صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

از کدام پیروزی سخن گفته می شود؟‌

-

از کدام پیروزی سخن گفته  می شود؟‌

حادثه یازدهم سپتامبر در افکار عمومی جهانیان رویدادی غیرقابل تصور و تکان دهنده بود. این حادثه تنها یک حادثه جنایت کارانه و دهشت افگنانه نبود، ‌بلکه تکانه ای شدید برای جامعه بشری قلمداد می شود. هم چنین این حادثه با همه تلخی ها و تبعاتی که بدنبال داشت فرصت های ویژه را نیز برای جهانیان و خصوصا مردم افغانستان فراهم نمود. عزم جهانی برای مبارزه با تروریزم و دهشت افگنی از مهم ترین فرصت ها و زمینه های مساعد و لازمی بود که فراهم گشت.

تاقبل از حادثه یازدهم سپتامبر جهانیان گمان می بردند که تروریزم و خشونت فقط در دایره کشورهای جهان سوم و ممالک اسلامی محدود میماند. اما با وقوع حادثه یادشده معلوم شد که پدیده تروریزم و خشونت می تواند به دیگر کشورها و جوامع هم تسری یابد.

سقوط رژیم طالبان، برگزاری کنفرانس بن و ایجاد فضای جدیدسیاسی، از فرصت های بزرگی بود که بعنوان نقطه‌ عطف در تاریخ معاصر افغانستان، فراهم گشت. همانطور که ذکر شد افغانستان از زمره کشورهای بود که سال های سال در چنگال عفریت جنگ و خشونت و تروریزم گرفتار آمده بود.

هیچ گوش شنوا برای شنیدن فریاد استغاثه این ملت وجود نداشت. توجه و تصمیم درباره تغییر اوضاع در این کشور کاملا از میز سیاست گذاری های جهانی کنار گذاشته شده بود. اما با وقوع حادثه یازدهم سپتامبر این وضعیت ناگهانی و شگفت آور تغییر نمود و به یکباره به اولویت جهانی بدل گردید و همه در پی حمایت ایجاد یک رژیم دموکراتیک و مردمی در این کشور و بازسازی آن بر آمدند.

اینک پس از ده سال که از واقعه یازدهم سپتامبر میگذرد، با تناسب و تفاوت اندک زمانی از سقوط حاکمیت سیاه طالبان بعنوان حامی و هم پیمان جدی القاعده، و نیز بعد از کشته شدن اسامه، که ظاهرا رهبری چنین حرکت های جنایتکارانه و خشونت بار و تروریستی را بعهده داشت، حالا این سوال مطرح می گردد که آیا روند مبارزه با تروریزم به موفقیت رسیده است؟

آیا جریان استقرار نظام سیاسی با ثبات در افغانستان به ثمر نشسته است؟‌

آیا کمک‌ها و حضور بین‌المللی در این کشور درست مورد استفاده قرار گرفته است؟‌

آیا مقبولیت افکار عمومی در این رابطه وجود دارد؟‌ در نهایت و بطور کلی آیا راهی را که افغانستان و جهانیان در ارتباط با افغانستان تا اینجا پیموده اند درست و بجا بوده و باید ادامه یابد یا خیر؟

آیا افغانستان توانسته است که از فرصت‌ها و امکانات بوجود آمده و در اختیار گذاشته شده بهره برداری مناسب و لازم را برای ایجاد یک جامعه با ثبات و نظام سیاسی بادوام بنماید؟

‌شاید پاسخ دادن به چنین پرسش هایی کاملا در ظرفیت این نوشتار نباشد ولی حداقل بدین اندازه می توان اشاره داشت که افکار عمومی داخلی و جهانی بدین باور است که با وجود گذشت ده سال از آن واقعه و حضور جامعه بین المللی در افغانستان ، هنوز مشکلات و چالش های بسیار جدی و تهدیدهای قطعی نسبت به متزلزل بودن دست آوردهای ده ساله وجود دارد.

مردم افغانستان و مردم جهان دیگر آن خوش بینی ها و اعتماد سال های اول حضور جامعه جهانی در کشور و انتظارات لازم را از دولت مردان مملکت ندارند. علاوه بر چالش های امنیتی که روز بروز گسترش می یابد، وجود مشکلات و گره های کوری که هر روز بر تعداد آن افزوده می شود، بویژه بحران اخیر پارلمان و حکومت و سقوط ارکان نظام سیاسی (قوای مقننه، قضایئه و مجریه) بیش از پیش بر عدم اعتماد بین‌المللی حکومت و جامعه جهانی و نیز شک و ظن‌ها در رابطه به استقرار یک نظام دموکراتیک در کشور دامن زده است.

متاسفانه این وضعیت در حالی رونما گردیده است که مردم افغانستان با قبول همه‌ خطرات، مشتاقانه در عرصه های سیاسی و انتخاباتی حضور پرشور و پرشکوه خود را به نمایش گذاردند . با توجه به بی مهری ظالمانه نسبت به اشتیاق و علاقمندی مردم برای ساختن صادقانه وطن و حکومت،‌ و از جانب دیگر بی تفاوتی و غفلت و ناکارآمدی حکومتگران نسبت به استقرار نظام دموکراتیک و ثبات در کشور بی باوری کامل در جامعه نسبت به آینده بوجود آمده است. شرایط و وضعیت کلی کشور بگونه ای امروز رقم خورده و قرار گرفته است که می توانیم بگوییم موقعیت و جایگاه امروزین ما پس از ده سال در آنجایی نیست که انتظار واقع بینانه برده می شد.

