صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۳۱ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

کنفرانس بن دوم- آخرین فرصت احتمالی برای نجات افغانستان

-

کنفرانس بن دوم- آخرین فرصت احتمالی برای نجات افغانستان

رئیس جمهور اوباما بار دیگر تأکید نهاده که دورنمایش برای خروج از منازعه افغانستان دربرگیرنده راه حل سیاسی جدیدی در افغانستان است که با توافق با قدرت های منطقه تقویت می شود. این راهی بود که او حین ارائه معلومات به رؤسای سیاسی و امنیتی اداره خود روز پنجشنبه، 11 آگست درپیش گرفت. روز بعد، اوباما هنگام گفت و گو با رئیس جمهور کرزی در باره انتقال مسؤلیت های امنیتی و کنفرانس آینده بن دوم همچنان بر اهمیت دیپلماسی تصریح کرد.

به نظر می رسد ادامه خشونت ها از سوی شورشیان در سراسر کشور در ماه های اخیر، ایالات متحده و متحدانش را متقاعد کرده که چشم انداز کمی برای شکست کامل طالبان و متحدان القاعده شان وجود دارد. محیط منطقه ای نیز امید برای هرگونه راه حل برای مشکل طالبان در افغانستان را از بین می برد. به نظر می رسد این جنبش هنوز از پناه گاه های امن و مساعدت های کافی برای ادامه جنگ برخوردار است. اما اگر نمی توان طالبان را شکست داد، آیا این امر به معنای آن است که جهان حالا باید درباره دورنمای احیای آنها بیندیشد؟

در جریان دهه 1990 میلادی افغانستان جنگ داخلی خونینی را تجربه کرد. این دوره ای بود که کشور به دلیل منازعات بر سر قدرت و رقابت های قومی پارچه پارچه شد. درست در جریان این منازعه تنظیمی بود که بسیاری از بخش های پایتخت کشور با خاک یکسان شد.

اگر رهبران افغانستان و متحدان بین المللی این کشور در مدیریت منازعه و بحران سیاسی کنونی ناکام بمانند، احتمال واقعی برافروختن مجدد جنگ داخلی وجود دارد. بازگشت به جنگ های خیابانی در کابل، بعد از یک دهه مداخله بین المللی، برای مردم افغانستان و برای اعتبار ایالات متحده فاجعه بار خواهد بود.

هرگاه به تماشای تصاویری از شعله های آتش که سفارت آمریکا را فرابگیرد، مجبور شویم، از اعتبار و جایگاه ایالات متحده چه باقی خواهد ماند؟ ما می توانیم تا این حد مطمئین باشیم- اگر پروسه بن به دور دیگری از جنگ داخلی تبدیل شود، نمادهای حضور غرب در حقیقت به شعله های آتش فروکاسته خواهد شد.

این نوعی از فروپاشی به یک احتمال واقعی تبدیل شده است چرا که حکومت کرزی به مسیر انتحارگونه بیگانه و دورکردن متحدانش از خود ادامه می دهد، در حالی که طالبان مسلح نیرو می گیرند و قدرت های غرب از تلاش های ضد شورش خسته شده اند.

افغان ها می فهمیدند که مأموریت نیروهای بین المللی یاری امنیت و عملیات آزادی بخش در جریان ده سال گذشته سه سویه/بعد داشته است.
نخست، آنها باید از تبدیل شدن دوباره افغانستان به مأمنی برای تروریست ها جلوگیری می کردند. دوم، آنها باید به تأمین امنیت برای افغان ها کمک می کردند. سوم، آنها باید به تعیین شرایط برای افغان ها جهت تلاش برای یک آینده بهتر یاری می رساندند. اینک هر سه مؤلفه این مأموریت مورد تردید قرار دارد.

طالبان جنگجو همراه با حس انتقام برگشته اند و اتحاد شان با تروریسم بین المللی و القاعده همچنان دست ناخورده باقی است. امنیت افغان ها در سراسر کشور رو به وخامت نهاده است. افغان ها امیدهای شان برای یک آینده بهتر را به حالت تعلیق درآوده و به تقلا برای زنده ماندن روی آورده اند. برای کسانی که در قدرت قرار دارند این حالت به معنای تصرف منابع و به دست آوردن پول های خارجی برای خانواده شان است. برای افغان های فقیر، استراتژی های بقا شامل جلب عنایت طالبان و نیروهای حکومتی به مثابه بیمه ای در برابر غارت گری های هردو طرف است.

