صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

ما و چگونگی مدیریت بحران در افغانستان

-

ما و چگونگی مدیریت بحران در افغانستان

افغانستان در میان کشورهای منطقه و جهان شاید کشور منحصر به فردی باشد که همواره محل بروز بحران ها و آشوب های پیاپی بوده است. موقعیت سوق الجیشی و استراتیژیک این جغرافیا از یکسو و مدیریت ضعیف جامعه و کشور از سوی دیگر باعث شده که سرنوشت این کشور به شکلی رقم خورد تا ما امروز میراث دار ویرانی ها و نا بسامانی های آن باشیم. افغانستان به دلیل موقعیت استراتیژیک و حساس خود همواره در کانون توجه کشورهای بزرگ و امپراتوران زمان بوده است. کشورهای قدرتمند جهان همواره تلاش نموده اند تا تسلط و هژمونی خود را براین کشور حفظ نموده و در یک رابطه نا عادلانه و نا برابر با مردم و حکومت افغانستان، منافع و ارزش های این مردم را برای دست یابی به اهداف شان به بازی بگیرند.

درکنار این، منازعات داخلی و کشمکش های قومی، مذهبی و زبانی نیز همواره در طول تاریخ این سرزمین جاری بوده که این تعارضات باعث شکل گیری باورهای محدود قومی و تباری گردیده است. شکل گیری چنین باوری از یکسو و دست اندازی کشورهای منطقه و جهان برای تحقق خواست ها و اهداف شان در افغانستان از سوی دیگر، کشور را به سمت و سویی کشاند که نفاق و تعارضات نژادی و مذهبی به جای وفاق ملی شکل گرفته و همه شالوده های وحدت بخش در جامعه به مثابه ابزارهای نفاق افگن مبدل شدند. تعارضات و کشمکش های داخلی همراه با دست اندازی کشورهای منطقه و قدرتمند جهان از عمده ترین عواملی هستند که افغانستان را به کانون بحران ها و نابسامانی های پیاپی که اکنون اکثرا ریشه در تاریخ این جغرافیا دوانده، مبدل کرده است.

ساختارهای ضعیف، فقدان زیربناها، بی سوادی، نا امنی، فقر و صدها چالش دیگر زائیده و برآیند چنین کشمکش هایی در افغانستان می باشند که هرکدام همواره به عنوان یک بحران جدی دامنگیر ساکنین این کشور بوده و شاید مردم طی چندین قرن گذشته خواب یک زندگی آرام و مطمئنی را که در پناه امنیت جانی و شغلی به وجود می آید، ندیده باشند.

این همه بی گمان ناشی از یک امر اساسی است و آن اینکه در فراز و فرود تحولات افغانستان این ما بوده ایم و زمامداران ما، که هیچگاهی خواسته و یا نا خواسته کار موثری را برای بیرون کشیدن افغانستان از بطن حوادث و نا ملایمات روزگار انجام نداده ایم. با نگاهی به گذشته تاریخی به این واقعیت می رسیم که همه تلاش های گذشته ما حول منافع شخصی و گروهی چرخیده و اگر راه برای تجاوز و هجوم بیگانگان و کشورهای منطقه و جهان باز شده، با دست خود ما صورت گرفته و اگر تعارضات و تنش های داخلی مجال بروز پیدا کرده است، همه در راستای تحقق منافع قومی، گروهی و خصوصی می باشند.

این نکته آشکار و روشنی است که هیچ گاهی ما نتوانسته ایم یک اجماعی را به وجود آوریم که در سایه آن به زندگی مرفه و آبرومندانه ای دست یابیم و یا حداقل در عصر حاضر شاهد چنین چالش ها و نابسامانی ها در کشور خود نمی بودیم. موجودیت این مسائل در نظام های مطلق گرا و خودکامه گذشته چندان متعجب کننده و نا متعارف نبوده و با توجه به اصل خود محوری و تک رأیی آن نظام ها مدیریت درست و یا دست کم تلاش برای مهار و یا کاهش آن فارغ از منافع شخصی ، گروهی و قومی متصور نبوده است.

