکانات لازم صحی و رفاهی، خشونت های خانوادگی و اجتماعی مردم ما را در چنبره خود نگهداشته و بر رنج بی پایان آن افزوده می گردد.

عدم استفاده لازم از حضور پررنگ و امکانات وافر جامعه جهانی در طول یک دهه اخیر و عدم توجه و پرداخت به نیازمندی های حیاتی جامعه چون کار و سرمایه گذاری بالای پروژه های زیربنایی و اشتغال زا، از دیگر مشکلات نظام کنونی و جامعه محسوب میشوند. دامنه فساد و سوً اداره در کشور آنقدر وسعت پیدا کرده است که مسًله افغانستان به پیچده ترین معمای جهان تبدیل شده است. جامعه جهانی که برای کمک به این کشور آمده بودند امروز نه تنها در محراق بدگمانی های حکومت قرار گرفته است، بلکه آنان نیز خود از وضعیت موجود به تنگ آمده و درپی راه چاره و گریز می باشند.

دردمندانه تر که حکومت و بعضی از عناصر داخلی بخاطر جهالت و عصبیت کور، خروج جامعه جهانی از کشور، که در شرایط کنونی تبعات بس تباه کننده ای را در برخواهد داشت، و فراموشی مملکت را در عرصه بین المللی نشانه غیرت و بیگانه ستیزی افغانی می پندارند. زهی خیال باطل و خام اندیشی!

حال آنکه تجارب بسیاری که طی ده سال گذشته بدست آمده نشان داده است که ما می توانیستیم کشور و حکومتی سالم تر و بهتر از حالا داشته باشیم. بطور مثال با وجود همهً بدبختی ها و نابسامانی های که در جریان چند دهه اخیر بر کشور تحمیل گردیده بود، بعضی گام های برداشته شده تا اندازه قابل تقدیر و تحسین می باشد، روی کار آمدن و ایجاد بعضی از پایه های اساسی دموکراسی و مردم سالاری در کشور ، برگزاری چندین انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی از جملهً این اساسات محسوب میشود. تجارب انتخابات در جهان نشان داده است که در کشور های چون افغانستان که تازه مشق دموکراسی میکنند و با در نظر داشت همه مسایل و مشکلات ذکرشدهً اجتماعی، امنیتی و صدها نابسامانی های دیگر در پروسه های انتخابات مشکلات جدی وجود داشته است.

ولی با همه این ها و با در نظرداشت شرایط موجود، بوجود آمدن ذهنیت دموکراسی در میان مردم، آشنایی و سوق مردم به پای صندوق های رای، ترویج فرهنگ مردم سالاری و مشق دموکراسی در کشوری که سالیان دراز حرف اول را فقط از میله تفنگ و گلوله بیرون می آمده است، یک دستاورد بزرگ و غیر قابل آنکار بوده و همین قدم های آغازین است که راه را برای پروسه های انتخابات هر چه شفافتر و معیاری تر در آینده هموار ساخته، مردم را به فرهنگ مردم سالاری و یک دیگر پذیری تشویق و ترغیب می نماید.

اما با تاًسف و هزاران افسوس امروز دولتمردان و زمامداران کشور ما بجای تقدیر از سهم گیری و اشتراک مردم و ارج نهادن به خواست آنان و تلاش برای تحقق و عینیت بخشیدن به آرمانهای مردم شیوه ای رادرپیش گرفته اند که جز ناسپاسی و به بازی گرفتن سرنوشت مردم، تصوری دیگری نمی توان از آن داشت. جدال های که اینک میان سه قوای نظام سیاسی درجریان است نشانه واضحی از بی توجهی و به سخره گرفتن به مردم و خواست آنان می باشد.

کشمکش های جاری میان قوای سه گانه نه از لحاظ حقوقی توجیه دارد و نه از لحاظ سیاسی و منافع ملی. آنچه عامل و انگیزه آن دانسته می شود زیاده خواهی و تمرد از قانون و مصالح کشور می باشد. چنین است که مرزهای ما بدون نگرانی و هراس مورد بمباران قرار می گیرد؛ مزدورانی بنام طالب و غیرطالب در داخل کشور آمده و طرح ترور وزرای حکومت را به اجرا می گذارند و حتا در خانه امن برادر رئیس جمهور نفوذ نموده و او را از پای در می آورند. چه بسا که روز دیگر صدای انفجار و انتحار در اماکن و جاهای دیگری در پایتخت شنیده نشود!

باید باور کامل داشت که به بازی های گرفتن سرنوشت مردم بخاطر قدرت و اشباع هوس افزون خواهی اگر امروز مردم عادی را صدمه رسانیده و در گرداب سرگردانی و بیچارگی گرفتار می سازد؛ قطعا عاملین و گردانندگان چنان رویدادهایی خود نیز از تیر رأس آن در امان نخواهند ماند. این تجربه ای است که بارها در تاریخ تکرار شده است. بنابر این عقلانی و انسانی و حتی منافع زندگی نیز این را ایجاب می نماید که نسبت به سرنوشت جامعه و کشور، انجام تعهد و مسئولیتی که برعهده داریم جدی باشیم و خود را در قالب معیار و قانون عیار سازیم. رونق حیات و ترقی جامعه و عزت جهانی ما در گرو این اندیشه و تصمیم است.

دیدگاه شما