به نظر می رسد حکومت کابل به جای بسیج کردن نیروهای دموکراتیک در راستای دفاع از روند بن در برابر خیزش مجدد طالبان ستیزه جو، به خرد کردن پارلمان کمر بسته است و به دامن زدن شقاق در میان منقتدان فرضی و توطئه علیه آنها می پردازد.

از آنجا که کشورهای که در نیروهای بین المللی یاری امنیت سرباز دارند در مواجهه با فروریختگی سیاسی و امنیتی ناتوان به نظر می رسند، همسایه های افغانستان به جمع بندی های خود رسیده اند و دارند استراتژی تازه ای را برای حمایت از عاملان افغان خود تدوین می کنند. این یک وضعیت نامیمون است.

31 سرباز آمریکایی که در سقوط یک هلیکوپتر به تاریخ 6 آگست کشته شدند یادآور میزان قربانی هایی است که ایالات متحده کماکان در افغانستان می دهد. اما بعد از سرمایه گذاری آن همه خون این امر غیرقابل درک و باورنکردنی است که ایالات متحده می تواند به ترک کردن و واگذارکردن افغانستان به نسل جدیدی از تروریست های بین المللی بیندیشد.

کشورهای اروپایی، که بیش از همه تحت فشارهای داخلی قرار دارند، ممکن است با اشتیاق مترصد خروج باشند. اما اعتبار ناتو، اتحادیه امنیتی ای که ایالات متحده و اروپا را با هم پیوند می زند، از بین خواهد رفت اگر بدون ترتیبات معتبر برای جلوگیری از جنگ داخلی جدید به مأموریت خود که از سوی شورای امنیت سازمان ملل تجویز شده بود پایان دهد.

به جاست که همه دست اندرکاران را در مورد چشم انداز واقعی شکست مأموریت و فروپاشی نظمی که از بن آعاز شده بود هشدار دهیم. اما در عین زمان مهم است که خاطر نشان کنیم که هنوز همه چیز از دست نرفته است. اینک که 48 پرچم هنوز بر مقر نیروهای بین المللی یاری امنیت (آیساف) در اهتزاز است و افغان ها از احتمال این که ممکن است دوباره به منازعه داخلی کشانده شوند وحشت زده اند، آخرین فرصتی برای آوردن ثبات در افغانستان و شکست دادن مبارزه مسلحانه طالبان وجود دارد.

در جریان سال 2011، حرکت های ابتدایی به سوی مذاکره میان ایالات متحده و طالبان صورت گرفته است و حکومت افغانستان از مدت ها پیش تمایل خود را برای گفت و گو با هرکسی که علیه آن می جنگد نشان داده است. این گفت و گوهای سیاسی باید با احتیاط مدیریت شود تا از تحقق احتمال این که طالبان از گفت و گو ها برای مشروعیت بخشیدن دوباره به خودشان بدون این که به متوقف کردن خشونت تعهد نشان دهند، استفاده کنند، جلوگیری شود.

درحالی که آینده ملت بستگی به این دارد که ما چگونه پیشنهاد مصالحه را چارچوب بندی و با طالبان برخورد می کنیم، ولی رهبری ملی اجازه داده است که برنامه صلح و مصالحه افغانستان و شورای عالی صلح به پروژه های صرافی پول تبدیل شوند.

کسانی که نهادهای برقراری صلح را رهبری می کنند از آنها برای فربه ساختن خود و حامیان شان استفاده می کنند و توجه اندکی به وظیفه کمک به کسانی می کنند که واقعا منازعه را ترک می گویند. اعتیاد حکومت کرزی به معامله نهانی و مبتنی بر تزویر و پروسه های دروغین باعث شده است که کنشگران سیاسی از گروه های قومی غیرپشتون در افغانستان به این جمع بندی برسند که، در دستان کرزی، تمام پروسه مصالحه، به شمول شورای عالی صلح، صرفا یک پروژه کلان برای پشتونیزه کردن افغانستان است. از این رو، متحدان قدیمی از روزهای مقاومت علیه طالبان اتحاد سیاسی ای را به وجود آورده اند که قرار است بعد از عید، در اوایل ماه سپتامبر اعلان شود.

تا کنون افغان هایی که برای موفقیت پروسه بن تلاش کرده اند حضور نیروهای بین المللی یاری امنیت را به مثابه بیمه در برابر خیزش دوباره طالبان فهم کرده اند. ایجاد نیروهای امنیتی افغان قرار است بخشی از این روند باشد و تضمین کند که هیچ کسی نمی تواند نظم مستقر در کابل را سقوط دهد. اما اطمینان هایی که در جریان ده سال گذشته به وجود آمده بود اینک دارد از بین می رود. اردوی ملی افغانستان امروزه به قدر کافی قوی و استوار به نظر می رسد. اما اگر نظم سیاسی به رقابت های تنظیمی تبدیل شود، ارتش ممکن است در مواجهه با قطب بندی قومی و تنظیمی مانند بسیاری از ارتش های دیگر فروبپاشد.

