صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۶ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

جهل را مسند و بر فقر مقام است اینجا

-

جهل را مسند و بر فقر مقام است اینجا

در جهان امروز و جوامع امروزه موضوع دانش و پژوهش از اهمیت بسزا و ویژه ای برخوردار است. دانش و پژوهش در واقع آینده نگری جامعه را ترسیم می نماید. هر کشور و جامعه ای برای گذر از شرایط موجود و رفتن بسوی رشد و ترقی نیازمند به این خواهد بود که بسترها و زمینه های آن را فراهم گرداند. دانش و تحقیق این بستر و زمینه را بخوبی و دقت تمام آماده می سازد.

دانشمندان بدین باور هستند که توسعه پايدار با ساختار های علمی و پژوهشی ارتباط مستقيم دارد و فقط با تکیه بر آنهاست که می توان شاهد توسعه واقعی و پایدار بود. واقعیت های موجود در کشور های توسعه یافته حکایت از آن دارد که ، تحولات ناشی از علم و فن آوری در دنيای امروز بر کسی پوشيده نيست و اين تحول را ميتوان بعنوان يک نکته مسجل درآينده نگری بر پايه تحقيق دانست.

بی تردید امروزه پیشرفت و توسعه کشورها در گرو علم و دانش بشری است. افزایش علم و دانش موجب تغییرات محسوب می شود که نهادهای آموزشی از سطوح پایین تا عالی و نیز دیگر مراکز علمی و تحقیقی آن را در راس برنامه های خود قرار می دهند. زیرا دانشمندان علوم سیاسی و اجتماعی باور دارند که نهادهای آموزشی بخصوص تعلیم و تربیه از مهمترین عوامل توسعه کشور بشمار می آید. تجارب بدست آمده نشان داده است که زیربنای توسعه کشورها و جوامع با خلاقیت و نوآوری منابع انسانی مرتبط است. منابع انسانی نیز بدون آموزش و بهره مند شدن از دانش و اطلاعات لازم قادر به خلاقیت و نوآوری نخواهند بود.

با در نظرداشت پیش فرض یاد شده می توان دریافت که عمق فاجعه در افغانستان تا کجاست؟ عقب ماندگی همه جانبه ای که در حیات سیاسی و اجتماعی ما حاکم می باشد، برخلاف تصور عده ای که کم هم نیستند فقط منوط به دوران جنگ و بحران نبوده بلکه عوامل و زمینه های قبل از آن نیز وجود داشته است.

در این زمینه بطور مشخص می توان از عدم اهتمام و توجه دولت های سابق به موضوع آموزش و دانش و تحقیق یاد کرد. بر اساس مطالعاتی که از تاریخ کشور می توان دریافت اینست که موضوع آموزش و دانش و ایجاد مراکز تحقیقاتی از هر جهت مورد بی توجهی قرار گرفته است. وقتی میزان بی سوادی یک جامعه بالای هفتاد درصد باشد، این مسئله خود حکایتگر بسیاری از ناگفته ها و توضیح دهنده گفته هاست. یا وقتی فقر عمیق مراکز عملی و آموزشی را انسان مشاهده نماید، همینطور عدم حمایت و توجهی که نسبت به آنان صورت گرفته است، دیگر نمی توان انتظار داشت که خلاقیت های جامعه زمینه ظهور و ثبوت پیدا نمایند.

برخلاف آنچه که درباره درخشش دوران های طلایی کشور در سده های دور در زمینه فرهنگ و دانش و ادب یاد می شود، بدبختانه در دوران معاصر افغانستان یکی از فقیرترین کشورها در عرصه فرهنگ و دانش و اقتصاد بوده است. وجود فقر علمی و اقتصادی در سایه حکومت های جابر و ستمگر و خودکامه و نیز مناسبات و روابط اجتماعی نازل و راکد سبب گردیده است که برخلاف ادعاهای مطرح شده، افغانستان در محور فقر و جهل قرار گیرد. چنین وضعیتی رقت بار و تبعات تاثر آور آن را شهید علامه بلخی بسیار به زیبایی با زبان شعر بیان داشته است:
حاجتی نیست به پرسش که چه نام است اینجا
جهل را مسند و بر فقر مقام است اینجا
علم و فضل و هنر و سعی و تفکر ممنوع
آنچه در شرع حلال است حرام است اینجا
ما به سر منزل مـقصود چسان راه بریم
راهزن رهبر و خس دزد امام است اینجا
ديگران را به فلک سبقت دانش به دوام
رفتن ما به عقب هم به دوام است اینجا

با آخرین تحول سیاسی و اجتماعی که در کشور رونما گردید، شرایطی بوجود آمد که بحث سازندگی کشور مطرح گردید. در طی چند سال گذشته در زمینه های مختلف کم یا زیاد اقداماتی صورت گرفت، بودجه هایی اختصاص داده شد و یا به مصرف رسید، حمایت های گوناگونی از آن بعمل آمد، که همه این موارد به حق بود و باید تحقق می یافت.

حتا می توان گفت در این زمینه کوتاهی و کم کاری نیز شده است. اما متاسفانه در عرصه آموزش و دانش و پژوهش های عملی بی مهری آشکار و غیرقابل بخششی صورت گرفت. نهادهای مربوط به این زمینه از کمترین هزینه و بودجه برخوردار شدند. حال آنکه حکومت می باید سرمایه گذاری اساسی و جدی را روی آن انجام میداد. افغانستان زمانی می تواند به یک صلح و ثبات پایدار و توسعه واقعی دست یابد که جامعه ما از لحاظ ظرفیت های مهارتی و فنی و دانش به مرحله قابل توجه ارتقاء یافته باشد.