پس از سقوط رژیم طالبان و شکل گیری نظام جدید، چشم های همه به سوی یک آینده مرفه و مترقی درکشور خیره شده بودند و همه نگاه ها به امید اینکه در سایه نظام موجود و ارزش های جدید به آرمان های زندگی خود برسند، دوخته شده بودند، اما با تأسف که این امید و آرمان مردم هم به یاس و نا امیدی تبدیل می شود.

بنیان گذاری نظام جدید به رغم همه چالش ها و نا رسائی ها، دست آورد مهمی برای مردم محسوب می شود، اما هر چه از زمان بنیان گذاری این نظام می گذرد برحجم مشکلات و چالش ها در کشور افزوده می شود. اگر ما به سال های آغازین شکل گیری نظام جدید نگاه کنیم و آنرا با شرایط کنونی مقایسه نمایم، در می یابیم که مشکلات کشور در بخش های مختلف امنیتی، سیاسی و اجتماعی به مراتب افزایش یافته است. دامنه نا امنی ها گسترش یافته، معضلات جدید اجتماعی به وجود آمده و التهاب سیاسی ناشی از تقابل قوای دولتی و هم چنین کشمکش های حزبی وگروهی به اوج خود رسیده است. این مواردی است که در آغازین سال های شکل گیری نظام با حضور و حمایت همه جانبه نیروهای خارجی متصور نبود.

این همه ناشی از نوع مواجهه ما با بروز و مهار چالش ها است که هر روز ما را زمین گیر تر نموده و به سوی نابسامانی و تیره روزی های بیشتر سوق می دهد. اگر ما برای مهار چالش ها و مشکلات راهکار های مناسب سنجیده و اقدامات جدی انجام می دادیم، بی گمان ما امروز شاهد چنین مشکلات و معضلات در کشور خود نمی بودیم.

اگر ما فرصت های را که دولت مردان ما در اختیار دارند، مورد نظر قرار دهیم می بینیم که شرایط و بسترهای خوبی برای ترقی و تعالی کشور وجود دارد. در حال حاضر نظام موجود از امکانات و فرصت هایی برخوردار می باشد که در تاریخ این سرزمین شاید کم سابقه باشد. شاید هیچ وقت دیگر افغانستان حمایت جامعه بین المللی را به این گستردگی و قوت کنونی با خود نداشته بود، اما امروز بخش زیادی از کشورهای جهان با حضور گسترده خود در افغانستان، این کشور را در کانون توجه جهانیان قرار داده و بدین ترتیب کمک های زیادی به این کشور سرازیر می شود.

علاوه براین در مسائلی داخلی نیز اجماع کم سابقه ای میان گروه های مختلف قومی، سیاسی و فکری به وجود آمده است که این خود سرمایه خوبی برای نظام جدید می باشند که در سایه مدیریت و طرز مواجهه و برخورد درست با آن نقش مهمی را در گذار کشور از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب بازی می کند.

با مقایسه مشکلات و چالش ها در کشور و امکانات و فرصت های موجود، گذار از وضعیت کنونی به سوی یک وضعیت ایدئال و مطلوب کار زمانبر اما ممکن است. آنچه که زمینه های نا کارآمدی و حتی سلب این فرصت ها را فراهم آورده است، بی گمان نزاع های است که میان صاحبان قدرت در کشور درجریان است. رقابت های نا بجا و تعریف منافع متضاد در بسترهای کوچک و صد پارچه جامعه افغانی نمی گذارد که دامنه بحران ها از کشور جمع شده و به سوی یک آینده با ثبات و مرفه حرکت کنیم.

این پرواضح است که گذار به دموکراسی و ایجاد یک نظام و جامعه دموکرات کار یک شبه نیست و تا رسیدن به آن می بایست همه فراز و فرود راه ها را پیمود، اما نزاع متعارف در افغانستان راهی نیست که در نهایت به دموکراسی منجر شود. این هم درست است که ما طی ده سال گذشته فرصت های زیادی را از دست داده ایم و برای جلوگیری از بروز نا ملایمات کنونی چاره ای نیاندیشده ایم، اما هنوز هم وقت است که دولتمردان و نخبگان سیاسی ما یک دست برای آینده افغانستان کار کنند، منافع شخصی خود را کنار بگذارند با نگرش وسیع تر و مردمی تر اقداماتی را برای کنترول مشکلات امروز که هرکدام حیثیت بحران ویرانگر و تباه کن را دارند، انجام دهند.

دیدگاه شما