صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۷ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

موافقتنامه استراتژیک افغانستان و آمریکا خلاء هایی دارد

-

موافقتنامه استراتژیک افغانستان و آمریکا خلاء هایی دارد

آقای کرزی به عنوان سیاستمداری که تلاش دارد از راه تفاهم با پاکستان، طالبان و حزب اسلامی نقطه عطفی در وضعیت کنونی افغانستان ایجاد کند، مواردی از موافقتنامه استراتژیک افغانستان و آمریکا را در راستای خواسته های سیاسی خودش رقم زده است.
گنجانیدن منافع کوچک در این سند، ناشی از آن است که غربی ها از ادامه وضع موجود با هزینه بزرگ احساس خستگی می کنند.

می خواهند تصویر غیر واقعی و یا نه چندان واقعی از پیشرفت ها در افغانستان نشان دهند و با امضای این سند، با شتابزدگی و عجله راه را برای خروج اکثر نیروهای خود هموار سازند.

موارد قابل تامل در توافقنامه استراتژیک:
اول. نام طالبان به عنوان گروهی که افغانستان را به بن بست کشانیده و به چالش استراتژیک برای ثبات افغانستان تبدیل شده است، بصورت واضح در این سند حذف شده است و صرفا به جمله گنگ و ناشفاف گروه های وابسته به القاعده اشاره شده است. از دید سیاسی- امنیتی این یک امتیاز دهی بزرگ به پاکستان و طالبان است. شعار آقای بوش رئیس جمهوری پیشین آمریکا که گفته بود "هرکه با ما نیست با دشمن ماست " یکباره از ذهن نهاد ها و سیاستمداران آمریکا شسته شده است.

دوم. تعریف تهدیدهای امنیتی و تعریف دشمن در چارچوب همکاری های امنیتی بین دوکشور، به آینده موکول شده است. یعنی دولت افغانستان با تجربه ده سال کار هنوز نتوانسته است تهدید علیه امنیت ملی کشور را توضیح و تشریح کند.

این سند صرفا راه را برای مشورت بیشتر بین دوکشور باز می کند تا دشمن مشترک شان را مشخص کنند. به همین دلیل نقش بعدی نیروهای آمریکایی درافغانستان بدون آنکه در این سند به آن اشاره شده باشد، از جنگ علیه "شورشیان طالب" به " اجرای عملیات های ویژه ای" ضد تروریستی عوض خواهد شد.

آمریکایی ها به خوبی می دانند که طالبان تهدید جدی اند و دلیل مواجه شدن افغانستان با بن بست نیز همین طالبان اند؛ پاکستان هم از سیاست حمایت از افراط گرایی دست بر نداشته است.

به هیچ یک از این موارد چه مستقیم و یا غیر مستقیم اشارده نشده است. برای مردم افغانستان هویت و نشانی آنهایی که با توسل به خشونت و جنگ مانع پیشرفت و ترقی در افغانستان شده اند واضح است. این هویت تراشی برای دشمن به یقین جامعه افغانستان را متفرق می سازد و تاثیر مستقیم بر روحیه نیرو های امنیتی افغانستان دارد.

در مورد همسویی طالبان با القاعده و با تفکر القاعده از دید عملیاتی و فکری اسناد و شواهد فراوان وجود دارد. اما وقتی در این زمینه ایجاد تردید می شود، در واقع شاخه زیتونی است که به افراطیون مسلح ازسوی ناتو و افغانستان پیشکش می شود. و این مساله در مغایرت کامل با اهداف اعلام شده ناتو در افغانستان بعد از یازدهم سپتمبر ۲۰۰۱ قرار دارد.

بهتر بود گفته در موافقتنامه گنجانیده می شد که تقویت نیروهای امنیتی افغانستان به غرض مقابله با تهدید مشخص طالبان که پایگاه های حمایتی در پاکستان دارند، صورت می گیرد . این وضاحت می توانست اکثریت قاطع ملت افغانستان را در مورد آیندۀ عاری از ترس مطمئن سازد و رابطه سیاست را با نیروی های امنیتی بسیار روشنتر، ترسیم کند.

