صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

چهارشنبه ۵ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

تمویل طالبان از کمک‌های ایالات متحده

-

تمویل طالبان از کمک‌های ایالات متحده

مایکل هیوز - هافینگتن پست / برگردان: عبدالاحد بهرامی

بخش قابل توجهی از کمک های امریکا برای افغانستان، طالبان را تمویل می کند. داگلاس ویسینگ، نویسنده امریکایی در کتابی تحت عنوان "تمویل دشمن: چگونه مالیات دهندگان امریکایی طالبان را کمک مالی می کنند" می نویسد که کمک های مالی ایالات متحده در جریان یک دهه گذشته به جیب هر دو طرف جنگ افغانستان، هم دولت و هم طالبان ریخته شده است و هنوز هم فیصدی تکان دهنده ای از این کمک های خارجی بصورت مدام به خزانه طالبان واریز می شود.

وی در این کتاب، تصویر تیره ای از این واقعیت ترسیم می کند که چگونه دولت امریکا میلیاردها دالر را در مدیریت ناسالم به هدر داده است، و منظره واقعبینانه، اما غم انگیزی را ارائه می دهد که در تضاد کامل با چشم انداز امیدبخش و خیره کننده ای قرار دارد که از سوی کاخ سفید به خورد افکار عمومی داده می شود.

این تحقیقات جامع که بر اساس مصاحبه های رودررو و مستقیم با صدها تن از سربازان، امدادرسان ها، شرکت های قرارداد کننده و مقامات دولتی تهیه شده است، پالیسی امریکا در افغانستان را به تندی و با انتقاد در معرض داوری قرار می دهد و تکرار تجارب و استراتژی های ناقص ویتنام در امتزاج و درهم آمیختن اهداف نظامی و توسعوی را به شدت زیر سوال می برد.

به باور بعضی از کارشناسان، در نتیجه سیاست های ناکارامد و ضعیف در مبارزه با شورشیان، اجرای ناسالم پروژه های آژانس توسعه بین المللی ایالات متحده، و وجود حلقات بی شمار اخاذی در بخش های لجستیکی و امنیتی، تا به حال نزدیک به یک میلیارد دالر از کمک های خارجی در سال به دست شورشیان افتاده است.

از سوی دیگر، عطش غیر قابل مهاری که در بازار آزاد وجود دارد، منجر به آن شده که نظارت بر معاملات مالی و قراردادی ها کاهش یابد و به تبع آن فساد و حرص بخش خصوصی بر اموال عمومی افزایش یابد. افغانستان کشوری است که ناگزیر باید آن را در پس زمینه پارادوکسیکال باید مطالعه کرد؛ اینکه چگونه کمک های مالی خارجی می تواند در بی ثبات سازی این کشور جنگزده نقش داشته باشد.

در حالی که بخش عمده ای از کمک های مالی برای توسعه به صندوق مالی شورشیان سرازیر می شود، توسعه نمی تواند صرفا و لزوما در یک منطقه جنگی سطح خشونت ها را کاهش دهد. بلکه در این صورت، این بودجه، خود در ایجاد و تداوم چرخه باطلی از خشونت ها کمک می کند که فقط منافع نصیب کسانی می شود که از جنگ در صدد سود هستند: جنگسالاران و مقامات آلوده به فساد دولت.

مکیدن طالبان از کمک های مالی جامعه جهانی، خود تبدیل به صنعت سودآوری شده است. در واقع، چنین روند چنان گسترده است که طالبان خود، دفتری غیررسمی و زیرزمینی در کابل دارند؛ جایی که پروژه های توسعه ای با حمایت مالی ایالات متحده امریکا، قراردادی های امنیتی و لوجستیکی به صف هستند تا بخشی از پول معامله – معمولا حدود 20 درصد از ارزش قرارداد – را برای تضمین فعالیت خود به طالبان بپردازند. یکی از مقامات امریکایی خود به داگلاس ویسینگ گفته است که "من تا هنوز یک شرکت امنیتی خصوصی داخلی را سراغ ندارم که با طالبان زد و بند نداشته باشد."

در جریان یک دهه گذشته، جاده سازی برای افغانستان، از سوی بسیاری از مقامات امریکایی به عنوان "داروی درمان بخشی" برای بیچارگی های اقتصادی و انکشافی این کشور تلقی شده است. جو بایدن، سناتور وقت امریکایی در سال 2008 بصورت سوال آمیزی گفت: "شما به زبان دری امید و آرزو را چگونه هجی می کنید؟ و خود جواب داد: آ-س-ف-ا-ل-ت." اما واقعیت دقیقا عکس چنین چیزی بوده است: بسا از قراردادی های بازسازی خود به منبع تمویل شورشیان تبدیل شده اند.