البته اردو تنها نهادی نیست که در جریان یک دهه گذشته سربرآورده است. جامعه مدنی و رسانه ها نیز در سال های بعد از کنفرانس بن رونق یافته اند. آنها نیز می دانند که بقای شان از سوی جنگ جدیدی داخلی مورد تهدید قرار خواهد گرفت و برای کمک به جلوگیری از آن در حال صف آرایی می باشند.

کنفرانس بن دوم
برای این که جامعه جهانی دوباره به مسیر در افغانستان بازگردد بهترین شانس کنفرانس آینده بن است. دستاوردهای ما در امر ساختن یک نظام سیاسی در ظرف ده سال گذشته همه به کنفرانس بن اول بر می گردد که به تاریخ 5 دسامبر 2001 برگزار شد. این یک روز تاریخی و یک سپیده دم امید برای افغان ها بود که در آن گروه های گونه گون افغانستان تحت نظارت جامعه جهانی گرد یک میز جمع شدند و به توافقی در باب این که چگونه می توان در کنار همدیگر زیست کرد، صلح را برقرار کرد و برای آینده ای بهتر و مرفه تلاش ورزید، دست یازیدند.

تنها گروه افغانی که به صورت عمدی حذف شد طالبان بود زیرا آنها یک قدرت شکسته خورده به حساب می آمدند. آنها به خاطر این که به عنوان یک رژیم دو فاکتو القاعده را در خاک افغانستان جا داده و در نتیجه حملات تروریستی بر برج های دوقلو نیو یورک را در 11 سپتامبر تسهیل کرده بودند، تنبیه شدند.

اما هیچ عذری هم ارز برای شکست در گنجانیدن فهمی از ماهیت متنوع جامعه افغانستان در ترتیبات سیاسی که کنفرانس به وجود آورد در بن وجود نداشت. کشوری که عمیقا بر اساس شکاف های قومی، زبانی، مذهبی و منطقه ای تقسیم شده است نیازمند اداره ای بود که این تنوع را در نظر بگیرد. در عوض، تیمی که مذاکره بن را به پیش می برد با اقتباس از قانون اساسی ناکام 1964 زمینه ها را برای احیای تمرکز گرایی ناکارآمد و رقابت قومی هموار کرد.

تلاش محکوم به فنا برای ایجاد نهادهای بیش از حد متمرکز برخی از هموطنان مان را تشویق کرد که رؤیاهای احمقانه ای را مبنی براین که گروه قومی واحدی می تواند قدرت را تصاحب کند در سر بپرورانند.
این رؤیاپردازها به فریب دادن کل جامعه جهانی در جریان ده سال گذشته ادامه داده است. آنها موفقانه طالبان را به مثابه یک ماشین قومی جنگ حفظ کردند و از امیدها برای صلح برای خلع سلاح همه نیروهای افغانی که علیه طالبان ایستادگی کردند بهره جستند. جامعه جهانی مدت هاست که به هشدارهای روشنفکران و متفکران افغان درباره این که این پروسه به کجا روان است وقعی ننهاده است.

انتخابات جنجال آمیز ریاست جمهوری در سال 2009 زمانی بود که برای کسانی که توجه داشتند روشن شد که نظم مبتنی بر کنفرانس بن ناکام مانده است. از این زمان به بعد، ناتو خود را در حمایت از اداره ناکارآمدی یافت که بدون رضایت مردم خود و در مخالفت با آرزوی بسیاری از گروه های قومی کشور حکومت می کند.

هزینه حفظ این گروه متوسطی از معامله گران در قدرت افزایش یافته است. در سال گذشته ما شاهد 120% افزایش در حملات مواد انفجاری تعبیه شده بوده ایم. تعداد 14661 انفجار در سال 2010 به راستی سهمناک است. تلفات نیروهای بین المللی یاری امنیت به صورت چشم گیری افزایش یافته است که تا هنوز 2583 سرباز جان باخته اند. هیچ کسی شمار واقعی کشته شدگان افغان را نمی داند اما می توان گفت که این رقم تا حالا به ده ها هزار رسیده است زیرا طالبان اعضای نیروهای امنیتی افغان و افراد ملکی را به صورت یکسان می کشند. منازعه فزاینده نسل دیگری از افغان ها را مجبور به ترک خانه های شان می کند، خواه از قریه به شهر فرار می کنند یا کل کشور را ترک می گویند.

