صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۷ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

رهایی انتحار کنندگان؛ عطوفت یا تشویق به انتحار؟!

-

رهایی انتحار کنندگان؛ عطوفت یا تشویق به انتحار؟!

هفته گذشته بیست تن از کودکانی که متهم به انجام عملیات انتحاری بودند و نزدیک به یک سال در زندان بسر می بردند، از سوی رئیس جمهور کرزی مورد عفو قرار گرفتند. رئیس جمهور در محفلی که به همین مناسبت در ارگ برگزار گردیده بود اظهار داشت:‌ کودکان بی گناه توسط دشمنان وطن به زور و یا هم به بهانه های گوناگون تحریک گردیده و با واسکت های انتحاری مجهز و به انجام اعمال تروریستی آماده می شوند. رئیس جمهور به آنان وعده سپرد تا قبل از روز های عید آنها به خانواده های شان تسلیم داده شود. اما مشروط به آنکه دوباره به اعمالی که برای مسلمانان ضرر رسانیده شود، دست نزنند.

کودکان یاد شده که زیر سن 18 سال قرار دارند همه شهروند افغانستان هستند، که به گفته مسوولان امنیتی کشور، در آموزشگاه های دینی در پاکستان آموزشهای انتحاری را آموزش دیده اند. این کودکان انتحار کننده بیشتر از ولایات قندهار، کابل، لوگر، کندز، سمنگان، خوست، میدان وردک و جلال آباد می باشند که توسط نیروها کشفی و امنیتی کشور همراه با واسکت های انتحاری شان دستگیر شده بودند.

در ارتباط با موضوع عفو کودکانی که به جرم عملیات های انتحاری دستگیر گردیده و تحت بازداشت قرار داشته اند نکاتی چند قابل یادآوری می باشد. بدون شک برخورد انسانی و توجه به عواطف انسانی از ویژگی های خوب یک نظام سالم انسانی و زمامدار انسان مدار می باشد.

نظام سیاسی و حکومت داری، بخصوص اگر داعیه انسانی و عدالت خواهانه داشته باشد هرگز با زور سرنیزه و تهدید، استفاده از شیوه های خشن و قهرآمیز قادر نخواهد بود که در قلب مردم جای گیرد. وقتی که چنین نظام و زمامداری در دل مردم جای نداشته باشد، قدرت و سیطره او نیز ناپایدار و متزلزل خواهد بود.

از جانب دیگر رعایت این نکته نیز مهم است که التزام به معیارهای انسانی بدون یک میکانیزم منطقی و حساب شده می تواند آفت خیز باشد. برخورد نادرست با ویژگی های انسانی و استفاده ناصواب از آن در حکومت داری موجب نفی سلامتی نظام سیاسی و جامعه خواهد شد. چنین نگرانی موجب بوجود آمدن بسیاری از آفت ها خواهد گردید.

بنابر این در مورد قضیه یاد شده، مسئله بخشیدن کودکانی که به جرم عملیات های انتحاری در زندان بسر می بردند، از نگاه انسانی و بشری قابل تمجید است. اما همانطور که گفته شد انتقاد وارده بر این موضوع آنست که چنین عواطفی بر اساس یک اصول و معیار روشن صورت نمی گیرد.

بعضی از کسانی که نزدیک به رئیس جمهور هستند میگویند که وی فردی عاطفی است. به همین جهت بسیاری افرادی که به وی نزدیک هستند از احساسات و عواطف او در ارتباط با قضایا و خواسته های شخصی و غیرملی استفاده می برند. از آنجایی که رئیس جمهور در مصدر تصمیم گیری و اجرایی یک کشور و ملت قرار دارد انتظار می رود که نه تنها همه گفته ها و رفتارهای ایشان، ‌بلکه احساسات و عواطف خود را نیز در چهارچوب روشن و تعریف شده قرار دهند تا موجب بهره برداری های نامطلوب و نیز زمینه ساز آفت های احتمالی نگردد.

بطور مثال این سخن رئیس جمهور درباره کودکان رها شده که اینها کودک هستند و به‌ جای مجازات، باید اصلاح شوند، درست به نظر می رسد؛ ولی باید این بخش قضیه را هم درنظر گرفت که آیا رهایی آنان، بدون اتخاذ تمهیداتی در زمینه زیست و زندگی آنان و تربیت شان، به معنای این نیست که این کودکان دوباره در دام طالبان تروریست و ضدبشر قرار گیرند؟‌ چنانچه در این مورد بارها صاحب نظران نقدهای جدی هم مطرح ساخته اند. آیا رها کردن این کودکان در چنان وضعیت بلاتکلیفی خود زیر پای نهادن عواطف انسانی نیست؟‌ چنین نگرانی های هنگامی جدی می شود که دستگاه استخباراتی خارجی موفق شده است که این کودکان را کاملا شستشوی مغزی دهد.

از سوی دیگر طی مدت دستگیری و زندان هم هیچگونه توجهی نسبت به تربیت و اصلاح فکر و ذهن آنان نشده است! آیا کودکانی که چنان شستشوی مغزی شده اند با چند کلمه سخن تشریفاتی ، در برابر وسوسه ها و دام چیدن های دستگاه استخباراتی مصئونیت خواهند یافت؟ اظهارات یکی از کودکان رها شده در برابر رئیس جمهور و در ارگ این نگرانی را بخوبی مسجل می سازد. کودک یاد شده که هجده سال دارد، در این مراسم در برابر نصایح رئیس جمهور و رئیس شورای علما به صراحت گفت که مایل است به "جهاد" ادامه دهد و تاکید ورزید که اگر آزاد هم شود، دست از جهاد برنخواهد داشت!!!

