صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

چهارشنبه ۵ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

پس از پانزده سال، طالبان هنوز تهدید جدی بشمار می‌آیند؟

-

پس از پانزده سال، طالبان هنوز تهدید جدی بشمار می‌آیند؟

ششم میزان ۱۳۷۵، یادآور یکی از تراژدی های فراموش نشدنی تاریخ سیاسی کشور می باشد. در این روز تحریک طالبان با داعیه تامین امنیت و پایان بخشیدن به جنگ های تنظیمی و آرامش مردم، با در دست داشتن بیرق های سفید پس از نبردهای سهمگین وارد کابل گردیدند.

تصرف کابل، پیروزی شعف آوری بود برای طالبان . آنان با تصرف پایتخت به این احساس دست یافتند که قادر خواهند بود تمام کشور را تحت کنترل درآورند. به همین جهت گفته می شود که تمامی برنامه های از قبل چیده شده بوسیله کشورهای حامی خود را تغییر دادند.

ورود طالبان به کابل مردم پایتخت را در آستانه یک تجربه نوین قرار داده بود. قبل از این، مردم تجربه تلخ حاکمیت گروهها و تنظیم های جهادی را دیده بودند که دچار چند دستگی و درگیریهای خونین داخلی گردیده بودند. تحمیل جنگ های ویرانگر و خونین مردم را بستوه درآورده بود.

کسانی که در سالهای اشغال کشور توسط شوروی سابق حاضر به ترک کشور نشده بودند، ‌با آغاز جنگ های گروهی مجبور گردیدند که راه غربت و بی وطنی را درپیش گیرند. اما آنعده ای که در شهر باقی ماندند اینک می خواستند که تجربه جدیدی را به آزمون بگیرند.

آیا طالبان همانطور که ادعا کرده بودند امنیت لازم را بوجود خواهند آورد؟ آیا پیروزی طالبان به سلسله جنگ های خونین داخلی پایان خواهد بخشید؟ آیا مردم در سایه حکومت طالبان به خواست های واقعی و آرامش لازم دست خواهند یافت؟ آیا افغانستان اعتبار از دست رفته خود را دوباره بدست خواهد آورد؟‌ و....

ولی نخستین برخوردهای قهرآمیز طالبان با مخالفین و تحکم آنان بر مردم کابل، ٱب پاک روی دست مردم ریخت و آن انتظارات و امیدها را بر باد داد. اعدام ناگهانی داکتر نجیب و برادرش در نخستین لحظه های پیروزی تکانه شدیدی بر افکار عمومی مردم کابل ایجاد نمود.

تصور و دیدگاه عمومی را نسبت به طالبان در جهت معکوس تغییر داد، یا حداقل تصویر موجود را خدشه دار ساخت.مردم زمانی انتظار و امید خود را از وعده های طالبان کاملا از دست دادند که به تدریج شاهد وضع شرایط سختگیرانه بر مناسبات و روابط اجتماعی و شغل مردم از سوی حاکمیت طالبان و اداره امر به معروف و نهی از منکر بودند.

طالبان در یک فرمان غیرمنتظره و شدید دختران و زنان از رفتن به مکتب، دانشگاه و ادارات دولتی و غیردولتی بازداشتند. گذاشتن ریش و دستار برای مردان اجباری گردید، اجرا و شنیدن موسیقی و تماشای فیلم ممنوع و با مجازات سنگین همراه بود.

برخورد افراطی و سخت گیرانه طالبان بنام شریعت اسلامی در همه امور، زندگی را بر مردم روز بروز تنگ تر ساخت. در این میان زنان، که بخش عظیمی از آنان در کابل در ادارات مشغول وظیفه بودند، خانه نشین ساخت. کوچکترین و کم ترین تخطی از فرامین سختگیرانه طالبان با برخورد ها و مجازات سنگین تا سرحد اعدام و سنگسار همراه بود.

بر علاوه همه این مصیبت ها، جنگ و خونریزی که مردم آرزوی پایان یافتن آن را داشتند، نه تنها ختم نگردید؛ بلکه در ابعاد وسیع تر و خونین تر ادامه یافت. موج انسانی از کشتارها آغاز گردید، مزارع و قریه ها، ولسوالی ها و شهرها به ‌آتش کشیده شدند و بدل به مخروبه گردیدند.

اعمال تبعیض و دشمنی فرقه ای و مذهبی نیز به اجرا گذاشته شد. بخش اعظم مردم افغانستان را بخاطر عقیده و باورشان وادار کردند که از سه راه یکی را برگزینند: یا دوباره و به شیوه طالبانی اسلام بیاورند؛ یا افغانستان را ترک کنند؛ یا اینکه تن به مرگ بدهند.

از سوی دیگر، اعتبار و حیثیت کشور در سطح جهانی و منطقه ای نیزنه تنها اعاده نگردید؛ بلکه بیش از پیش سقوط نمود.

