صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

افغانستان در مسیر تحول سیاسی و اجتماعی: نهادینه‌سازی تساهل و مدارای مذهبی

-

افغانستان در مسیر تحول سیاسی و اجتماعی: نهادینه‌سازی تساهل و مدارای مذهبی

فارن پالیسی / برگردان: عبدالاحد بهرامی

دین در افغانستان همواره از اهمیت زیادی برخوردار بوده است. با این حال، ایالات متحده در طول یک دهه گذشته با سیاست های خود در افغانستان به این موضوع بصورت کافی توجه نشان نداده است و این در تلاش های ایالات متحده برای بنیان گذاشتن کشور باثباتی که افراط گرایی خشونت آمیز در آن پرورش نیابد، هزینه زیادی تحمیل کرده است.

ناتو و ایالات متحده برای اینکه بتواند کشوری مبتنی بر مدارای مذهبی در افغانستان بنا کند باید از تجربه های تفسیر افراطی از مذهب و جنبش های افراط گرا در جریان دهه های گذشته درس بگیرد. البته توسعه و نهادینه سازی بردباری مذهبی و آزادی در افغانستان باید به گونه ای عملی شود که در این جامعه سنتی واکنش و موج منفی را به دنبال نیاورد. در این راستا، افغانستان نیاز به دولتی به اندازه کافی مشروع دارد که به جای سرکوب حقوق اساسی به آنها احترام بگذارد و زمینه مدنی برای گفتگوهای صلح آمیز درباره دولت سازی و مذهب را ایجاد نماید.

در جریان یک دهه گذشته و با آغاز روند دولت سازی در افغانستان، مذهب کماکان نقش مشروعیت بخش خود را در تلاش های دولت برای جلب حمایت مردمی و تامین امنیت حفظ کرده است. دکترین عملیات های نظامی و استراتژی ایجاد ثبات، تاکید زیادی بر ایجاد دولتی داشته است که از دیدگاه مردم مشروعیت داشته باشد و با یاری طلبیدن از رهبران و مراکز مذهبی تلاش شده تا رده های متوسط غیرمتعهد همسو با گروه های شورشی از شورشیان جدا شده و در حلقه دولت مرکزی درآید.

یکی از خطاهای اخیر حامد کرزی رییس جمهور افغانستان، تایید بیانیه ای صادر شده از سوی شورای علمای این کشور، به عنوان عالی ترین نهاد مذهبی تحت حمایت دولت، بود که رسما در آن بر جداسازی جنسیتی تاکید شده بود و زنان جنس فرومایه تر از مردان خوانده شده بود.

اما با همه اینها، سوال مشروعیت حاکمیت همچنان باقی است. با آنکه تردیدهای جدی وجود دارد در مورد اینکه بعد از تایید این بیانیه از سوی رییس جمهور افغانستان، مردم آن کشور به نتیجه ای رسیده باشند که وی را بصورت متفاوتی ببینند، اما شورای علما به عنوان نهادی که با چنین اقداماتی، با قدرت سیاسی در تعامل قرار می گیرد، مسلما بعد از این تایید، قدرت و نفوذ واضحتری از خود به نمایش گذاشت. این مسلما چالش برانگیز است. یک نهاد مدافع صلح ناروژی دو سال قبل استدلال کرده بود که چگونه نتایج سازگاری این چنینی منجر به تقویت جایگاه و قدرت سیاسی رهبران سابق جهادی می شود و سایر نیروهای میانه رو اسلامی را به حاشیه می راند.

راهکار اساسی برای آینده افغانستان اینست که این معادلات تغییر کند تا اینکه رهبران سیاسی کشور، به جای استفاده ابزاری از مذهب و اعتقادات مذهبی مردم برای رسیدن به خواسته های سیاسی، نتایج سازنده حمایت از حقوق اساسی و مدارای مذهبی را برای آینده کشور و برای مشروعیت دولت ببینند.

برای پیشبرد این ایده و نهادینه سازی تساهل و مدارای مذهبی در جامعه افغان، ایالات متحده باید جهشی از رهبران مذهبی بومی و میانه رو چهره های مردمی را مورد حمایت قرار دهد که بتواند با باورها و تفسیرهای میانه روانه خود از قوانین اسلامی، زمینه شکل گیری این فضای مدارا را مساعد سازد.