ثبات و توسعه پدیده هایی نیستند که بتوان آن را از بیرون و یا جای دیگر بعنوان تحفه قبول کرد. بلکه اهتمام جامعه به کسب دانش و مهارت و فن موجب ارتقاء سطح مدیریتی جامعه که حکومت نیز در قلمرو آن قرار میگیرد خواهد شد.

واقعیت انکار ناپذیر در این راستا چهره دل خراش و اندوه بار مراکزعلمی و آموزشی کشور می باشد. شاید بتوان گفت که وضعیت حاکم دراین مراکز را کمتر بتوان در دیگر جوامع شاهد بود. بطور مثال در این زمینه می توان به گفته های اخیر وزیر تحصیلات عالی اشاره داشت. وی طی اظهاراتی ابراز داشت که دانشگاه کابل از اعتبار علمی لازم برخوردار نیست.

در این زمینه میان دانشگاههای خصوصی و دولتی نمی توان تمایزی قایل شد. وزیر تحصیلات عالی کشور این سخنان را در سمینار سه روزه فراخوان ملی برای اصلاح نظام تعلیمی و تحصیلی، آموزش های فنی و حرفه ای و کاریابی کشورابرازنمود. وی حتا نگرانی خود را ازعقبگرد مراکز تحصیلات عالی از وضعیت جاری نیز کتمان ننمود. وزیر تحصیلات عالی برای رفع این نگرانی پیشنهاد داد که وزارتخانه های تحصیلات عالی، معارف و کار و امور اجتماعی، باید در یک طرح همسو باهم همکاری کرده تحلیل ، تعمیق و بررسی همه مشکلات و دشواری های وزارتخانه های یاد شده را در چوکات یک مدل سه ضلعی، بهم پیوسته و دارای مشترکات مشابه مطالعه نموده نظریات شان را طی یک سند ارزنده ملی و علمی تصویب نمایند.

پیشتر از اظهار نظر اخیر وزیر تحصیلات عالی، رئیس جمهور نیز در سیمینار سه‌ روزه "اعلام فراخوان ملی برای اصلاح نظام آموزشی و کاریابی" که در کابل برگزار شده بود، گفت: زبان آموزشی در دانشکده های مهندسی و پزشکی باید انگلیسی باشد. چرا که عامل عدم رشد اقتصادی ما این است که تحصیلات در رشته‌های مهم به زبانی نیست که آموزش علوم به آن آسان باشد، یا به دست آوردن کتاب آسان باشد." او از کشورهای هند و پاکستان به عنوان مثال یاد کرد و گفت که این کشورها به دلیل آموزش به زبان انگلیسی در آموزش پزشکی نسبت به افغانستان پیشرفت کرده‌اند.

اظهارات یاد شده تا جایی که مربوط به توجه و دریافت کاستی های موجود در مراکز علمی و آموزشی می شود قابل قدر است، اما گویا که این درک چندان عمیق نیست. این کم عمقی را می توان از راهکارهای که برای اصلاح وضعیت موجود ارائه داده اند دریافت. راهکار های که جناب وزیر و رئیس جمهور پیش کش نموده اند بسیار سطحی و محدود می باشند.

در واقع آنچه آنان بعنوان یک راهکار ارائه کرده اند می تواند در قلمرو گسترده و یک طرح جامع تر بعنوان یک جزء بسیار ناچیز قلمداد شود. سخن در اینجاست که مشکل ساختاری یا مشکل نبود منابع علمی برای دانشجویان کشور بخشی از مشکل است. این مشکل زمانی قابل حل خواهد بود و نتیجه ای برای آن قابل تصور می باشد که یک استراتژی دقیق درمیان باشد.

راه حل رئیس جمهور همان اشتباه امان الله خان است که می خواست که با تبدیل ساختن لباس، جامعه را مدرن سازد. بجای مبارزه با علت، به مقابله معلول شتافت. چاره کار در آنست که حکومت و تمامی دستگاههای مربوطه بایستی اهتمام و توجه ویژه به مسئله علم و دانش و آموزش بنمایند. بودجه لازم در این قسمت سرمایه گزاری کنند. درپی تربیت کادرهای ورزیده باشند. قوانین و لوایح و اصول جامع را برای عملی ساختن اصلاحات تدوین سازند.

مصئونیت و سهولت های لازم در این زمینه فراهم گردانند. مشکل ما در این نیست که به کدام زبان تدریس نماییم، مشکل اساسی ما در اینست که علم و دانش و تحقیق در این کشور جایگاه لازم را ندارد. اهمیت کافی به آن داده نمی شود. بطور مثال چند درصد طرح ها و برنامه ریزی های حکومت در عرصه های مختلف مبتنی بر مطالعات دقیق و علمی ارائه می گردد؟

چه میکانیزم ها و اصولی برای مقابله با تبعیض و از بین بردن حاکمیت بی سوادی در دانشگاههای کشور و مراکز علمی و آموزشی عملی شده است؟ تا زمانی که تغییرات بنیادی در رابطه با نهادینه شدن امر تحقیق و پژوهش بوجود نیاید و علم و فن جایگاه بایسته خود را در ساختار نظام آموزشی کمایی ننماید، وضعیت کنونی تغییر ناپذیر باقی خواهد ماند.

دیدگاه شما