مسئله ای دیگری که در این ارتباط قابل تذکر می باشد اینست که مقامات رسمی هیچگاهی نسبت به زمینه و عواملی که موجب قرار گرفتن این کودکان در صفوف طالبان شده است توجه نکرده اند. چنانچه در گزارشی که به همین ارتباط نشر گردیده گفته شده است که شماری از این کودکان به علت خشونت های خانوادگی و نداشتن حامی در خانه، از سوی طالبان به اجبار وادار به انتحار گردیده اند، و اینک این کودکان از اینکه دوباره به خانه برگردند در بیم و هراس قرار دارند. بطور مثال یکی از کودکان رها شده بنام نور محمد از ولایت غزنی که 15 سال سن دارد می گوید که او مادر ندارد، پدرش نیز به او توجه ندارد و از سوی طالبان به اجرای حمله ی انتحاری بالای تیم پی آر تی در غزنی، مجبور گردید؛ اما او خود را به نیروهای امنیتی تسلیم کرده است.

او از مقامات در خواست نمود تا او را دوباره به آن ولایت نفرستند، درغیر این صورت طالبان او را خواهند کشت. بنابر این مسایلی از این دست این هشدار را میدهد که حکومت برای مقابله با تروریزم و طالبان جنایتکار باید تمهیدات جدی و همه جانبه را روی دست داشته باشد.

از جمله اینکه نگذارند کودکانی که امروز در جامعه بی سرنوشت مانده و یا در ارتباط به تحصیل و رفتن به مکتب مشکل دارند با آنان مساعدت لازم صورت گیرد. هم اکنون هزاران کودک با استعداد به دلیل نداشتن واسطه یا عدم شرایط مساعد از تحصیل بازمانده اند.

با اقدامات سطحی و برخورد های عاطفی بی پشتوانه و زود گذر نه تنها طالبان و تروریست ها از کرده خود نادم نخواهند شد، بلکه چنین عواطفی زمینه جرأت یافتن بیشتر آنان در ارتکاب جنایت های ضد انسانی و مغایر با شریعت اسلامی گردیده است. چنانچه مقامات امنیتی کشور بارها اعلام داشته اند آن دسته از طالبانی که توسط نیروهای امنیتی دستگیر و بازداشت می شوند بوسیله مقامات بلند رتبه رها گردیده و آنان دوباره به صفوف تروریست ها می پیوندند.

آخرین موردی که قابل تذکر می باشد اینست که این رازهم چنان آشکار نگردیده است که مقامات ارشد حکومتی چه علاقه ای به طالبان دارند که اولا سعی دارند در ارتکاب فجیع ترین جنایات ضدبشری از نامبردن شان خود داری ورزند؟ ثانیا اینکه از هر طریق ممکن با دادن امتیازات فراوان و از هر شیوه ممکن به گمان خود تلاش دارند که طالبان را به صلح و آشتی دعوت کنند!!؟ حال آنکه طالبان مزدوران بیگانه بوده و هیچ اراده ای از خود ندارند. سرشت و ماهیت طالبان کاملا با روحیه وطن دوستی افغانها در تضاد قرار دارد.

خوب است به بخشی از گزارشی که در ارتباط با رهایی کودکان آمده است توجه شود؛ در این گزارش آمده است که تزریق مواد روانگردان کیمیاوی در بدن کودکان شیوه یی دیگری است که باعث کشانده شدن این کودکان به طرف حمله های انتحاری از سوی طالبان شده است. کودکی بنام یاسین از ولایت کابل که 16 سال دارد می گوید که طالبان در مدرسه به بدن او ماده ای را تزریق کرده اند و پس از تزریق این ماده او را به انتحاری تشویق کرده اند. آیا مصالحه با چنین عناصری جایز است؟ آیا در سرشت و روحیه افغانها چنین روشهایی پست و حقیر وجود دارد که طالبان را عناصر افغانی قلمداد نماییم؟‌

سخن نهایی اینست که برخورد عاطفی بدون تمهیدات و در نظرداشت شرایط آن با مخالفین مسلح، بویژه با طالبان مسلح، جز اینکه زمینه تشویق و ترغیب برای پیوستن به آنان را فراهم سازد هیچ دست آورد مطلوب را برای باز گرداندن سلامتی و امنیت برای جامعه، بخصوص برای کودکان به همراه نخواهد داشت.

چنین برخورد های سطحی و زود گذر سبب خواهد شد که پیوستن به طالبان تروریست شیوه مناسب برای بدست آوردن امتیازها و بر کرسی نشاندن خواست های نامشروع گردد. عطوفت انسانی خوب است و لازم، اما مشروط به اینکه در چهار چوب مشخص و بر اساس معیار های عقلانی و مطابق با ارزشهای دینی صورت گیرد و در میکانیزمی که موجب تقویت نظام جمهوری اسلامی افغانستان گردد نه تقویت طالبان.

دیدگاه شما