از میان کشورهای جهان و منطقه فقط سه کشور، آن هم بنا به دلایل خاص، یعنی بنیان گذاری و تمویل و تسلیح طالبان، حاکمیت طالبان را برسمیت شناختند. جامعه بین المللی نه تنها حاکمیت طالبان را مشروع نمیدانست، بلکه نسبت به اعمال روشها و سیاست های سختگیرانه و غیرانسانی آنان اعتراض داشتند.

اما طالبان چگونه عرض اندام نمودند؟ شرایط و زمینه های ظهور طالبان چه بود؟ در یک نگاه کلی با درنظرداشت محدودیت می توان گفت که فساد، نا امنی، انحصار گرایی حاکم بر حکومت وقت، تداوم جنگ های بی پایان و خانمانسوز داخلی و... بسترهای داخلی شکل گیری و ظهور طالبان محسوب می شود.

هرچند که زمینه ظهور طالبان در داخل کشور فراهم بود،‌اما عوامل خارجی قضیه را نیز نباید نادیده انگاشت. به معنای دیگر اساس و بنیاد طالبان در خارج از مرزهای کشور طراحی شد. بر اساس گفته های بی نظیر بوتو پاکستان و چند قدرت منطقه ای و فرامنطقه ای در ایجاد گروه طالبان نقش عمده داشته اند.

بعنوان یک واقعیت در این میان حکومت پاکستان در شکل گیری و کامیابی طالبان برای بدست گرفتن قدرت نقش محوری داشته است. غربی ها و امریکا نیز با خروج قوای شوروی از کشور، افغانستان را در بوته فراموشی گذاردند.

در ارتباط با بقدرت رسیدن طالبان موضوع دیگری نیز مطرح است و آن اینکه گفته می شود تا زمان اشغال کابل، طالبان داعیه تشکیل حکومت را نداشتند.

عده ای آنان را زمینه ساز برگشت ظاهرشاه میدانستند. به همین دلیل وقتی طالبان مزارشریف را تصرف کردند، این پیروزی را تبریک گفته و آن را مقدمه تشکیل یک حکومت فراگیر تلقی کرد. اما به هر میزان که طالبان بسوی تصرف کابل نزدیک می شدند عزم آنان برای تشکیل حکومت قاطع تر می گردید.

بر همین اساس در بهار 1375، طالبان در قندهار شورای مرکب از 1500 نفر ملاعمر را به عنوان امیر المؤمنین معرفی نمودند؛ و پس از اشغال کابل با تشکیل شورای شش نفره عملا قدرت را به دست گرفتند و "امارت اسلامی" را بنیان گذاشته و اعلام کردند.

همانطور که گفته شد در طول دوره حاکمیت طالبان هیچ معیاری برای حاکمیت وجود نداشت. مشت آهنین بود با بهره گیری از زور، جهل، تکفیر، و دهشت افکنی بین المللی در همکاری و همسویی با گروه تروریستی القاعده .

آنان به هیچ یک از قواعد حقوقی و معیارهای پذیرفته شده بین المللی و حقوق بشر دوستانه ارزشی قایل نبودند. دانشگاه ها را مسدود نمودند. کتابخانه ها را غارت و آتش زدند. در اقدام غیر قابل باور و تحجرگرایانه، آثار باستانی بامیان را نابود و موزیم ملی را غارت کردند. حتا حمام های عمومی را به روی زنان بستند.

طالبان و حامیان شان در طول حاکمیت شان ثابت کردند که دشمنان قسم خورده مردم هستند. خون، مال، ناموس، عزت و تمامیت ارضی کشور برای آن ها هیچ ارزشی ندارد. ردای صلح در قامت کج آنان هیچ سازگاری نداشته و احترام به انسانیت اصولا در قاموس و فرهنگ قبیله ای شان فاقد معنا است؛ آنان فقط یک امتیاز مهم دارند و آن اینکه برای سلطه گری و اجرای پروژه های سیاسی و نظامی عوامل و ابزار موثری می باشند.

اکنون با ادامه بازی و صرف وقت و هزینه های گزاف و دادن خون بهای سنگین می توان انتظار داشت که طالبان، صورت انسانی بخود گرفته و دست از خشونت و بیگانه پروری بردارند؟ خشونت های که در روزهای اخیر انجام داده اند؛ ‌همه حکایت از آن دارد که توبه گرگ مرگ است!! اما براستی چه چیزی باعث گردیده است که پس از پانزده سال که از شکل گیری طالبان میگذرد و بعد از ده سال که در ورطه سقوط افتاده اند، طالبان نیروی تهدید کننده برای جهان و حکومت دانسته می شود و این تهدید هر روز قوت و جان تازه می گیرد؟‌

دیدگاه شما