صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

خروج از افغانستان اشتباه استراتیژیک

-

خروج از افغانستان اشتباه استراتیژیک

بی تردید کاهش نیروهای خارجی از افغانستان در شرائطی که افغانستان شاهد اقتدار روز افزون مخالفان مسلح و طالبان درمناطق مختلف این کشور هستیم می تواند یک اشتباه استراتیژیک و جبران ناپذیر باشد. اعزام سی هزار سرباز اضافی امریکا به افغانستان در سال گذشته، سبب شد تا طالبان از قرارگاه های شان در جنوب افغانستان بیرون رانده شوند. اما اکنون شورشیان در جای دیگری پناه گزیده اند و حملات آنان در روزهای اخیر بر سفارت آمریکا که کابل را به میدان تمام عیار جنگ تبدیل کرد نشان از آن دارد که این گروه همچنان تهدید جدی علیه ثبات وامنیت منطقه و جهان به شمار می رود.

بنا براین اگر نیروهای بین المللی تحرکات گروه های شورشی وابسته به القاعده و طالبان را در مناطق مرزی افغانستان با پاکستان به طور جدی تحت نظر نگیرند، پیروزی دراین جنگ دشوار خواهد بود. اگر اکنون هدف اساسی ماموریت نظامی آمریکا بعد از کشته شدن اسامه بن لادن صرفا تضعیف شبکهء القاعده باشد، نه شکست مطلق طالبان؛ بازهم غرب در افغانستان مرتکب اشتباه دیگری شده است.

برای شکست کامل تروریزم در افغانستان و پاکستان باید تمرکز بر مناطق کوهستانی در شرق و جنوب افغانستان بیشتر شود، جای که به نوشته رویترز شورشیان وابسته به شبکهء القاعده از جمله شبکهء حقانی در آن فعالیت دارند. البته ناگفته نباید گذاشت که مناطق شرقی با پاکستان حدود 450 کیلومتر سرحد مشترک دارند و اراضی شان هم بسیار پیچیده و صعب العبور هستند ازین رو جنگ در این مناطق نیز دشواری های خود را دارد.

افغانستان در ماه های اخیر شاهد افزایش حملات مخالفان مسلح و نا امنی های شدید بوده است. به نظر می رسد مناطق مرزی افغانستان مخصوصاً به خاطر حضور شبکهء حقانی که با شبکهء القاعده در ارتباط است از این پس شاهد نا امنی های بیشتر باشد.

جنگجویان شبکهء حقانی ظاهراً نسبت به طالبان تندروترند و بعید است آنان به راحتی سلاح شان را به زمین بگذارند یا از حملات علیه اهداف ملکی دست بردارند. این در حالیست که مسلما نیروهای خارجی مستقر در افغانستان نیز از این پس امکانات و منابع لازم برای گسترش عملیات های نظامی به مناطق مرزی افغانستان را ندارند و با کاهش نیروهای امریکایی و بریتانیای از افغانستان میدان جنگ به نفع مخالفان مسلح دولت افغانستان واگذار می گردد.

درمقابل مخالفان مسلح باخروج بخش های از سربازان خارجی و کلا با آغاز روند خروج اقتدار شان بیش از پیش افزایش خواهد یافت. همین اکنون نیز نشانه های از افزایش توان نیروهای مخالف مسلح در این مناطق دیده می شود.

متاسفانه باید گفت استراتیژی ناکارآمد حکومت در تامین امنیت کشور صرفا به تقویت مخالفان مسلح انجامید. باید از دولت مردان افغانستان پرسید که براستي تا چه اندازه اين كوتاه آمدن ها در برابر مخالفان به نفع دولت و ملت افغانستان تمام شده است؟

پرداخت پول و حذف نام رهبران مخالفان و سهيم ساختن آنان در قدرت گام هاي بسيار مهمي است كه دولت در راستاي پايان دادن به جنگ و تامين امنيت و ثبات برداشته است اما آيا طالبان نيز كوچك ترين گامي را در پاسخ به اين همه تلاشهاي فراوان دولت، به سمت صلح برداشته اند؟

آيا طالبان از تداوم وحشت آفريني ها و كشتار مردم ملكي و ماموران دولتي دست برداشته اند؟ آيا اين كوتاه آمدن ها مخالفان مسلح را جري تر نساخته است؟ تداوم كشتار و تهديد هاي رسمي آنان عليه دولت و نيرو هاي خارجي را نمي توان گفت يكي از عوامل اش كوتاه آمدن ها در برابر اين گروه است؟ نگارنده بر اين باور است كه نبايد تلاشهاي صلح را متوقف كرد اما برخورد جدي با طالبان را هيچ گاه نبايد فراموش كرد.

