صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

نقش روسیه و چین در مبارزه با بنیادگرایی

-

نقش روسیه و چین در مبارزه با بنیادگرایی

منیک مهتا - گلف نیوز / برگردان: عبدالاحد بهرامی

در رابطه با وضعیت افغانستان و پاکستان و مبارزه با تروریزم و مهار بنیادگرایی در این دو کشور، دو بازیگر منطقه ای نقش برجسته دارند: روسیه و چین. این دو کشور می توانند در تلاش های بین المللی برای مهار خشونت های بنیادگرایان اسلامگرا به عنوان تهدید منطقه ای و جهانی، رول عمده ای بازی کنند. هر دو کشور روسیه و چین در مورد وضعیت منطقه بعد از خروج ایالات متحده امریکا از افغانستان در سال 2014 نگران هستند. بر اساس این نگرانی، این دو کشور حضور نظامی خود را در آسیای میانه و جنوب آسیا افزایش داده اند تا در دوره بعد از 2014، از تبدیل شدن این منطقه به پناهگاه امنی برای تروریست ها جلوگیری کنند. روسیه از طریق "سازمان پیمان امنیت جمعی" در حال تقویت حضور منطقه ای خود است. این پیمان به روسیه در مخالفت با تصمیم یکی از کشورهای عضو برای اعطای پایگاه نظامی برای کشور ثالثی حق وتو می دهد.

علیرغم آن، بعضی از کشورهای عضو این پیمان منطقه ای به ویژه قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان با ایالات متحده امریکا همکاری نظامی دارند و پس از آنکه پاکستان به دنبال کشته شدن تعدادی از سربازانش به دست نیروهای ناتو، مسیر تدارکاتی نیروهای امریکایی و ناتو را به روی ائتلاف بین المللی به رهبری امریکا مسدود کرد، این کشورهای آسیای میانه در انتقال تدارکات این نیروها از طریق "شبکه تدارکاتی شمالی" با امریکا همکاری کردند.

با آنکه احتمالا پاکستان مسیر تدارکاتی را به زودی به روی نیروهای ناتو باز خواهد کرد، اما با آنهم ایالات متحده امریکا قصد ندارد استفاده از مسیر عبوری از کشورهای آسیای میانه برای تدارکات نیروها در افغانستان را متوقف کند. واشنگتن برای حفظ مسیر تدارکاتی از طریق آسیای میانه، ارتباطات و تماس های نزدیک تری را با روسیه و کشورهای عضو پیمان امنیت جمعی برقرار کرده است.

روسیه از منظر تاریخی افغانستان و منطقه را دارای اهمیت استراتژیک برای خود می داند و از اینجاست که افغانستان جایگاه عمده ای در "بازی بزرگ" برای این کشور دارد. به تعبیر روسها، "آتش بنیادگرایی" به آسانی می تواند از افغانستان و پاکستان به طرف کشورهای آسیای میانه اشاعه یابد و حتی جمعیت 15 میلیونی روسیه را در معرض آسیب افراط گرایی قرار دهد. در آنصورت، روسیه از درون با تهدید مواجه خواهد شد و بنیادگرایان از درون آن کشور دست به اقدامات بنیادگرایانه خواهند زد و منافع اقتصادی آن به شمول گاز و نفت آن را هدف قرار خواهند داد.

سرگی لاورف، وزیر خارجه روسیه اخیرا در نشستی با حنا ربانی کهر، وزیر خارجه پاکستان گفت که کشورش افراط گرایی شبکه القاعده و گروه های دیگر شورشی برای ساقط کردن دولت افغانستان را بصورت قاطعانه ای مردود می داند. در واقع، وزیر خارجه روسیه در این نشست، متعهد شد تا روابط کشورش با پاکستان را در راستای باثبات سازی افغانستان بهبود بخشد.

امنیت منطقه ای
به هدف مبارزه همه جانبه با بنیادگرایی در منطقه و به ویژه در پاکستان و افغانستان، ایالات متحده امریکا باید از منافع روسیه در این کشورها حمایت کند. ایالات متحده امریکا نیز همانند روسیه می تواند به کشورهای عضو "پیمان امنیت جمعی" کمک های مالی و نظامی کند تا مسیر تدارکاتی آسیای میانه برای افغانستان را باز و فعال نگه دارد.

