صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

سه شنبه ۴ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

افغانستان، جامعه جهانی و چشم انداز آینده کشور!

-

افغانستان، جامعه جهانی  و  چشم انداز آینده کشور!

با گذشت ده سال از سقوط طالبان و حضور جامعه جهانی در کشور، و نیز استقرار نظام جدیدسیاسی، برگزاری چندین انتخابات و شکل گیری ساختارهای اساسی نظام و حکومتداری، هنوز مسایل و چالش های متعدد و جدی قابل طرح و بحث می باشد. بر علاوه موضوع وضعیت امنیتی کشور از محوری ترین چالش ها و بحث های جاری در کشور می باشد. اهمیت و جدی بودن موضوع تامین امنیت به میزانی است که رئیس جمهور طی یک گفتگوی اختصاصی با بی بی سی بر این مسئله انگشت نهاده و معترف گشته است که حکومت و جامعه جهانی در تامین امنیت برای شهروندان دست آورد لازم را نداشته اند.

رئیس جمهور در این مصاحبه به صراحت اذعان داشت که با گذشت ده سال از سقوط طالبان، دولت و نیروهای بین المللی نتوانسته اند امنیت را برای مردم این کشور فراهم کنند. وی افزود که فقدان امنیت در کشور یکی از بزرگترین کمبودهای دولت می باشد.

البته این تنها رئیس جمهور نبود که به نمایندگی از حکومت افغانستان به عدم موفقیت در تامین امنیت شهروندان اعتراف کرد. زیرا مک کرستال که مسئولیت پیش بردن اهداف جامعه جهانی را در تامین امنیت و سرکوب تروریست ها در عراق و افغانستان بعهده داشت نیز زبان به ناتوانی گشوده است. وی طی یک اظهار نظری در این مورد گفته است: ده سال پس از آغاز جنگ در افغانستان، آمریکا و ناتو نتوانسته اند به همه اهداف خود در این کشوردست یابند و امریکا و ناتو پس از ده سال جنگ در این کشور، تنها به نیمی از اهداف خود دست پیدا کرده اند.

بدون شک وجود امنیت در کشورنقش بسزایی را در عرصه انکشاف و حکومتداری خوب و پیشرفت جامعه دارد. به دلیل همین اهمیت می توان گفت که یکی از بزرگترین چالش های فرا روی دولت و جامعه جهانی برای دست یابی به اهداف اعلام شده فقدان امنیت سراسری در کشور می باشد. قابل ذکر است که تداوم ناامنی یک رابطه چند سویه با حکومت داری دارد. از زاویه دیگر عدم یک حکومت داری خوب سبب گردیده است که دامنه امنیت گسترش یافته و مخالفین از آن به نفع خود سود جویی نمایند.

در اینجا باید بر این نکته نیز اشاره داشت که زیر سوال بردن وضعیت کشور طی ده سال گذشته، بطور مطلق راه انصاف نیست. طی ده سال گذشته افغانستان و حضور جامعه جهانی در آن دست آوردهایی را به همراه داشته است. نفس سرنگونی حاکمیت سیاه طالبان از اریکه قدرت بزرگترین دست آوردی است که در ارتباط همکاری افغانستان و جامعه جهانی بدست آمده است.

طی ده سال گذشته حداقل تدوین و تصویب قانون اساسی، برگزاری چندین انتخابات و شکل گیری ساختارهای از هم گسیخته نظام و حکومت، ظهور نهادها و مراکز اجتماعی و مدنی ، فعالیت احزاب و جریان های سیاسی، آزادی بیان و رسانه ها، کار و فعالیت های اقتصادی، روشن شدن چراغ معارف و دانش در کشور، حضور افغانستان در عرصه های بین المللی و عضویت در بسیاری از سازمان های بین المللی و منطقه ای و.... از زمره مهم ترین دستآوردهای دانسته می شود که نباید دست کم گرفت.

آنچه در این رابطه می تواند مورد ارزیابی قرار گیرد اینست که افغانستان با پیش آمدن فرصت و زمینه های مساعد داخلی و بین المللی می توانست گام های موثرتر و بزرگتری را بر دارد. اما متاسفانه چنین نشد و نه تنها گام های موثرتر و بزرگتری برداشته نشد، بلکه فرصت ها و زمینه های برگشت ناپذیر نیز از کف رفت.

آنچه در اینجا قابل اشاره و تذکر دانسته می شود اینست که در ارزیابی از وضعیت جاری کشور و نیز دست آوردهای ده سال گذشته چه چیزی را دنبال می نماییم؟ اگر هدف انتقاد و بهانه گیری سیاسی باشد، شاید پرداختن به این مسایل فرصت خوب به نظر برسد تا عقده ها و دردها را تخلیه نمود. ولی قطعا برای حل مشکل و چاره جویی آینده اثری نخواهد داشت.

