صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

آسیب شناسی اجتماعی یا اپیدمی های جامعه

-

آسیب شناسی اجتماعی یا اپیدمی های جامعه

درزمینه علوم انسانی، جامعه شناسی یکی ازمهم ترین و نیز تازه ترین دانش شناخته می شود . جامعه شناسی درواقع به علم و دانشی اطلاق می گردد که زندگی گروهی انسان ها را مورد ارزیابی علمی قرار میدهد. در جامعه شناسی بگونه ها و پدیده های عینی دقت، توصیف و تبیین می شود که انسان ها و گروههای انسانی چرا وچگونه با یکدیگر رابطه دارند.

برای جامعه شناسی مانند سایر علوم اهمیت واهدافی وجود دارد ؛ در جامعه شناسی مهم است که از منظر آن نگاه تازه ای به محیط اجتماعی انداخته شود.
نقش و جایگاه افراد و گروههای اجتماعی تشخیص داده شود، ازطریق آشنایی با محیط ها وفرهنگ ها، دیدگاههای تازه ای ارائه گردد، رفتاروتحولاتی که درجامعه رخ میدهد تبیین گردد و... از جمله اهدافی که برای جامعه مترتب است، یکی این میباشد که رفتارهای اجتماعی تاحدممکن پیش بینی گردیده وبر آن نظارت صورت گیرد.

از تعصبات و پیش داوری ها که مانع برخورد درست با واقعیت ها می گردد جلوگیری بعمل آید. البته این نکته را باید یادآور شد که جامعه شناسی، نسبت به رشته های علوم طبیعی از دقت کمتری برخوردار است . زیرا: استفاده از روش علمی در بررسی رفتار اجتماعی تازگی داشته و نوپا است؛ دیگر آنکه موضوع های انسانی برخلاف علوم طبیعی ( فیزیک، کیمیا و...) مسایل بسیاری مطرح اند؛ و آخراینکه در رفتارافراد و گروههای اجتماعی دگرگونی های روی میدهد که ممکن است همه عوامل و زمینه های آن بدرستی قابل شناخت نبوده باشد و چه بسا که خود تحلیل گر و دانشمند نیز تحت تاثیر موضوع قرار گیرد.

با توصیفی که از جامعه شناسی ذکر شد، آسیب شناسی اجتماعی و یا به بررسی گرفتن اپیدمی های جامعه، یکی از موضوعات علم جامعه شناسی به شمارمی آید. این موضوع علاوه بر پرداختن به حالات طبیعی و معمول جوامع، در جوامع بحران زده و یا در حال گذار بیش از پیش اهمیت می یابد. اکنون جامعه ما که بحران های متعددی را پشت سر گذاشته است و هنوز گریبانگیر پیامدهای آنها می باشد، ضرورت بیشتری به این مسئله دارد.

زیرا ساختن آینده بدون بهره گیری ازعلم و دانش، خرد و مدیریت در زمینه های مختلف بخصوص در باز گرداندن سلامتی و تعادل به جامعه و بازسازی آینده ممکن نیست. نکته دیگری که در رابطه با این سطور قابل یادآوری می باشد اینست که پرداختن به موضوع آسیب شناسی اجتماعی، یک نگارش و ارزیابی تخصصی در حیطه دانش اجتماعی و جامعه شناسی نبوده، بلکه بیشترالهامی است که از زمینه جامعه شناسی حاصل شده است.

« بحران درارزشها »
ارزش ها به باورهای ریشه داری اطلاق می گردد که یک گروه و یا یک جامعه در آن سهیم بوده و در مواجهه با پرسش های راجع به باید و نبایدها، شایست و ناشایست ها پاسخ و معیارخویش را بدست می آورند.
چنان باورهای ریشه دار در واقع اعمال و رفتار اعضای جامعه را تعیین می کند. ارزشها ممکن است به تناسب جهان بینی هرجامعه، متعدد بوده و تفسیرهای مختلفی را بپذیرد، اما در تعیین رفتار و اعمال اعضای جامعه نقش گسترده و عمیق دارند.

ارزشها در جامعه ما ازباورهای دینی و مذهبی سرچشمه می گیرد. در حقیقت بدون در نظر داشت تعالیم و آموزه های دینی اسلامی نمی توان معیار دیگری برای ارزیابی و تعیین رفتار و اعمال اعضای جامعه خود تصور نمود. تاریخ و فرهنگ جامعه ما در یک فرایند دراز مدت و عمیق با ایده ها و الگوهای دینی از طریق آموزه های مذهبی عجین گردیده و تاثیر پذیرفته است. به هر روی از ازمنه دور تا کنون ارزشهای پذیرفته شده در جامعه، تنظیم دهنده و نظارت کننده بر رفتار و اعمال جامعه بوده است.
در سه دهه گذشته که کشور ما دچار جنگ و بحرانی گردید که آسیب های جدی وعمیقی ببار آورد، و متاسفانه ارزش های پذیرفته شده در جامعه جدی ترین آسیب ها را از آن بابت متحمل گردید.