اما در یک جامعه سنتی، برای آنهایی که از شجاعت کافی برخوردارند، صحبت و موضع گیری صریح می تواند تهدیدها و خطرات جانی به دنبال داشته باشد. به عنوان نمونه، در پاکستان، به عنوان کشور همسایه با افغانستان، کشته شدن سلمان تاثیر، یکی از والیان قدرتمند پاکستان نمونه بارزی از این تهدید بود.

سلمان تاثیر با آنکه منتقد صریح الهجه "قانون کفرگویی" و سوء استفاده های ناشی از این قانون بود، اما از حمایت عمومی برخوردار نشد و با مخالفت های گسترده ای از سوی طبقه روحانی تندرو پاکستان مواجه شد. چگونه می توان در افغانستان، کشوری که آینده سیاسی و اجتماعی آن در حال شکل گرفتن است، از پدیده های این چنینی و شایع شدن مذهب و باورهای افراطی جلوگیری کرد؟ عراق نمونه بسیار خوبی است از اینکه چگونه ایالات متحده و دولت عراق عامل مذهب را در مسیر سازنده ای هدایت کردند.

در جریان سال های 2006 و 2007 که خشونت های مذهبی در عراق بیداد می کرد و علاوه بر حملات جنگجویان شبکه القاعده، خشونت های فرقه ای در میان گروه های بومی نیز گسترش یافته بود، فرماندهان نیروهای امریکایی و شماری از مقامات عراقی تلاش کردند تا با طیفی از روحانی های میانه رو سنی و شیعه در این کشور، ارتباطات نزدیک برقرار کند.

پس از چندی آنها از حمایت کمابیش متفاوت جریان وسیعی از چهره های مذهبی سنی و شیعیان برخوردار شدند که مخالف گسترش خشونت های فرقه ای بودند. این تلاش ها، بصورت مستقیم تحت حمایت جنرال دیوید پتریوس، فرمانده وقت نیروهای امریکایی، سفیر امریکا در بغداد و دولت نوری المالکی نخست وزیر عراق برخوردار بود.

نتیجه این تلاش ها، صدور بیانیه فراگیری از سوی علمای شیعه و سنی در عراق و همچنین گروه های اقلیت مذهبی دیگر بود که در آن خشونت های جاری در آن کشور محکوم شده بود. این بیانیه درست در زمانی صادر شده بود که بمبگذاری های اماکن مذهبی، عراق را در مسیر خطرناکی از خشونت های فرقه ای قرار داده بود.

علاوه بر این، بسیاری ها معتقدند که این ابتکار، شرایطی را به وجود آورد که سرانجام آیت الله علی سیستانی، از مراجع بزرگ تقلید در عراق خواستار آرامش عمومی شد و مقتدا صدر، روحانی جوان و تندرو عراق نیز از تحریک هواداران خود به خشونت های فرقه ای خودداری کرد.

این ابتکار با کاشتن بذر مدارای مذهبی از طریق یافتن رهبرانی که از این ابتکار حمایت کردند، عراق را در مسیر متفاوتی قرار داد. در افغانستان نیز، چنین ابتکاری می تواند در راستای نهادینه ساختن مدارای مذهبی و به حاشیه راندن خشونت و افراط مذهبی موثر واقع شود.

در ادامه‌ی این مبحث، پیشنهادات و دیدگاه های مشخصی طرح می گردد که در مسیر حمایت از مدارای مذهبی و حمایت از روند شکل گیری جامعه مدنی در افغانستان از اهمیت حیاتی برخوردار است. در این راستا، تلاش های ایالات متحده و جامعه بین المللی به عنوان حامیان عمده بین المللی این کشور در مسیر توسعه و ثبات، در حمایت از مدارای مذهبی، آزادی، ایجاد زمینه و فضای مدنی برای به حاشیه راندن گروه های افراط گرا باید افزایش یابد تا اینکه منجر به تقویت تکثرگرایی و صداهای متفاوت در جامعه شود که به خودی خود به چنین پروسه ای مشروعیت خواهد بخشید.

