صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

بارکج به منزل نرسید؟!

-

بارکج به منزل نرسید؟!

در سالهای اخیر در کنار حمایت ها و استقبالی که از تلاشهای صلح دولت وجود داشت همواره انتقاد ها و اعتراض های جدی نیز به نحوه تلاش ها و سیاست های دولت در این زمینه وجود داشته است. بارها و بارها در داخل و خارج کشور به دولت افغانستان هشدار داده می شد که کوبیدن یک جانبه بر طبل صلح نتیجه ی نخواهد داشت و این بار کج به منزل نمی رسد. با وجود این هجم وسیع از اعتراض ها و هشدار ها حکومت همچنان هزینه های فراوان را برای گشودن روزنه ی به سمت صلح متحمل شد.

اما همانگونه که از آغاز پیدا بود این تلاشها نتیجه بخش به نظر نمی رسید تا اینکه در روزهای اخیر عملا بر اساس فرمان حامد کرزی، رییس جمهور افغانستان، کمیسیون تحکیم صلح به «کمیسیون مستقل حل منازعات و ارتباط مردم با دولت» تبدیل شد و حل معضلات کوچی ها و ده نشینان و اختلافات قومی از وظایف این کمیسیون عنوان شده است.

صبغت الله مجددی که قبلا ریاست کمیسیون تحکیم صلح را بر عهده داشت، ریاست «کمیسیون مستقل حل منازعات و ارتباط مردم با دولت» را نیز به عهده دارد. اینک او رییس کمیته برگزاری لویه جرگه عنعنوی است که قرار است در آینده نزدیک برگزار شود.

این در حالیست که کمیسیون تحکیم صلح فراوان تلاش کرد که طالبان را به روند صلح بکشاند. از طریق همین کمیسیون به کسانی که به روند صلح می پیوستند، امتیازات مالی نیز داده می شد. اما اکنون تبدیل این کمسیون به کمسیون حل منازعات قومی و رابط میان دولت و اقوام نشان از آن است که عملا دست آورد آنچنانی این کمسیون به رغم هزینه های فراوان نداشته است.

بي ترديد درافغانستان باید از هرنوع تلاشی در جهت بازگرداندن صلح و آرامش استقبال کرد اما پرسش مهم این است که این گونه تلاش ها در صورت عدم تمايل مخالفيني كه به صراحت تمام بارها و بارها مخالفت شانرا با راه اندازي عمليات هاي مرگبار عليه نيروهاي دولتي و سربريدن مردم و سربازان دولتي اعلام نموده اند نتيجه ي در پي خواهد داشت؟ با نبود توافق و همکاری متحدان بین المللی و حمایت های همه جانبه داخلی از اين روند مي توان به موفقيت تلاش هاي صلح دل بست؟.

در این سالها انتظار مي رفت دولت بجای تمرکز روی مقوله ی مصالحه و آشتی با مخالفان مسلح مصالحه ناپذير که بسود کشور هم نبود؛ به بازسازی ، تجهیز افغانستان ، جذب کمک ها وسرمایه گذاری های کلان در کشور همت نماید. زيرا این گونه اقدامات هم می تواند حمایت حد اکثری داخلی و بین المللی را از دولت و ملت افغانستان در پی داشته باشد و هم به ثبات و توسعه پایدار در کشور کمک نماید.

از آنجای که طالبان شرائط غیر عملی ومغایر با روند کنونی را در مذاکرات مطرح می کردند منطقی تر آن بود که مقوله مذاکرات و صلح تا فراهم شدن شرائط مناسب تر کنار گذاشته شود و به مسائل مهم تر واساسی تر دیگردر کشور توجه صورت بگیرد. اما به هر حال عملا چنین نشد و همچنان بر تلاش های بی نتیجه صلح ادامه داده شد.

اما سخنان برهاندین ربانی عالی ترین مقام شورای صلح در گردهمایی جوانان کشور نشان از عمق ناکارآمدی استراتیژی صلح دولت بود. سخنان ربانی پیرامون عملکرد طالبان این بار کاملا متفاوت و غیر منتظره بود که با لحن تندی ایراد شد. او در این گردهمایی هدف طالبان را بدنامی علمای دینی بیان کرد و گفت: طالبان با سربازگیری از میان نوجوانان فاجعه می آفرینند و ادعا دارند که اهل مدارس دینی هستند.

