صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۳۱ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

نمایندگی سیاسی؛ چشم انداز نو و آینده طالبان

-

نمایندگی سیاسی؛ چشم انداز نو  و آینده طالبان

طی روزهای اخیر یکبار دیگر حضور احتمالی طالبان در نظام سیاسی افغانستان خبر ساز شده و بیم و امیدها را بر انگیخته است. گفته می شود که سرانجام، مذاکرات پنهانی میان آلمان، امریکا و طالبان منتج به گشایش دفتر سیاسی این گروه در خاک قطر شده که نقش اساسی در میانجگیری میان طالبان و این دوکشور داشته است.

انتشار این خبر اما در داخل افغانستان با عکس العمل نستبا تند حکومت افغانستان روبر شد؛ فراخواندن سفیر این کشور از قطر به رسم اعتراض و یا آنچه که از سوی حکومت افغانستان مشوره اعلان شد، نشان میداد که تمام این مذاکرات و تصمیم ها بدون حضور افغانستان و آگاهی این کشور صورت گرفته است.

واکنش حکومت افغانستان با احضار سفیرش از دوحه و نشست که در ارگ ریاست جمهوری برگزار شد، نشان میداد که افغانستان نگران از دست دادن ابتکار مذاکره با طالبان است؛ امریکه از دیدگاه سیاست داخلی و خارجی افغانستان، نباید هرگز اتفاق بیافتد.

افغانستان اصرار دارد که مذاکره با مخالفان باید به ابتکار و اختیار این کشور باشد و در خاک این کشور و کشورهای که مورد اعتماد افغانستان است، دفتر نمایندگی سیاسی طالبان باز شود و در عین حال باید این اعتماد و اطمینان بوجود بیاید، کسانیکه بنام نمایندگان طالبان در این دفتر حضور بهم می رسانند، واقعا نماینده طالبان هستند و می توانند از این گروه نمایندگی کنند؟

نگرانی ها و تردید های افغانستان
افغانستان با گشایش دفتر سیاسی طالبان به صورت مشروط موافقت و از آن استقبال کرده است؛ به باور دولت افغانستان هرگونه مذاکره ی که بامخالفان صورت می گیرد، باید به رهبری افغان ها و مشروط به حفظ دستاوردهای ده ساله و پذیرش قانون اساسی توسط این گروه باشد.

مکان دفترسیاسی مخالفان را نیز باید افغانستان مشخص کند؛ خاک افغانستان، ترکیه و عربستان سعودی مواردی هستند که از سوی افغانستان برای گشایش دفتر طالبان ارایه شده است. همه ی این موارد نشان میدهد که دولت افغانستان از چند مسله به صورت جدی نگران است:
1- واقعیت مذاکرات: این ملاحظه افغانستان که نمایندگان معرفی شده طالبان باید ثابت کنند که نماینده این گروه هستند و یا صلاحیت نمایندگی از آنها را دارند، در واقع نوع ابراز شک و تردید در واقعی بودن جریان مذاکرات میان آلمان، آمریکا و قطر به حساب می رود. ریشه این تردید افغانستان به مذاکرات گذشته بر می گردد که در آن افرادی به عنوان نمایندگان طالبان از سوی استخبارات همین کشور ها به افغانستان معرفی شدند اما بعدا ثابت شد که افراد مذکور هیچ پیوندی با مخالفان مسلح ندارند.

2- صداقت مذاکرات: به نظر نمی رسد که دولت افغانستان اعتماد و اطمینان لازم را به شرکای غربی خویش در مورد صداقت مذاکرات بامخالفان مسلح داشته باشد. اخراج نمایندگان سازمان ملل توسط افغانستان در سالهای گذشته که متهم به تماس و ارتباط با طالبان بودند، خود بیانگر شک و تردیدهای افغانستان به این نکته است که غربیها واقعا خواهان بر قراری ارتباط با مخالفان مسلح هستند تا معرکه نظامی در افغانستان را خاتمه بخشند و برای منازعات مسلحانه جاری، یک راه حل سیاسی جستجو کنند.

زیرا از دیدگاه افغانستان، طی ده سال گذشته کشورهای داعی مبارزه با تروریسم و حامی افغانستان، به گونه ی لازم با منابع تروریسم و حامیان آشکار آن در ورای مرزهای افغانستان برخورد نکردند و در قبال افغانستان و تروریسم دوگانه و متضاد رفتار کرده است. این رو، هنوز این احتمال منتفی نیست که این بار از طالبان به عنوان یک ابزار سیاسی استفاده شود و سناریوی دیگری برای این کشور نوشته شود.