اولویت سازی: تصمیم گیری در مورد ایجاد فضای مدنی از طریق توسعه مدارای مذهبی و آزادی باید به عنوان یک اولویت اساسی مطرح گردد و بر اساس آن عمل شود. در جریان یک دهه گذشته با آنکه دستاوردهای خوبی در زمینه حقوق زنان به دست آمده است، اما هنوز هم زنان قربانی بسا تبعیض های ناشی از جامعه سنتی هستند. در گذشته، طالبان از ناقضان اصلی حقوق زنان بودند؛ آنها را از آموزش محروم کرده بودند و مجبور ساخته بودند تا برقع بپوشند.

در چنین شرایطی، تصور اینکه جامعه سنتی افغان به سوی اصلاحات در موضوعات حساس اجتماعی گام بردارد، دشوار است. اکنون با گذشت یک دهه از حضور جامعه بین المللی در افغانستان، با آنکه کارهای بسیاری انجام نشده مانده، اما میلیون ها تن از افغان ها از تلاش ها و تاکید جامعه بین المللی بر حقوق زنان در ده سال گذشته سود برده اند.

این دستاوردها بصورت اتفاقی روی نداده، بلکه در نتیجه تعهد جدی و اولویت مهم ایالات متحده و سایر کشورهای عضو جامعه بین المللی حاصل شده است. به عنوان نمونه، بیانیه اجلاس سران ناتو در شیکاگو درباره افغانستان، در رابطه با حقوق زنان افغانستان لحن بسیار قوی و پیام جدی دارد. تاکید جامعه جهانی به حقوق زنان افغان به عنوان اولویت عمده، ظاهرا رییس جمهور کرزی را وادار کرد تا قتل بی رحمانه یک زن از سوی گروه طالبان را محکوم کند.

این تعهد پایدار و قوی جامعه در رابطه با حقوق زنان در افغانستان قابل ستایش است. و چنین تعهدی نیز می تواند در قبال توسعه آزادی و تساهل مذهبی در افغانستان وجود داشته باشد که به خودی خود می تواند حقوق زنان، حقوق بشر، آزادی و دموکراسی را در این کشور تقویت کند.

تغییر گفتمان اجتماعی: برای به حاشیه راندن و حذف بنیادگراها و گروه های افراطی، باید اقدامات جدی برای تغییر گفتمان اجتماعی صورت گیرد و به مردم درباره تعبیر و تفسیر میانه روانه از باورهای شان آموزش داده شود. ایالات متحده و سایر کشورهای حامی دولت افغانستان، باید بصورت گسترده ای از نهادهای مدنی و چهره های مذهبی میانه رو که بتواند تفاسیر اعتدالگرایانه ای از دین ارائه دهد و در رابطه با موضوعات دینی، قوانین، مذهب و جامعه صحبت کند، حمایت به عمل آورد.

همکاری های ایالات متحده با سازمان کنفرانس اسلامی و حمایت از این سازمان و متفکران این سازمان در میان جامعه افغانستان می تواند گام مهمی در گسترش گفتمان مذهبی و اجتماعی در افغانستان باشد. نمایندگان مجامع میانه رو اسلامی می توانند گفتمان تازه ای را در میان جامعه افغانستان باز کنند و با مقامات، رهبران مذهبی، نمایندگان جامعه مدنی و دانشجویان و مردم عادی از طریق رسانه های همگانه و کنفرانس ها گفتگو کنند. علاوه بر آن، ایالات متحده می تواند چهره های مذهبی را به سفر غرب و کشورهای دموکراتیک اسلامی ترغیب و سفر آنها را تسهیل کند.

تقویت و حراست: دولت افغانستان، به عنوان عامل کلیدی در تغییر اجتماعی در این کشور، باید ترغیب شود تا رهبران مذهبی میانه رو، اصلاحگران سیاسی و مدافعان حقوق بشر را به پست های کلیدی بگمارد. این پست ها می تواند حوزه ای وسیعی را در وزارت خانه ها، دادگاه ها و نظام قضایی افغانستان، شوراهای علما، کمیسیون های حقوق بشر و سایر مقام های موثر در تغییرات و اصلاحات اجتماعی شامل شود. وقتی زمینه این تغییرات فراهم شود، جامعه جهانی می تواند با حمایت و تمویل این ابتکارها، فعالیت های پیشروانه مقامات و نهادهای فعال در افغانستان را تقویت کند.