طالبانی که آدم می کشند و کودکان را استخدام می کنند، اهل مدرسه نیستند و برای توطئه و بدنام کردن اهل مدرسه و علمای دینی فعاليت می كنند. رئیس شورای عالی صلح افزود: اهل مدرسه، مولانا (جلال الدین بلخی) بود، ابوعلی سینا بلخی، جامی، ابوریحان بیرونی بود که پیام دانش، علم، اخوت و برادری را می آوردند نه اینهایی که نوجوانان غافل را ترغیب به انتحاری می کنند و به بهانه " همکاری با آمریکا " شخصیتهای داخلی کشور را ترور می کنند.

پیش از این سخنان، اندکی امیدواری وجود داشت که شورای عالی صلح بتواند گروه‌های مخالف دولت را به گفتگو با دولت تشویق نماید، اما با لحن تندی که رئیس این شورا طالبان را خطاب کرد، می توان اینگونه برداشت نمود که این اظهارات به مفهوم پایان کار شورای عالی صلح است!!! مسلما زمانیکه مسئول پیشبرد برنامه صلح با طالبان اینگونه سخن بگوید راه خود را به طرف طالبان می بندد.

این نشان می دهد که شورای صلح نتوانسته با وجود مصارف زیاد، در مذاکره با طالبان موفقیتی به دست آورد. د ر واقع شورای عالی صلح با وجود چهره هایی که سابقه طولانی در مبارزه مسلحانه با گروه طالبان داشتند، از جمله برهان الدین ربانی. نتوانسته با ترکیب کنونی خود اعتماد سازی میان دولت افغانستان و طالبان را فراهم آورد.

حال باید دید که هنوز هم جانب رئيس جمهور و تیم هم‌فكرش بر این باور اند كه تامین امنیت، از طریق صلح با طالبان میسر خواهد بود. اين در حالي است كه دولت افغانستان برای عهده‌دار شدن مسئولیت تامین امنیت تا سال 2014 میلادی اعلام آمادگي كرده است.

اما سوال اساسي اين است كه اگر با تحكيم مواضع و تقويت بنيه هاي اقتصادي و نظامي كشور نتوان برتری دولت بر طالبان را رقم زد؛ در اين صورت با خروج نیروهای نظامی كشورهای كمك‌كننده به افغانستان تقابل دولت و طالبان، به نفع دولت مي تواند رقم بخورد؟ يا قضيه كاملا عكس آن خواهدبود! واقعیت این است که راه رهايي يافتن از تهديدات دشمن بها دادن به آنان نيست بلكه تقويت خود و تضعيف دشمن تنها راه آن است.براستي چگونه مي توان طالبان را به پذیرش قانون اساسی و احترام به دستاوردهای نه سال گذشته تشویق یا وادار نمود حال آنكه توان برخورد با آنان را نداشته باشيم و روز بروز با موضع گيري هاي نرم خود آنانرا جري تر سازيم.

اصلا لزومي ندارد براي نا كارآمد بودن و نا موفق بودن چينين تلاش ها و تاسييس چنين نهاد هاي زحمت استدلال را بخود داد كافي است رويدادهاي همه روزه در كشور را از نظر بگذرانيم آن وقت داوري نهايي را خود خواننده اين سطور مي تواند انجام دهد كه واقعا شوراي عالي كدام صلح را دولت افغانستان با هزينه هاي گزاف و وقت صرف كردن هاي بسيار تاسيس کرد.

تاسيس شورای عالی صلح به جز آنكه جایگاه طالبان را در معادلات افغانستان ارتقا دهد دست آورد ديگري براي مردم افغانستان نداشته است. موضع نرم و سازش كارانه در برابر چنين گروهي را با چه توجيه منطقي جز بهادهی یك‌جانبه از سوی حكومت به مخالفان مصالحه ناپذير مي توان پذيرفت؟ و پرسش نهايي اين است كه اصلا واقعا حكومت بدنبال تاسيس شوراي كدام صلح بوده است؟ اصلا صلحي دركار بود كه شوراي براي آن تاسيس گردید؟ در شوراي صلح بايد از هردو طرف منازعه نمايندگاني حضور داشته باشد، طرف دعوا كه نمي تواند شوراي صلح ايجاد كند آيا واقعا مخالفان اصلا بهاي به دولت دادند و اصلا آماده مصالحه بودند؟ كه شوراي صلح معنا داشته باشد.! داوري نهايي را در اين زمينه به عهده خود خواننده محترم مي گذاريم.

دیدگاه شما