صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۳۱ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

منابع بیکاری روزافزون در كابل

-

منابع بیکاری روزافزون  در كابل

بحث از بیکاری گسترده در کشورهای جهان مشخصاً از دهه 1980 م به این طرف وارد حوزۀ جامعه شناختی گردید. افزونی روز به روز پدیده بیکاری به عنوان بزرگترین و عمده ترین چالش در راه توسعه هر جامعه قلمداد می شود؛ و میزان شدت بیکاری در هر جامعه وابسته به شرایط و فضای جغرافیایی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی همان جامعه است. کشور افغانستان با نداشتن فضای جغرافیایی، اقتصادی و... مناسب بیش از سایر کشورها دچار این معضل اجتماعی مزمن و دست و پاگیر شده و همواره ساکنین این جغرافیا از بیکاری رنج می برند و اغلب نوجوانان و جوانان از فرط بیکاری آغوش گرم خانواده و وطن شان را رها کرده و برای پیدا کردن لقمه نانی راهی کشورهای بیگانه شده و با پذیرفتن انواع سختی ها، توهین ها و دشواری های مهاجرت، به کار و پیکار برای تامین معیشت می پردازند.

بیکاری انواع مختلف دارد اما در کشور ما بیکاری بیشتر از نوع بیکاری آشکار (افراد جویای کار بعد از تلاش های زیاد جهت رسیدن به اشتغال ناکام می گردند و هیچ نوع درآمدی بدست آورده نمی توانند) و بیکاری پنهان (نوع بیکاری که فرد ظاهراً شغل دارد اما درآمد آن نه به توسعه اقتصاد کشور کمک می کند و نه هزینه زندگی وی را تأمین می کند) می باشد.

با توجه به سخنان فوق این سؤال پیش می آید که چی عاملی باعث بیکاری روز افزون شده و چرا افغانستان بیش از سایر کشورها دچار این پدیده است؟ باید گفت که منبع اشتغال در هر کشور مبتنی بر پدیده های مانند زراعت، صنعت، خدمات و تحقیقات علمی است.

اما متأسفانه در افغانستان بعضی از این منابع یا وجود ندارد، و اگر هم وجود داشته باشد بسیار ضعیف می باشد؛ تنها زراعت منبع اشتغال جمعیت زیادی از مردم، را تشکیل می دهد و آن هم به پیمانه بسیار ضعیف به دلایلی مانند مهار نشدن آب های افغانستان که بیهوده می روند، عدم زمینه های مناسب زراعت برای تمام مردم افغانستان، نبود میکانیسم های مدرن زراعت، نبود بازارهای مناسب برای تولیدات زراعتی افغانستان، حمایت ضعیف دولت از زراعت و مالداری و نبود تسهیلات صنعتی و مدرن برای فراگرد کشت و برداشت زارعان، سبب گردیده که زراعت و مالداری، این سنتی ترین و کهن ترین منبع اقتصادی و معیشتی افغانستان را ضعیف و ناکارآمد ساخته و در روند جهانی شدن و صنعتی شدن زراعت و مالداری، زراعت افغانستان خودش را ببازد. دومین منبع اشتغال صنعت است که متأسفانه در افغانستان رشد صنعت نیز دچار مشکل شده است. ورود بیش از حدکالاها از خارج کشور به قیمت نازلتر نسبت به کالاهایی داخلی باعث شده تا اغلب صنایع دستی و تولیدات خودی از بین برود و کارگاه های صنعتی کم کم به شکست مواجه شود.

خدمات به عنوان سومین منبع اشتغال نیز نتوانسته از پس این کار برآید؛ چون خدمات خود تابع رشد تجارت، آموزش و پرورش، صنعت، بهداشت و... می باشد. این نوع خدمات در کشور ما بسیار اندک است.
تحقیقات علمی به عنوان چهارمین منبع اشتغال و در واقع زیربنای هر نوع پیشرفت در جامعه محسوب می شود که متأسفانه اینگونه تحقیقات در کشور ما هنوز ناشناخته است. از این جهت است که کارگران ماهر، متخصص و فنی اندک می باشد. اکنون که کم کم کشور بسوی نوسازی و بازسازی در حرکت است نیاز به کارگران متخصص زیاد بوده و ناچار این کارگران از خارج استخدام شوند که ورود کارگران از خارج زمینه بیکاری و فقر را در این کشور بیشتر فراهم می کند.