واشنگتن به جای ترس از اینکه مبادا آسیای میانه به دامان روسیه سقوط کند، باید برای تضمین و تامین امنیت منطقه ای بر درک منافع مشترک مسکو و واشنگتن تمرکز کند. حضور قوی روسیه در منطقه، می تواند به سرکوب و نابودی عناصر بنیادگرا کمک کند. ایالات متحده امریکا که با محدودیت های فزاینده مالی در افغانستان روبروست و از رفتار و عملکرد متناقض پاکستان به ستوه آمده است، می تواند به همکاری های منطقه ای با روسیه اتکا نماید.

با آنهم روسیه طبعا در منطقه از امریکا پیروی نمی کند و اهداف خود را دنبال خواهد کرد. این کشور در گذشته از کشورهای آسیای میانه خواسته بود تا پایگاه های امریکا را از خاک خود برچینند. در سال 2009، مسکو از باقی اف رییس جمهور قرقیزستان خواست تا پایگاه امریکایی ها را از آن کشور برچیند، اما پس از آنکه واشنگتن کمک های بیشتر نظامی و مالی را برای قرقیزستان اعلام کرد، رییس جمهور قرقیزستان در مقابل این خواسته روس ها از خود مقاومت نشان داد.

برای نفوذ به آسیای میانه، واشنگتن باید از ابزارهای تجاری و کمک های مالی برای این کشورها بهره ببرد؛ چه آنکه این کشورها هنوز هم در برابر هژمونی سنتی روسیه بدبینی هایی دارند. چین هم منافع قوی در منطقه دارد که به طور ضمنی می توان از اقدام اخیر این کشور در احداث پایگاه در مناطق قبایلی نیمه خودمختار پاکستان آنرا درک کرد. گفتگوهای اخیر سه جانبه افغانستان، پاکستان و چین به میزبانی پکینگ نه تنها در صدد تقویت روابط اقتصادی و تجاری سه جانبه نبود، بلکه یکی از اهداف چین تقویت کنترول آن کشور بر ایالت ناآرام مسلمان نشین سینکیانگ در آن کشور است که عمدتا جمعیت اویغوری های مسلمان آن از سوی گروه های تندرو مقیم پاکستان حمایت می شوند.

پاکستانی ها موافقت کرده اند تا برای کنترول بر روابط و کمک افراط گرایان پاکستانی با اویغوری های چین با پکینگ همکاری کنند. به هر حال پاکستان نمی تواند از عهده آن برآید تا همسایه قدرتمند و دوست همیشگی خود را برنجاند. مقامات و سیاستمداران پاکستانی از چین به عنوان کشوری با "دوستی در هر شرایطی" یاد می کنند به خصوص پس از آنکه روابط پاکستان و امریکا اخیرا دچار تنش های فزاینده ای شده است.

واشنگتن برای تعامل فعالانه با چین در منطقه، باید پکبنگ را ترغیب کند تا برای مهار تهدید بنیادگرایی در پاکستان، بر دولت اسلام آباد اعمال نفوذ کند و مقامات پاکستانی را در این راستا تحت فشار قرار دهد. علیرغم نگرانی از روابط بلوچ ها با مسلمانان اویغور در ایالت سینکیانگ، چین در حال ساخت پروژه بزرگ بندر آبی گوادر در جنوب غرب پاکستان است؛ بندری که قرار است به قطب عمده دریانوردی و کشتیرانی تبدیل گردد.

هند بطور طبیعی از حضور نظامی فزاینده چین در پاکستان به خصوص در منطقه گلگیت بالتیستان در منطقه کشمیر تحت کنترول پاکستان نگران است؛ به خصوص پس از آنکه پاکستان اخیرا به چین اجازه داد برای پنجاه سال دیگر در این منطقه پایگاه داشته باشد. اما پاکستانی هایی بسیاری اند که از احتمال نقض حاکمیت پاکستان از سوی چین نگران اند؛ چه آنکه چین بصورت عمده ای در صدد منافع استراتژیک خود در منطقه است و نه منافع پاکستان.

در شرایطی که ایالات متحده امریکا در دو جنگ خونین گرفتار بود و هزینه گسترده مالی و انسانی را بر سر آن گذاشت، روسیه و چین فقط ناظر این سناریوها بودند. این دو کشور اکنون در آوردن صلح و امنیت در افغانستان و پاکستان در کنار کشورهای آسیای میانه نقش عمده تری را بازی می کنند. امر مسلم آنست که واشنگتن باید از چنین حرکتی از سوی روسیه و چین استقبال کند.

دیدگاه شما