هدف از حکومتی که در بن پایه ریزی شد این نبود که بر رقم زدن بعضی از بدترین بخش های تاریخ اخیر افغانستان نظارت کند. فریب کسانی را که سعی می کنند ما را با 32 از آمار بی نهایت سؤال برانگیز معارف و پوشش خدمات صحی اغوا کنند، نخورید. نگاهی به واقعیت عینی نشان می دهد که فروپاشی وضعیت امنیتی دستاورهای گران سنگی را که از کنفرانس بن بدینسو حاصل شده وارونه ساخته است. البته در هر فرصت ممکن حکومت کرزی بار ملامتی هر اشتباهی که صورت می گیرد را بر دوش ایالت متحده و متحدانش می گذارد. اما مالیه دهندگان کشورهای غربی دیگرخریدار این داستان نیستند و به صورت فزاینده می خواهند بدانند که پول ها در کجا ناپدید شد. درحالی که ما بر برایند تلاش های ده ساله تأمل می کنیم، ولی خود را در ناامنی فزاینده، حکومت داری خراب، قوه قضائیه فاسد، فساد اداری، تخریب نهادهای سیاسی مانند پارلمان، ارگان های امنیتی فاقد تجربه، آهنگ کند توسعه اقتصادی، پروسه بطی بازسازی و بن بست روند سیاسی می یابیم.

اگر یک فرصت دیگری وجود دارد که افغان ها به جامعه جهانی کمک کنند تا مشکل را به صورت درست تشخیص دهد، در کنفرانس بن آنها می توانند به کمک کردن به اصلاح سیاسی واقعی تعهد کنند.
بهترین راه برای استفاده از کنفرانس بن 2 این است که ارزیابی صادقانه از این که کدام بخش های بسته اولیه بن مؤثر نبود صورت گیرد. این گونه ارزیابی نظام اداری متمرکز را زیر ذره بین قرار خواهد داد.

این ارزیابی در خواهد یافت که یک ارگ معروض به توطئه در کابل راه درستی برای تصمیم در باره چگونگی ارائه خدمات صحی و آموزشی در قریه های شمال هندوکش نیست. راه های برای اصلاح سیستم اداری افغانستان از طریق تمرکززدایی و تفویض صلاحیت به مناطق کشور وجود دارد. شاید در بن دوم متحدان افغانستان در نهایت به حمایت از تغییر به نظامی که مؤثر باشد توافق خواهند کرد.

اما اگر قرار است که بن 2 فریاد برای یک رویکرد غیرتمرکزگرایانه را بشنود میزبان باید مشارکت در کنفرانس را گسترده بسازد تا بر واقعیت کنونی افغانستان تأمل شود. اگر ارگ ریاست جمهوری همه دعوت نامه ها را به تصویب برساند، کنفرانس کدام نتیجه ای نخواهد داشت. ارگ دیگر از همه افغان هایی که برای موفقیت روند بن قربانی داده اند نمایندگی نمی کند.

ما اینک یک آپوزیسیون فعالی داریم که بر حق منتقد راهی است که ارگ از طریق آن به بهره برداری از تمرکز بیش از حد برای تصاحب قدرت پرداخته است. شامل کردن چند طالب نام نهاد در هیئت برای نمایندگی از تلاش های مصالحه حکومت این اداره را نجات نخواهد داد. باید مشارکت ساختاری درست آپوزیسیون وفادار و قانونی تأمین شود. اگر احزاب سیاسی نیرومند، گروه های جامعه مدنی، زنان و رسانه های فعال افغانستان بتوانند دیدگاه ها و دورنمای خود را با رهبران جهان شریک سازند، کنفرانس بهترین فرصت موفقیت را خواهد داشت. وقت آن فرارسیده است که به افغان ها با ایده های مختلف برای آینده بهتر گوش فرادهیم.

بهترین راه برای حصول اطمینان از این که این کنفرانس راه گشا است مشارکت گسترده آپوزیسون است. این امر یک رویداد جالبی را به وجود خواهد آورد و اداره افغانستان را در مورد استراتژی اش به چالش خواهد گرفت. بسیار بهتر است که اداره افغانستان در تالار کنفرانس پاسخگوی خود باشد تا در میدان نبرد. بیایید امیدوار باشیم که این کنفرانس بعضی از کارهای جدی - برای مثال، تمرکززدایی اداره- را به بحث می نشیند و تجویز می کند.

دیدگاه شما