افزایش بی رویه جمعیت از دیگر عامل افزایش بیکاری در کشور ما محسوب می شود؛ بویژه که جمعیت بیشتر در شهر متمرکز شده اند. در کشورهای پیشرفته هر روز متناسب با کارگران تازه شغل جدید ایجاد می شود. اما در کشور ما به نسبت نبود منابع طبیعی و غیر طبیعی نه تنها شغل تازه ایجاد نمی شود بلکه روز به روز زمینه اشتغال رو به کاهش است و به گروه بیکاران اضافه می شود.

ذکر این نکته اساسی می نماید که بیکاری به نوبه خود تبعات و پیامدهای منفی زیاد را در پی دارد؛ مانند دزدی، قتل های مکرر و بی مورد، تعصبات شدید قومی لسانی، مذهبی و فرهنگی،افزایش جرایم سازمان یافته و تقویت شبکه های دهشت افگن و مافیایی. در یک نگاه می توان پیامدها و تبعات زیانبار بیکاری را به تبعات فردی تبعات اقتصادی و تبعات اجتماعی تقسیم کرد. از تبعات فردی بیکاری این است که با افزایش بیکاری افراد به سوء تغذیه مبتلا می شوند. زیرا افراد بیکار با جیره ساختن غذای شان دچار سوء تغذیه می گردند، امروز در کشور ما مردم از سه چیز بیشتر رنج می برند: سوء تغذیه، فقر و تنش های روز افزون که پیامدهای سه دهه جنگ است.

زیانهای اقتصادی بیکاری با بیکاری به روند فقر شدت می بخشد. افراد بیکار ناچاراند که بعد از مصرف اندک دارایی که دارند از دیگران پول قرض کنند و یا هم به مدت چندین سال از خانه ها و اولادشان دور شوند و بعد از چند سال با اندک پولی به خانه برگردند و با مصرف پول دست داشته ناچیز به مدت یک یا کمتر از یک سال مجبوراند دوباره راه کشورهای خرج را در پیش گیرند. با دقت در وضع رقت بار بیکاری در افغانستان در می یابیم که افغانستان همانند اردو گاهی است که کالا و خوار و بار آن بدون تلاش و زحمت از کشورهای چون پاکستان، ایران، چین و هند و... می آید. و پول خرید آن از جیب جوانان و نوجوانان که به اثر زحمت و تلاش در کشورهای خارج بدست اورده اند داده می شود.
زیان های اجتماعی بیکاری؛ فساد، سرقت، اختلاص و از بین بردن اعتماد اجتماعی، بزهکاری و خشونت در جامعه ما می باشد.

با توجه به سخنان فوق می توان گفت که حد اقل برای کاهش بیکاری دنبال راهکار باشیم که دقیقاً با توجه به وضعیت افغانستان امروزه دو راهکار می تواند مفید واقع شوند؛ یکی توسعه زراعت و دیگری هم راه انداختن صنایع کوچک. برای توسعه زراعت در کشور باید همیشه از کمک به زارعان بویژه در مناطق دور افتاده غفلت نگردد زیرا از یکطرف درآمد عمدۀ این کشور از راه زراعت است و از طرف دیگر با تضعیف زراعت شمار بیکاران افزایش خواهد یافت و کشاورزان مجبوراند به شهرهای بزرگ روی بیاورند. به این اساس رو آوردن مردم به شهر و افزایش جمعیت در شهر و آن هم در وضعیتی که زمینه اشتغال محدود است، بحران جدی تری را در پی دارد و باید از آن مراقبت کرد. تاکنون تلاش های دولت افغانستان در این خصوص موثر و موفق نبوده است.

هیچگونه برنامه عملیاتی موثر و مفید در جهت مدرنیزه کردن و تقویت زراعت و مالداری افغانستان به چشم نمی خورد. در عرصه های اقتصادی و صنعتی نیز هیچگونه تلاش موثری صورت نگرفته است. هنوز حجم عظیم از کارگران ما یا در خارج با رنج و مشقت در آوارگی به سر می برند و یاهم در داخل، سرگردان بدنبال کار می گردند.

دیدگاه شما