یک تحلیلگر سیاسی در افغانستان به آقای ویسینگ گفته است اگر شورشیان به سهم خود نرسند، هیچ چیزی ساخته نخواهد شد، زیرا آنها اجازه ساختن آنها را نخواهند داد. ویسینگ افتضاح این وضعیت را چنین خلاصه می کند: "توسعه در یک دهه گذشته در بسا موارد نتوانسته است با شورش مبارزه کند، بلکه خود آن را تمویل کرده است."

در مرکز این بحران و افتضاح، تلاش دولت امریکا برای پیشبرد و تطبیق یک "پلان مارشال" با الگوی توسعه اروپا، اما بصورت دوگانه ملکی-نظامی قرار دارد که در واقع نظامی سازی استراتژی کمک های انکشافی برای این کشور است. ایالات متحده از ابتدا در مورد قرار دادن حامد کرزی در راس قدرت و مقامات فاسد و جنگسالاران برای ثبات سازی در کشور ظنین و بدبین بود. درهم آمیختن اهداف کوتاه مدت نظامی با اهداف درازمدت انکشافی وضعیت را بیشتر از پیش آشفته تر ساخت؛ افغان ها را از روند جنگ و توسعه بیزار و بیگانه کرد و شورشیان را جسورتر. به این ترتیب، برنامه نظامی و انکشافی کشورهای غربی برای ربودن "اذهان و قلوب مردم افغانستان" کامیابی درخور توجهی نداشت. این استراتژی مبتنی بر پیوند دادن جمعیت محلی سرخورده و ناامید با دولت مرکزی بود؛ استراتژی که با توجه به فساد گسترده در دولت مرکزی و نارضایتی مردم از آن غیر ممکن می نمود.

اما با آنهم، پیتر گالبرایت، دیپلمات سابق ایالات متحده در امریکا می گوید که این دو در عین حال با هم یکی اند. یک تیم عملیاتی ماموران مبارزه با فساد از سوی دولت امریکا، این حقیقت را کشف کرد که روابط مخفی و زیرزمینی بیشماری میان طالبان و مقامات آلوده به فساد در دولت وجود دارد. گالبرایت به داگلاس ویسینگ گفت: "من این وضعیت را با عبارت دولت مافیایی توصیف کردم. ما بسیاری از مقامات آلوده به فساد را در یک طرف و طالبان را در طرف دیگر زنجیره مافیایی می بینیم. و واقعیت انکارناپذیر اینست که آنها با هم کار می کنند."

در مواردی، بعضی از شرکت های امنیتی خصوصی که با مقامات ارشد دولت ارتباطات نزدیکی دارند، در این زنجیره های فساد دخیل هستند. این شرکت ها در مشارکت با طالبان، کسب و کار غیرمشروع، اما سودآوری را راه انداخته اند. این شرکت ها با استفاده از نفوذ و ارتباطات سیاسی خود، بسیاری از قراردادهای سودآور امنیتی با نیروهای ناتو را برنده شده اند و در این راستا با طالبان هم سر سازش و معامله در پیش می گرفته اند.

در گزارشی به کنگره امریکا نتیجه گیری شده بود که شورشیان از طریق قراردادی های شرکت هایی که طرف قرارداد ناتو هستند، در هر هفته به "میلیون ها دالر از کمک های مالی ایالات متحده" دست می یابند؛ مبلغی که با میزان درآمد طالبان از تجارت مواد مخدر برابری می کند. تمویل طالبان و شورشیان با پول مالیات دهندگان امریکایی، این سوال ها را به وجود می آورد که آیا روند انکشاف به موازات جنگ به درستی به پیش رفته است؛ که مسلما پاسخ این سوال منفی است.

داگلاس ویسینگ، در پاسخ به این سوال به جایگاه فعلی و سابق افغانستان در جدول کشورهای آلوده به فساد اشاره کرد. به گفته وی، بر اساس شاخص فساد سازمان شفافیت بین الملل، افغانستان از جایگاه چهل و دومین کشور فاسد دنیا در سال 2005 میلادی، اکنون به جایگاه دومین کشور آلوده به فساد در دنیا تبدیل شده است.

دیدگاه شما