صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۶ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

دولت ملی و سیاستمداران متحد، نیاز اساسی اما پر از چالش

-

دولت ملی و سیاستمداران متحد، نیاز اساسی اما پر از چالش

روز جمعه هفته گذشته در مراسم تجلیل از سالگرد شهید مسعود، رهبران جهادی و شخصیت های سیاسی کشور باردیگر فرصت یافتند تا هم دیدگاه های خویش را مطرح کنند و هم به شکلی گلایه های خود را با نیش و کنایه برای همدیگر باز گونمایند.

هرچند می شد در میان سخنان این شخصیت ها، نقاط و دغدغه های مشترک زیادی یافت اما به نظر می رسید همه نسبت به وضعیت جاری کشور سردرگم هستند و به نحوی عاجز از اثر گزاری بر این وضعیت. با این هم، دغدغه اصلی را معاون اول رییس جمهور مطرح کرد و از سران و رهبران اثر گذار خواست تا باهم و در کنارهم باشند و برای گذار از وضعیت فعلی باهم متحد شوند.

درخواست برای ایجاد دولتی بر محورهای واقعی وحدت ملی طی سالهای اخیر بارها از سوی رهبران وسران جهادی نیز مطرح شده بود و رییس جمهور کرزی نیز هرازچندگاهی تلاش کرده تا این چهره ها را هرچند به صورت سمبولیک اما دور خود جمع کند ولی به نظر می رسد بنا به دلایل مختلف، پس از ختم دوره ی انتقالی به این سو، با گذشت هر روز پایه های ملی بودن حکومت افغانستان سست ترشده و بارها مورد انتقادات تیز و تند رهبران جهادی و چهره های اثر گذار سیاسی نیز قرار گرفته است.

تا جای که تحلیل گران، ریشه های بحران جاری میان قوای سه گانه کشور بخصوص قوه مقننه و مجریه را به تمایل انحصار طلبانه حکومت و محصور شدن دامنه های همه شمول آن می دانند.

افغانستان و نیاز به دولت وحدت ملی
به همان میزان که مداخلات خارجی در بحران های متوالی چند دهه گذشته اثر گذار بوده، بی اعتمادی میان سیاست مداران کشور و تلاشها برای انحصاری ساختن قدرت نیز سهم و تاثیر خود را داشته است.

بحران و جنگ های دهه ی هفتاد شمسی بوضوح نشان داد که سالها تلاش برای عملی کردن سیاست انحصارگرایانه نتیجه نمی دهد و باید برای ایجاد یک دولت با ثبات و ملی، زمینه حضور و مشارکت عادلانه نخبه گان همه اقوام و اقشار ساکن در کشور فراهم شود.

از سوی دیگر، تجربه گذشته تاریخی افغانستان ثابت کرده است که افراد و اشخاص و یا یک گروه به تنهایی نمی تواند دست به ایجاد دولت بزند و احیانا هم اگر چنین شود، موفق به اداره و به ثمر رسانیدن آن نمی گردد.

در سالهای اخیر که واگرایی های سیاسی در افغانستان در حال گسترش بوده، وضعیت اداره و دولت در افغانستان را بدتر ساخته است؛ به گونه ی که تصور می شود دولت کنونی در حالت احتضار و کاملا بی رمق افتاده است و هر روز مشکلات و چالشهای تازه تری سر برمی آورند که حل آن خارج از توان دولت است، بدون آن که اندک رسیدگی به وضعیت اسفبار و دشوار گذشته شده باشد.

تنش ها و بحران های ناشی پس از انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی دور دوم، وضعیت را بدتر ساخته کرده و باعث افزایش هراس و نگرانی ها در مورد آینده افغانستان گردیده است.

افزایش واگرایی ها و یا کنار نهادن شخصیت های موثر بر روند جاری، مسلما تکانه های کشتی متلاطم افغانستان را بیشتر و وضعیت ناگواری فعلی را بدتر می سازد.

از این رو، لازم است که هرچه زودتر زمینه های گفتگو و تفاهم مجدد چهره های موثر سیاسی فراهم شود و آنها بجای اتهام بستن و تضعیف همدیگر، مشترکا برای حل چالشها و عبور از سختیها تلاش و همکاری نمایند.