وضعیت ناامن امروز در کشور حاکی از آنست که نبردی که ده سال قبل برای مبارزه با تروریزم، القاعده و طالبان آغاز شده بود نه تنها به پایان نرسیده است، بلکه چشم انداز آن هم چنان در هاله ای از ابهام قرار دارد. مخالفین مسلح بخصوص القاعده و طالبان هم چنان بر طبل جنگ و خشونت می کوبند و رقیب در میدان طلب می کنند.

از جانب دیگر سیاست جدیدی که حکومت افغانستان در سال های اخیر درپیش گرفته است ظاهرا چنین می نمایاند که می خواهد امر مبارزه با مخالفین را به تنهایی به پیش ببرد. به همین جهت به هر بهانه ای سعی دارد که میانه کشور و جامعه بین المللی را تیره و غیرقابل اعتماد بسازد.

ولی واقعیت موجود نشان میدهد که این سیاست یا بر اساس کدام ترفند سیاسی خاص تنظیم گردیده است یا اگر منظور نجات کشور است، این راه حل به بن بست کامل مواجه می باشد. زیرا حکومت هرگزبه تنهایی قادر نخواهد بود که با مخالفین مبارزه کند.

سیاست مداران کشور هرچند در ایجاد تفرقه و استفاده جویی از امکانات و حیف و میل بیت المال مهارت ویژه دارند، ‌اما در برابر مخالفین و سیاست های حامیان منطقه ای آنان کاملا مفلوج می باشند. ناتوانی حکومت در گسترش حاکمیت، افزایش فساد، جنایت و قاچاق مواد مخدر همه وهمه تایید کننده فرضیه ارائه شده می باشد.

از طرف دیگر متاسفانه تمام این‌ها زمینه سبب تقویت و استفاده جویی طالبان و مخالفین گردیده است. فاصله حکومت با مردم روز بروز بیشتر می گردد. بنابر این چگونه می توان انتظار داشت که در چنین وضعیتی روند مبارزه با تروریزم و استقرار نظام دموکراتیک در کشور به ثمر بنشیند؟

نکته جالب در اینست که به مناسبت یاد بود از یازدهم سپتامبر در کابل، جنرال جان آلن فرمانده نیروهای ناتو، از پیروزی در جنگ افغانستان خبر داده است!! آقای آلن در این مراسم گفته است: ما توانسته‌ایم شورشیان را عقب برانیم، ما در افغانستان، در مسیر پیروزی قرار داریم!!

البته چنین ادعایی تنها به جان آلن محدود نگردیده و بسیاری از سیاست مداران امریکایی و داخلی آن را بر زبان آورده اند. ولی پرسش اینست که این عالی جنابان از کدام پیروزی سخن میگویند؟‌ پیروزی در قاموس آنان چه معنا و مفهومی دارد؟‌ آنان در حالی از پیروزی و موفقیت سخن میگویند که هم اکنون بخش‌های زیادی از کشور در معرض تهدید مخالفان مسلح قرار دارد، رهبران طالبان هنوز در پاکستان از امنیت کامل برخوردار می باشند.

طالبان و دیگر مخالفین مسلح بیش از هر وقت دیگر به حمله ‌های خود بر ضد حکومت و نیروهای بین‌المللی، خصوصا مردم بی دفاع کشور ادامه می‌دهند. اگر مروری بر خبرهای روزانه داشته باشیم هیچ روزی نیست که تعدادی از هم وطنان ما بدست طالبان جنایتکار و مخالفین مسلح بخون خود آغشته نگردند.

جنگ در شرایط کنونی بیش از هر وقت دیگر با آینده‌ی نامعلوم همراه شده است و بر پیچیدگی‌های آن افزوده شده است. حکومت و نیروهای بین المللی در بسیاری از موارد یکدیگر را عامل این ناکامی ها قلمداد می کنند. رسوایی بالاتر از این نمی توان دید که به اعتراف مقامات ارشد ایالات متحده امریکا میلیون ها دالر بنام کمک به مردم افغانستان،‌ در نهایت به جیب گروه دهشت افکن طالبان سرا زیر گردیده است!!؟

متاسفانه چنین ناکامی ها و فرصت های است که مخالفان مسلح سعی دارند که مشروعیت سیاسی خود را در نشست های منطقه ای و بین المللی تحمیل کنند. تلاش برای شرکت دادن طالبان در کنفرانس بن دوم،‌ تلاش برای ایجاد دفتر سیاسی طالبان در کشورهای خارجی و رایزنی‌های مخالفان در امریکا و اروپا، همه حکایت از آن دارند که روند مبارزه با تروریزم و استقرار نظام دموکراتیک در کشور و تامین امنیت برای مردم به پیروزی نرسیده بلکه مخالفان مسلح از جمله طالبان توانسته اند قدم به قدم مشروعیت سیاسی خود را بدست آورده و عنوان گروه جنایتکار و ضدحقوق بشری را از خود پاک سازند.

حذف نام بسیاری از تروریست ها و رهبران طالبان از لیست سیاه نمونه دیگری از این موفقیت مخالفین و عدم دست آورد لازم پس از حادثه یازده سپتامبر می باشد.

شاید چنین وضعیتی برای قدرتهای فرا منطقه ای که دنبال منافع اقتصادی و سیاسی ده ها سال بعد بوده و یا فرصت مناسب برای دولتمردان منزجر از سوی مردم قلمداد شود، اما مردم افغانستان زمانی می‌توانند خود را پیروز احساس کنند که ترس طالبان در این سرزمین فرو ریخته باشد و امنیت سراسری برای یک زندگی با اعتبار فراهم شده باشد. مردم به دور از هرگونه تهدید و نگرانی در تعیین سرنوشت خود صادقانه شریک گردند. بنابر این معلوم نیست ادعای قریب الوقوع پیروزی از کدام منظر و جایگاه صورت گرفته است؟!!

دیدگاه شما