سوم. از تروریسم بارها به عنوان تهدید بزرگ نام برده شده است. در حالیکه معاملات ناشفاف و دور از دید مردم با آنانی که علیه دولت افغانستان می جنگند، عدم پاسخگویی به مردم افغانستان، سوءاستفاده از منابع دولتی و بی اعتنایی به روند و نهاد های دموکراتیک می توانند تهدید های جدی تری باشند. اما برای جلوگیری ازین تهدید ها هیچ نوع میکانیسمی پیش بینی نشده است.

یعنی احتمال اینکه نیرو های امنیتی افغانستان در خدمت یک دستگاه فاسد دولتی قرار بگیرند وجود دارد و این عدم شفافیت می تواند افغانستان را با خطر فروپاشی از نوع دیگری مواجه سازد.

سوء استفاده از قدرت دولتی و فروش منابع طبیعی افغانستان به وابستگان گروه حاکم، یکی از دلایل بی ثباتی در مناطق مختلف افغانستان است ولی امکان گسترش این بی ثباتی در سطح وسیع تر وجود دارد؛ مگر آنکه دستگاه قضایی مستقل به کمک جامعه جهانی بوجود آید.

بخشهایی از موافقتنامه قابل تطبیق نیست
چهارم. در این سند پیش بینی شده است که هر نوع سرمایه گذاری در نیروهای امنیتی افغانستان، باید با ساز و برگ ناتو سازگاری داشته باشد. در حالیکه معلوم نیست حجم کمک های درازمدت آمریکا برای نیروهای امنیتی افغانستان از نظر کیفی وکمی در چه سطحی خواهد بود.

این بخش از موافقتنامه قابل تطبیق نیست. هلیکوپتر های روسی همین اکنون مورد استفاده نیرو های امنیتی افغانستان اند و هیچ روزنه ای برای اینکه افغانستان حتی در سطح غیر معیاری هم پای کشورهای عضو ناتو شود، وجود ندارد.

افغانستان سند مشابهی را با هندوستان نیز امضا کرده است. در سطح سیاسی و رده اول رهبری نیروهای امنیتی افغانستان، توانایی طبقه بندی و هماهنگ سازی کمک های هند با کمک های آمریکا وجود ندارد.

پنجم. دسترسی دایمی آمریکا تحت شرایط خاص به تاسیسات نظامی افغانستان به سود افغانستان است. ما در یک منطقه دشوار قرار داریم و همسایه های ما هیچگاهی توان کمک های بنیادی را به افغانستان ندارند.

درعوض آنها یک افغانستان ضعیف می خواهند.
همکاری با آمریکا و ناتو برگ برنده افغانستان است. دولت افغانستان با بهره گیری از این فرصت تاریخی می توانست به یک بازیگر تبدیل شود و خودش را از یک حائل بی اثر و نیازمند که تجربه ناکام است، بیرون بکشد.

به احتمال زیاد نفوذ کشور های معین همسایه بر دستگاه حاکم در جریان مذاکرات، باعث گنجانیدن محدودیت های جدی در بسیج متحدان بین المللی افغانستان در دفاع از این کشور در برابر مداخلات غیر آشکار دیگران شده است.

وقتی پاکستان تنها متحد ناتو در منطقه بود، برای بیشتر از شش دهه با استفاده از همین برگه، افغانستان را تضعیف کرد و هیچگاهی ارزشهای مشترک دینی، فرهنگی و تاریخی باعث آن نشد که بر ما رحم کند.

ششم. از نظر تاکتیکی و عملیاتی نیروهای امنیتی افغانستان در بخش کشف، ترصد و تعقیب نیروهای دشمن، به صورت بنیادی به نیروهای آمریکایی وابسته هستند. کاهش نیروهای آمریکایی و عوض شدن نقش آنها ازجنگ ضد شورش به عملیات های ویژه ضد تروریستی، نیرو های افغانستان را در یک خلاء جدی قرار می دهد. شاید در این مورد گفتگو های بیشتری صورت گیرد اما آماده سازی نیرو های افغانستان برای پر کردن این خلاء در دوسال آینده کار بسیار دشواری است.

آیا ما می توانیم با همکاری مشعل داران علم و فن آوری امروزی باکاروان پیشرفت یکجا شویم یا اینکه بازهم عوامل کوچک و دید تنگ رهبری سیاسی، ملت بزرگ افغانستان را ازین فرصت محروم خواهد ساخت. زمان کوتاهی که در پیش داریم پاسخ این سوال را ارائه خواهد کرد.

دیدگاه شما