چالشهای همگرایی سیاسی در افغانستان
ویژگیهایی شخصیتی، مطالبات جناحی و منابع حمایتی سران و رهبران سیاسی مطرح افغانستان مهمترین مانع همگرایی های سیاسی در کشور تلقی می شود؛ به این معنا که خود محوری وخود بزرگ بینی سیاستمداران در افغانستان و گرایشهای روانی اکثر انان به انحصاری ساختن قدرت، تلاش برای باز کردن فضای سیاسی جامعه توسط برخی و یا برای بسته نگهداشتن آن توسط بعضی دیگر و تضاد منافع کشورهای که حمایت مالی وسیاسی از برخی از رهبران در افغانستان می کنند، سبب می شود که در مقاطع مختلف سیاست ها و خط مشی سیاسمتداران تغییر کند و بجایی همگرایی و همکاری با یکدیگر، به رقیب و خصم همدیگر تبدیل شوند.

طی ده سال گذشته دیده شد که مهمترین عامل برای یکجا کردن شخصیت های سیاسی، کشورهای خارجی بوده است و همینطور برای ایجاد دسته ها و صف بندیهای بعدی نیز سفارتخانه ها و دیپلومات های خارجی، برجسته ترین نقش را داشته اند.

از این رو، می شود تصور کرد که عامل خارجی در افغانستان برجسته ترین و مهترین عنصر همگرایی یا واگرایی ها بین نخبگان سیاسی است و در صورت که دولت وحدت ملی به سود کشورهای ذی دخل در بحران افغانستان نباشد و یا منافع برخی از آنها را تامین نسازد، دشوار است که در داخل افغانستان بتوان به چنین خواستی دست یافت.

عواقب و نتایج استمرار تک رویی ها و واگرایی ها
اولین و مهمترین پیامد سیاست انحصار گرایانه در دولت افغانستان، توسعه جغرافیایی سیاسی بحران وحرکت تدریجی آن به سوی خروج از کنترول است؛ وضعیت که این روزها نیز تا حدودی شاهد آن هستیم.

حکومتی که بخواهد با مهره های محصور شده به قدرت ادامه بدهد و از فراگیر ساختن دامنه های سیاست فرار بکند،قطعا به تنهایی نخواهد توانست کشتی بحران زده افغانستان را از شرایط سخت و دشوار امروز به سلامت عبور دهد.

افزایش نا رضایتی های عمومی و سیاسی درنقاط مختلف کشور و تخریب وجهه و تضعیف حوزه اقتدار حکومت از دیگر پیامدهای حکومت غیر وحدت ملی در افغانستان است.

دوام نا رضایتی ها منجر به پخش و نشر تبلیغات و افکار منفی در بین عامه می شود و در نهایت دامنه اقتدار حکومت به تدریج محدود شده و فرو می پاشد. از دست دادن تدریجی نفوذ و اقتدار به معنایی مرگ آهسته حکومت است؛ چیزی که هیچ کسی در افغانستان خواهان آن نیست.

فراهم شدن فرصت های مجدد برای مداخله خارجی ها از دیگر عواقب تن ندادن به دولت وحدت ملی است؛ موضوعی که سالهاست مردم افغانستان را متضرر ساخته و شالوده و بنیادهای حکومت در کشور را از بن برکنده است.

کشورهای خارجی که خواهان تامین منافع خود در افغانستان هستند و یا مصالح خود را در ادامه کشمکشها و استمرار تنشها جستجو می کنند، به راحتی می توانند رهبران بیرون مانده از حلقه قدرت را وسوسه کنند و با دادن اندک پولی و یا وعده حمایت های سیاسی، به تخریب وضعیت فعلی و بزرگنمایی های نامناسب و خلاف مصالح ملی وادار بسازند و از آنها در راستایی جنگ منافع خود در افغانستان سود ببرند.

بنابراین لازم است که همه برای سرپا نگهداشتن افغانستان و حفظ کشور از افتادن در وضعیت بدتر، تلاش کنند بدون اینکه این تلاش ها منجر به تضعیف یکدیگر و سقوط نظام در افغانستان شود.

دیدگاه شما