متاسفانه یکی از آفت های عمده ای که در نقدهای سیاسی جامعه ما بوجود آمده است بسیاری کسانی که خود را صاحب نظر می پندارند فقط به بیان کمبودها و انگشت نهادن بر نقطه های ضعف به غرض خالی نمودن عقده ها و یا بدست آوردن امتیازات، به آن می پردازند.

بطور مثال ساختار حکومت و نظام سیاسی تا آن هنگام مورد نقد و انتقاد قرار میگیرد و نامطلوب دانسته می شود که جریان و یا فرد مورد نظر از آن ساختار خارج باشد؛ از لحظه ای که همین جریان یا فرد شریک در قدرت گردید تمامی آن نقدها و انتقادها رنگ باخته و جهتی مغایر با شیوه قبلی را پیش روی می گیرد. این وضعیت می تواند ناشی از فقدان باورمندی، عدم تعهد نسبت به سرنوشت جامعه و عدم رعایت اخلاق انسانی و فقدان واقع نگری حکایت کند. اگر عرصه رسانه ای کشور از این آفت پیشگیری صورت نگیرد می تواند آسیب های جدی را بوجود آورد.

واقعیت اینست که ناکامی های یاد شده از چند عامل یا زمینه سرچشمه می گیرد. قبل از همه باید گفت که متاسفانه افغانستان طی سه دهه بحران تمامی زیرساخت های حکومتی و اقتصادی و اجتماعی خود را ازدست داد. حتی فرهنگ و اخلاق جامعه دچار تحول گردید.

بنابر این در هنگام سقوط طالبان، کشور فاقد هرگونه نهاد سیاسی فعالی بود که بتواند برای وضعیت جدید سیاسی برنامه ریزی نماید. وضعیت جامعه جهانی نیز تقریبا شرایط مشابهی را داشت. یعنی اینکه آنان هیچ طرح و برنامه از قبل سنجیده شده برای افغانستان بعد از طالبان روی میز نداشتند. آنچه برای آنان در اولویت قرار داشت سرنگونی طالبان و مقابله با تروریزم بود. در نتیجه وقتی وضعیت جدید افغانستان رونما گردید، به اصطلاح همگان را در شرایط غیرمنتظره قرار داد.

نکته دیگر اینکه بنا به هر دلیل پس از آن نیز سعی نگردید که یک راهبرد اساسی و منسجم برای اجرای طرح ها و برنامه های آینده روی دست گرفته شود. هم حکومت و هم جامعه جهانی به رویکردهای مقطعی و سطحی بسنده نمودند. آنچه که در این میان وضعیت را خرابتر ساخت مناسبات تیره ای بود که بتدریج میان جامعه جهانی و حکومت بروزنمود.

شاید دست های بیرونی و استخباراتی و یا بعضی عناصر مغرض هدفمندانه سعی در بوجود آوردن چنین وضعیتی را داشتند. روند نهایی این وضعیت بدانجا انجامید که حکومت و جامعه جهانی کاملا درگیر یک کشمکش جدی شدند. وضعیتی که رئیس جمهور از آن به "کشتی نرم" تعبیر نمود.

اتهام زنی و بار اندازی ناکامی ها به دوش یکدیگر ساده ترین و معمولی ترین شیوه ای بود که هم حکومت از آن استفاده نمود و هم بعضی از اعضای جامعه جهانی بدان توسل جستند. از سوی دیگر حکومت در داخل کشور نیز درگیر کشکمش های قدرت و منازعاتی گردید که هرگز بسود کشور و نظام سیاسی نبود. در این بین این سرنوشت کشور، زندگی مردم و اوضاع جاری بود که هر روز رو بوخامت می نهاد.

اینک پس از ده سال، فرجام چنان سیاست ها و روشهای ناهماهنگ و مطالعه نشده بدانجا انجامیده است که همه سخن از ناکامی بر زبان می آورند. عده ای دیگر نیز متاسفانه با استفاده جویی از این اعتراف ها سعی دارند که وضعیت را بیش از این هم وخیم تر سازند.

به نظر می رسد معقول ترین راه آنست که اکنون در آستانه ورود به دهه دوم دوره پس از طالبان و روند جدید سیاسی کشور، هم حکومت و هم جامعه جهانی مسئولانه نسبت به قضایا نگریسته و در مجموع این یک مسئولیت همگانی است که یک نگاه واقع بینانه و عبرت آموز از وضعیت ده سال گذشته ارائه شود؛ تحلیلی که بتواند مبنایی برای گام برداشتن بسوی آینده باشد، نه اینکه در گذشته باقی بمانیم.

نه اینکه در مذمت و یا توصیف گذشته متوقف شویم. نه اینکه سایه تار گذشته، آینده روشن را هم از ما سلب نماید. به معنای دیگر افغانستان و جامعه جهانی، اکنون بایستی به یک چشم انداز دقیق و روشن و با اعتماد نسبت به آینده ضرورت دارند. تجارب و اندوخته های بدست آمده طی ده سال گذشته ضرورت و زمینه این چشم انداز را فراهم ساخته است.

دیدگاه شما