در عین حال، جامعه بین المللی باید این را درک کند که امنیت همه نهادها و افراد فعال در تغییرات و اصلاحات اجتماعی با نگرانی های فزاینده ای مواجه است و باید در ابتدا زمینه و فضای امنیتی کافی برای فعالیت فعالان و نهادهای ارزش های مدنی ایجاد شود.
آموزش دادن: برای غلبه بر تفسیرهایی که منجر به گرایش های خشونت آمیز می شود، کودکان افغانستان و نسلی که در حال آموزش اند باید این را درک کنند که دیگران ارزش های خود را دارند، حتی اگر با باورها و ارزش های آنها متفاوت باشد.

نهاد انکشافی ایالات متحده و سایر نهادهای توسعه ای و مدنی جامعه بین المللی می توانند نقش عمده ای در اصلاح نظام آموزشی متوسطه و ثانویه در افغانستان ایفا کنند. یکی از راهکارهای اساسی در گسترش مدارا و آزادی مذهبی اصلاح مواد و کتابهای آموزشی هم در نظام آموزش رسمی و هم در نظام آموزشی مذهبی و مدارس دینی است. این نظام های آموزشی باید با استانداردهای حقوق بشری جهانشمول هماهنگ باشد و درباره گذشته و سابقه افغانستان در رابطه با آزادی، کثرت گرایی و فرهنگی غنی خود صحبت کند.

باید سخن گفت: برای نشان تعهد و علاقه جهانی به اصلاحات مذهبی و مدنی در افغانستان، مسائل مدارا و آزادی مذهبی باید بخش کلیدی از گفتگوها و برنامه های دوجانبه با افغان ها باشد. با آنکه در معاهده استراتژیک افغانستان و امریکا به این موضوع اشاره ای نشده، اما این مسائل می تواند در تفاهم نامه های دوجانبه از سوی کشورهای کمک کننده و در چارچوب گروه های کاری و اجلاس دوجانبه دنبال شود.

طوری که نهاد امریکایی کمیسیون آزادی های مذهبی بین المللی توصیه کرده است، دولت امریکا باید گروه کاری ویژه ای را در رابطه با آزادی مذهبی در گفتگوهای استراتژیک ایالات متحده با افغانستان تشکیل دهد و نگرانی های حقوق بشری را در روند گفتگوهای صلح برای تامین صلح و ثبات در آینده افغانستان شامل سازد.

آموزش: علاوه بر اینها، باید کارمندان ملکی و نظامی امریکا و سایر کشورهای متحد حامی افغانستان در رابطه با قوانین و فرهنگ مردم این کشور آموزش داده شوند. در ماده سوم قانون اساسی افغانستان، بر همخوانی قوانین مدون با احکام اسلامی تصریح شده و آمده است که هیچ قانونی نمی تواند مغایر با قوانین اسلامی باشد. بر این اساس، طبق این قانون اساسی، قوانین اسلامی در محور قانونگذاری در این کشور قرار دارد. با توجه به این واقعیت ها، نیروها، کارکنان غیرنظامی و متخصصان خارجی و امریکایی باید از قوانین و فرهنگ افغانستان به خوبی آگاهی داشته باشند. با این هم، این کافی نیست.

ایالات متحده و سایر کشورهای حامی افغانستان با مباحث و موضوعات مذهبی در این کشور بیگانه اند و بر این اساس نیاز دارند تا این مباحث را درک کنند و با قوانین این کشور در تعامل باشند.
همه این اقدامات، اگر بصورت قاطعانه به مرحله اجرا درآیند می تواند زمینه مناسبی را برای درک اجتماعی و عمومی از آزادی های مذهبی فراهم آورد و افراد، نهادها و موسسات اصلاح طلب و حامی آزادی را در شکل دادن آینده ای بهتر برای جامعه افغانستان مورد حمایت و تشویق قرار دهد. بدون اصلاح و تغییر مسیر، رییس جمهور کرزی همچنان نخواهد توانست تا روند ناقص اتکا بر بازیگران جدید مذهبی و نئوطالبان برای کسب مشروعیت و استفاده ابزاری از حقوق بشر برای کسب حمایت سیاسی را تغییر دهد.

دیدگاه شما