صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

سه شنبه ۴ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

مذاکره با طالبان؛ تقلیل ارزشهای دموکراتیک!

-

مذاکره با طالبان؛ تقلیل ارزشهای دموکراتیک!

مدت هاست که بحث گفتگو با مخالفین، بویژه با طالبان در ادبیات و روش دولتمردان کشور محور تلاش ها و گفتگوها قرار گرفته است. تمرکز بر روی این موضوع تا بدان حد جدی و سنگین به نظر می رسد که گویا گره تمام نابسامانی ها و یا به معنای دیگر مسئولیت نخستین و اساسی حکومت به راه اندازی گفتگو و مصالحه با مخالفین و طالبان می باشد و سایر مسئولیت های قانونی حکومت کاملا در حاشیه گذاشته شده است.

طرح مذاکره با مخالفین تبعات مختلفی را در عرصه سیاسی کشور درپی داشته است. جدایی صفوف حکومت و عناصرسیاسی همسوی با آن از نخستین پیامدهای طرح موضوع گفتگو با مخالفین بشمار می آید.به معنای دیگر ریزش پیاپی در صفوف حکومت از زمان آغاز طرح گفتگو با مخالفین، موجب گردید بخش بزرگی از نیروهای فعال سیاسی از بدنه و مسیر مشترک با حکومت راه خود را جدا سازند.

البته این جدایی دو سویه بوده است، یعنی اینکه گاه به دلیل بی مهری و چگونگی سیاست گذاری حکومت در ارتباط به موضوع این ریزش صورت گرفته است؛ و زمانی دیگر نیز نیروهای سیاسی حضور و نقش خود را در ساختار حکومت و اثر گذاری در سیاست گذاری ها و یا همراهی در مسیر و هدف مشترک غیرموثر و ایذایی دانسته، بنابر این راه خود را از حاکمیت جدا ساختند. این ریزش مرحله به مرحله، حلقه های گوناگون یاران و موئتلفین حکومت را دربرگرفته است و هم چنان ادامه دارد.

از دست رفتن اعتماد ملی از پیامدهای دیگر طرح مذاکره با مخالفین می باشد که بر عرصه سیاست کشور و مناسبات مردم و حکومت سایه انداخته است. اتخاذ مواضع و دیدگاههای ضعیف در برابر مخالفین و بخصوص در برابر حامیان بیرون مرزی مخالفین، حتا تا مرحله نزدیک شدن به چشم پوشی از برخی اصول قانونی و ارزشهای دموکراتیک و دست آوردهای ده سال گذشته سبب گردید که افکار عمومی چنین گمان برد که اگر فشار افکار عمومی و جامعه بین المللی درمیان نباشد حکومت برای حفظ موقعیت خویش حاضر خواهد بود که بسادگی از تمامی اصول و ارزشهای نظام سیاسی چشم پوشی نماید.

نکته دیگر اینکه در بحث مذاکره با مخالفین، به میکانیزمی که دیدگاهها و باورهای واقعی مردم را نسبت به چگونگی روند گفتگو با مخالفین بازتاب دهد، توجه نشان نداده است. اگر جرگه ها و نشست هایی هم در این راستا صورت گرفته بیشتر نمایشی و فرمایشی بوده است. یعنی کسانی که در آن گردهمایی ها یا به اصطلاح مشوره دهی ها حضور داشتند فاقد پایگاه و جایگاه و منزلت اجتماعی بوده و فقط به منظور تامین منویات حکومت شرکت داشته اند. آنچه در تحلیل نهایی این بخش از ارزیابی می توان گفت اینست که طرح گفتگو با مخالفین، بخصوص با طالبان از نگاه وجاهت و مقبولیت ملی دارای مشکل است.

موضوع دیگری که در بحث گفتگو با مخالفین قابل توجه می باشد اینست که با وجود تاکیدهای فراوان حکومت و حلقه های خاصی در ساختار قدرت، تاکنون مخالفین کم ترین انعطاف و نرمش را از خود نشان نداده اند. این قاطعیت و سازش ناپذیری مخالفین یا از باورمندی آنان سرچشمه می گیرد یا از حمایت های گسترده بیرونی، بویژه حمایت پاکستان و عربستان برخوردار می باشد. در برابر انعطاف پذیری های حکومت، مخالفین بر تداوم عملیات های مسلحانه و انتحاری خود شدت بخشیدند. این عملیات های خشونت بار برعلاوه اینکه تلفات و خسارات سنگینی را برجای گذاشت، نوعی از نگرانی و ناپایداری گسترده را نیز به همراه داشت که اغلب ناتوانی و ضعف دستگاههای امنیتی و حکومتی را نشانه رفته بودند.

اما آنچه در ارتباط با روند مذاکره با مخالفین جالب توجه می باشد اینست که در ابتداء چنین تصور می شد که غربی ها و امریکا بطور اخص مخالف چنین گفتگویی های می باشد؛ اما اعلام تغییر موضع امریکا در روزهای اخیر حاکی از آن است که غربی ها هم بگونه ای خواهان گفتگو با مخالفان بوده اند. آنچه در طرفداری گفتگو با مخالفان از سوی حکومت و غربی ها تفاوت وجود دارد اینست که هرکدام با مقاصد و اهداف خاص خود این هدف را دنبال می نمودند.