3- استفاده ابزاری و دشواریهای کنترول: در صورتیکه رهبری مذاکرات و روند مذاکره با مخالفان مسلح تحت کنترول و اشراف دولت افغانستان نباشد، این خطر وجود دارد که از طالبان به عنوان ابراز فشار علیه حکومت افغانستان استفاده شود وکشورهای، از آنها به عنوان یک جریان جدید و قدرتمند در صحنه سیاست افغانستان سود ببرند.

از طرف دیگر، این اقدام به طالبان نیز جسارت بیشتر می بخشد و در نهایت در هیچ مسله ی آنها در برابر نظام سیاسی افغانستان پاسخگو نخواهد بود. رقم خوردن چنین حالتی به عنوان از دست رفتن قدرت کنترول نظام سیاسی کشور بر روند حاکم در فرایند سیاسی خواهد بود و نیز از دست دادن توان کنترول بر تحرکات گروهی که برای نظام سیاسی حاکم رقیب و خطر جدی به حساب می روند.

طالبان، دفتر سیاسی و دستاورد تبلیغاتی
طالبان ده سال قبل یک گروهی بود که برای پیدا کردن یک پناهگاه، قرا وقصبات ، کوه ها و دره های افغانستان را می پیمودند و از اینکه مبادا به دست نیروهای افغانستان و یا جهانی دستگیر شوند، هراسان و سرگردان بودند اما اینک به معضل جدی و چالش بزرگ برای نیروهای ناتو و دولت افغانستان مبدل شده و به عنوان یک تهدید و خطر برای امنیت افغانستان و جهان تبارز کرده است.

مذاکرات مخفیانه کشورهای قدرت مند عضو ناتو مانند ایالات متحده، اگر به هدف ایجاد دسیسه ها و ماجراجویها در منطقه و افغانستان نباشد، بدون تردید، به معنای نا توانی این کشورها در برابر این گروه است و کشورهای غربی به این نتیجه رسیده اند که نمی شود طالبان را به صورت فزیکی از صحنه معادلات سیاسی منطقه و جهان حذف کرد. پذیرش دفتر سیاسی طالبان و آنهم در کشور مانند قطر، در واقع دادن امتیاز بزرگ دیپلوماتیک به این گروه و به رسمیت شناختن پیروزی آنان است.

استقبال نهادهای سیاسی مطرح کشور از گشایش دفتر طالبان
گروه ها و ائتلاف های سیاسی مطرح در افغانستان از گشایش دفتر سیاسی طالبان استقبال کرده و آن را به فال نیک گرفته اند. اما برخی از این گروه ها برخلاف موضع گیری دولت افغانستان، گشایش دفتر سیاسی طالبان در قطر را هم قبول کرده اند اما پیشنهاد می کنند که رهبری مذاکره را نه دولت افغانستان بلکه سازمان ملل متحد به عهده بگیرد.

استقبال نسبتا یک رنگ و نزدیک بهم مجامع سیاسی در افغانستان،از سوی بیانگربن بست سیاست ها در برابر طالبان و پذیرش این گروه به عنوان یک قدرت سیاسی نظامی است و از سوی دیگر، کارآمدی تبلیغات و شگردهای کاری این گروه است که حضور و وجود خود را تثبیت کرده است.

دفتر سیاسی طالبان و چشم انداز صلح
بسیاری ها نیز به این دلیل از گشایش دفتر سیاسی طالبان استقبال کرده اند که این عمل در واقع به نوعی، تغییر تاکتیک های جنگی طالبان از حالت نظامی به روش ها و شیوه های سیاسی است که سر انجام ان به یک راه حل سیاسی خواهد انجامید؛ امریکه به مراتب رسیدن به توافقات صلح را هم نسبت به جنگ های مسلحانه ساده تر و آسان تر می سازد.

از طرفی دیگر، خروج طالبان از کشور پاکستان به منزله کاهش تدریجی نفوذ آی اس آی براین گروه است. اگاهان باور دارند در صورتیکه آی اس آی اجازه صلح و مذاکره به طالبان را بدهد، موانع و چالشهای کمتری در پیوستن طالبان و یا دیگر مخالفان مسلح دولت افغانستان به پروسه صلح وجود خواهد داشت.

البته شناخت و تجربیات تاریخی که از اندیشه ها و دیدگاه های سیاسی طالبان داریم، به هیچ عنوان پذیرش داشتن دفترسیاسی توسط این گروه، نشان دهنده ی ایجاد تحولات مثبت احتمالی در فرایند صلح نیست، زیرا طالبان همواره بر مواردی تاکید و اصرار داشته اند که به ندرت می شود تغییر دیدگاه طالبان در آنها را باور کرد؛ حقوق بشر، دمکراسی، پذیرش حضور اقلیت ها و... بخشی از این موارد هستند که به نظر نمی رسد با ایدئولوژی طالبان سازگار باشند؛ مسایلی که بدون احترام و پذیرش آنها، رسیدن به فرایند صلح را نیز نا ممکن می سازد.

دیدگاه شما