یکی از دلایل تداوم بحران و ادامه یافتن آن حتی در شرایط کنونی اینست که ارزشها و باورهای اجتماعی آسیب دیده است. فروریزی بنیاد ارزشها سبب گردید که خود باوری، خلاقیت، ابتکار، دور اندیشی، همگرایی و رفتار متعادل از جامعه رخت بر بندد؛ در مقابل انحراف های مختلف فکری و رفتاری را در پی داشت. آفت های برخواسته از بحران در منظومه ارزشها ی اجتماعی نه تنها در سطح جامعه شیوع یافت، بلکه رهبران و نخبگان جامعه را هم در بر گرفت .

بطورمثال مدعیانی که ازارزشهای انسانی و دینی سخن می گویند درعمل هیچ تعهدی بگفته های خود ندارند. یا آن مدعیانی که سخن ازارزشهای دموکراتیک می گویند، درشیوه رفتارشان هیچ یک از ارزشهای دموکراتیک مشاهده نمی شود. بحران درمنظومه ارزشهای جامعه به چند شکل تبارز یافت : یکی از اشکال اینست که ارزشهای که زاینده و بالنده بوده به مصیبت تصلب و تحجر و قشرگرایی دچار گردید و ناکارآمد شد.

دیگر اینکه تصورات و پندارهای محیطی و قومی صبغه دینی و ارزشی بخود گرفت که در هر دو صورت فوق ارزشها کاملا از مفهوم و محتوای حقیقی خود مسخ شده اند . شکل دیگر اینکه به دلیل عدم باروری و فربه نشدن قابلیت خود را در شرایط متغییر جامعه از دست داده است و به زوایای تاریک جامعه رانده شده است.

با پدید آمدن چنین حالتی نوعی خلاء فکری و معنوی در باورها و ذهنیت جامعه بوجود آمده است که در نهایت بر چگونگی رفتار و عملکردهای جمعی و گروهی نیز اثر گذاشت. تذبذب، نوسانات ناگهانی وتغییر جهت های حیرت آور، ائتلاف های شکننده و اتحادهای سست و بی بنیاد، دوستی ها و دشمنی های ناپایدار، تفرقه اجتماعی، بی اعتمادی عمومی، منفعت جویی حقیرانه، شیوع پلشتی و زشتی در سطح جامعه و نخبگان و... نشانه های آشکار از وجود بحران در ارزشهای جامعه محسوب می شوند.

راه بیرون رفت از وضعیت موجود و احیای ارزشهای انسانی، دینی و ملی در آنست که باید عمیقا درک نمود در جامعهء فقیر، مصیبت زده و محروم از علم و دانش و آگاهی، احیای ارزشها و برپایی بنیاد مفاهیم بلند انسانی و دینی امری بس دشوار تا سرحد ناممکن می‌باشد. در کنار توجه به بازسازی اقتصادی و بهبود بخشیدن به وضعیت اجتماعی باید رستاخیر فرهنگی وعلمی را نیز بپا نمود؛ تا با فراهم آمدن بسترسالم و مناسب و بدور از هر گونه تنش های فرعی، عرصه برای ظهور و باروری ارزشهای فراموش شده فراهم آید.

این واقعیت را طی یک دهه گذشته بخوبی تجربه شده است. در مدت ده سال گذشته متاسفانه نه تنها در زمینه های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی تلاش مثبت و جدی صورت نگرفت، بلکه در زمینه فرهنگ و تغییر ذهنیت جامعه و توسعه آموزش بعنوان بنیاد تغییر در کشور، کاملا بی توجهی مطلق صورت گرفت.

در مجموع طرح ها و برنامه های حکومت و حتا جامعه جهانی هیچ نقطه ای بعنوان تاکید و یا توجه به رفع ذهنیت مردم از رسوبات مغایر با تفکر و زیست مدنی نمی توان یافت. به همین دلیل اگر برخی از نمادهای دموکراتیک هم چون انتخابات به مرحله اجرا گذاشته شد به دلیل ذهنیت وبافت سنتی و متعلق به گذشته دچارآفت تقلب و دستبرد گردید.

به هرصورت جامعه ما برای رهایی ازمجموع چالش ها ومصیبت های که اینک گرفتار آن می باشد نیازمند به یک چاره اندیشی جدی بوده وعزم ملی را درگستره شناسایی و رفع آسیب های موجود را می طلبد.

دیدگاه شما