اين مهم به نظر مي رسد كمي به حاشيه رانده شده است. دولت دركنار تلاشهاي صلح از برخورد هاي نظامي قاطع و جدي با مخالفان مسلح نبايد غافل بماند و ديگر اينكه نبايد بيش از اين در برابر آنان كوتاه آمد و امتياز داد بايد روند امتياز دادن ها و كوتاه آمدن ها حد اقل براي مدتي متوقف شود. تا طالبان هم اقتدار و توانايي هاي دولت را باور كنند. اين بيشتر به سود دولت و ملت خواهد بود.

اگرچه خروج از افغانستان وکاهش سربازان خارجی در افغانستان خواسته ی جامعه جهانی ومردم افغانستان است اما مهم این است که این برنامه در شرائط مناسب باید انجام پذیرد در غیر آن هیچ گونه دست آوردی را در افغانستان شاهد نخواهیم بود. افغانستان در دهه های گذشته شاهد یک خروج دیگر نیز بوده است و این تجربه تلخ هم اکنون نیز می تواند تکرار شود. تجربه ثابت کرد با خروج ارتش سرخ از افغانستان نه تنها صلح و ثباتی در کشور شکل نگرفت که در سال 1992 میلادی با سقوط حکومت داکتر نجیب الله مجاهدین قدرت را بدست گرفتند.

بدست گرفتن قدرت توسط مجاهدین همان و آغاز دخالت های قدرت های خورد و بزرگ منطقه ی و فرامنطقه ای در افغانستان نیز همان. سر انجام بعد از جنگ های خونین داخلی که باعث کشته، آواره و بی خانمان شدن ملیون ها انسان شد، طالبان کابل را تصرف کردند. در شرائط کنونی نیز مخالفان مسلح روز بروز قوی تر می شوند و حکومت نیز نتوانسته است با اجرای برنامه عدالت محور در روند بازسازی کشور و تقسیم قدرت رضایت اکثریت جریان های سیاسی در کشور و اقوام مختلف را جلب نماید.

بنا براین اگر خروج نابهنگام ازافغانستان صورت بگیرد تکرار شدن تاریخ یکبار دیگر با توجه به نشانه های موجود کاملا قطعی به نظر می رسد بایسته است دولت با در نظر داشت این شرائط دشوار با درایت لازم در همسویی با اکثریت مردم افغانستان تصامیم درست بگیرد و چشم انداز روشنی را برای اینده کشور ترسیم نماید.

بنا براین باید گفت خروج نابهنگام از افغانستان در حالیکه همه روزه حملات مخالفان در نقاط مختلف ادامه دارد فقط به تشديد بحران در اين كشور كمك خواهد كرد.

بحراني كه اگر در افغانستان مهار نگردد چالش جدي براي تمامي جهان خواهد شد. زمزمه هاي خروج از افغانستان در چنین شرائطی مي تواند بسيار از قدرت هاي خورد و ريز ديگر در منطقه را وسوسه نمايد و اين كشورها به كمك مخالفان مسلح افغانستان بشتابند تا به خيال خود در فرداي بدون ناتو ماهي مقصود را در اين كشور صيد نمايند.

كه اگر چنين چيزي در افغانستان اتفاق بيافتد هم مردم افغانستان قرباني تنش ها و كشمكش هاي قدرت هاي منطقه ي خواهد شد و هم تمامي دست آورد ها ي چندين ساله افغانستان كه به كمك جامعه جهاني بدست آمده بود برباد خواهد رفت.

اما این بدان معنا نیست که نیروهای خارجی برای همیشه در افغانستان باید حضور داشته باشند چنین چیزی را نه کشور های عضو ناتو و نه افغانستان می پذیرد. بلکه خروج از افغانستان باید در شرائطی صورت بگیرد که تهدید های تروریستی از افغانستان کاملا از بین رفته باشد و بخش های از مخالفین که خواهان پیوستن به صلح اند صلاح شانرا کنار بگذارند. اما در برابر باقی مخالفان توان نیروهای افغان باید به اندازه کافی تقویت گردد.

دیدگاه شما