اهداف و برنامه هایی که تجمیع آن میسر نشده است. اظهارات اخیر جوبایدن معاون رئیس جمهور، یکی از مهم ترین مقامات بلند پایه امریکا درباره طالبان رویه دیگر و کاملا متفاوت از آنچه تاکنون تصور می گردید برملا ساخت. بایدن در این اظهارنظر به صراحت بیان داشت که امریکا هیچ دشمنی مبنایی با طالبان نداشته و این گروه را دشمن اصلی خود نمی داند.

شگفت انگیزتر اینکه در ادامه وزیرخارجه امریکا هم تاکید ورزید که امریکا و برخی کشورهای دیگر بشمول پاکستان در شکل گیری گروه های افراطی چون القاعده و طالبان نقش داشته اند. از جانب دیگر مسئله گشایش دفترسیاسی برای طالبان در قطر نیز موضوع گفتگو با طالبان را وارد مراحل حساس و پیچیده ساخته است.

كارشناسان امور سیاسی بدین باور هستند که بروز و ظهور سياست های جديدي از طرف امريكا و كشورهاي غربي نشانه های خوبی برای حکومت افغانستان تلقی نمی شود. آنان بدین باورهستند که رخدادهای اخیر در فضای سیاسی کشور در واقع به معنای تقلیل نقش حکومت درپیش برد اهدافی چون گفتگو با مخالفین دانسته می شود، خواهد بود.

زیرا حکومت طی سالهای گذشته سرمایه گذاری سنگینی در جهت گفتگو با مخالفین نموده است. اما اکنون احساس می نماید که امریکا و غربی ها نقش رهبری و کنترل این روند را از حکومت خواهند گرفت و موضع و نقش حکومت در میز مذاکره با مخالفین تا سرحد یک گروه سیاسی طرف مقابل تقلیل خواهد یافت.

التبه ناگفته نباید گذاشت که با وجود همه تلاش هایی که حکومت برای گشودن راه مذاکره با مخالفین درپیش گرفته است؛ هم چنین هزینه های پربهایی که در این راه پرداخت نموده است: از جمله امتیازدادن به افراد و عناصر وابسته به طالبان با چشم پوشی از اصول و قانون و ارزشهای دموکراتیک، تقابل با نهادهای قانونی چون پارلمان و به انزوا کشاندن نیروهای فعال سیاسی، دست برد به آراء مردم و گمراه ساختن افکارعمومی با دادن اطلاعات و تحلیل های نادرست و....که تاکنون موفقیت چشم گیر در اوضاع کشور رونما نگردیده است.

این ناکامی ها برای امریکا و غربی ها که خود را بازیگران اصلی صحنه کشور میدانند چندان قابل تحمل به نظر نمی رسد بدین جهت شاید آنان تصمیم بر این گرفته اند که خود برای یک طرفه ساختن قضیه بر محور منافع فرامرزی خودشان وارد معرکه گفتگو با مخالفین شوند.

اگر امریکا و غربی ها بتوانند این روند را آنگونه که خود تصور می نمایند پیش برده شود، نتیجه آن خواهد بود که بدون باج دادن به حکومت و پاکستانی ها که طی ده سال گذشته ائتلاف مبارزه با تروریزم را فریفته است، به اهداف خود نزدیک خواهند شد.

البته قابل یادآوری است که این مسایل هنوز در مرحله گمانه زنی قرار دارد. بنابراین در شرایط کنونی بر اساس شرایط و اطلاعات بدست آمده چنین پیداست که بحث مذاکره با مخالفان و طالبان محور مشترک سیاست های حکومت و امریکا و موءتلفین آن می باشد. حکومت تصمیم دارد که با محوریت خود این هدف را به دست آورد؛ حال آنکه امریکا و مخالفین نمی خواهند که حکومت چنین محوریتی را بدست آورد.

اما واقعیت آنست که روند کنونی برای مردم افغانستان بسیارگران می باشد.
زیرا که مردم ما برخلاف تصور و تلقی که داشته اند، اینک شاهدند که چگونه جنایتکاران و مجرمین نقض حقوق بشری که ارتکاب جنایات شان کاملا هویدا می باشد، از موضع انزوا و فرار از عدالت بوسیله کسانی که داعیه تحقق ارزشهای دموکراتیک و مبارزه با تروریزم و خشونت را شعار خود ساخته بودند، نجات پیدا می کنند.

میکانیزم و روند جاری که بنام مصالحه و گفتگو با طالبان که هم از سوی حکومت و هم از جانب امریکا و موئتلفین آن دنبال می گردد، جز برائت دادن طالبان و جنایتکاران ضدبشری از جرم شان و توهین و تحقیر قربانیان این جنایت، چیزی فراتر و ارزشمندتر تلقی نمی گردد.

در این روند آنچه تقلیل داده می شود خواست و اراده مردم افغانستان می باشد و به حاشیه راندن ارزشهای دموکراتیک و دست آوردهای ده سال گذشته می باشد. البته از روندی که مردم در آن نقش عمده و محوری نداشته باشند چیزی به جز این نمی توان انتظار داشت.

دیدگاه شما