صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۳۱ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

خروج ناتو: فرصت مبارزه برای نیروهای امنیتی افغانستان

-

خروج ناتو: فرصت مبارزه برای نیروهای  امنیتی افغانستان

آیا افغانستان برای دوره بعد از 2014 آماده خواهد بود؟ گروه بین المللی بحران در اکتوبر سال جاری با انتشار گزارش هشدارآمیزی درباره احتمال بروز تنش های سیاسی و انتخاباتی در دوره بعد از 2014 و اینکه ممکن است بعد از خروج نیروها ناتو و کاهش قابل ملاحظه کمک های مالی خارجی افغانستان دچار آشفتگی های سیاسی و امنیتی شود، توجه گسترده ای را به این گزارش هشدار دهنده جلب کرد. اما با آنهم، درباره آنچه که در گزارش گروه بین المللی بحران برجسته شده، کمتر توجه صورت گرفته است: وضعیت و توانایی نیروهای امنیتی افغانستان شامل اردو و پولیس ملی.

در این گزارش آمده بود: "با نزدیک شدن انتخابات ریاست جمهوری افغانستان و تشدید رقابت های سیاسی، این ریسک بصورت بالقوه وجود دارد که بروز رقابت های ویرانگر در میان رهبران دسته های شامل در ساختار نیروهای امنیتی کشور ممکن است نه تنها منجر به افزایش حملات "سبز علیه آبی" شود بلکه میزان فرار سربازان از خدمت را نیز بیش از پیش افزایش دهد و این در بدترین سناریو، می تواند بعد از خروج نیروهای ناتو و امریکایی خطر از هم فروپاشی سیستم فرماندهی و رهبری این نیروها را به وجود آورد."این هشدارها زمانی بیشتر برجسته می شود که به سیاست ایالات متحده در توسعه نیروهای امنیتی افغانستان توجه کنیم.

ایالات متحده در حال پیش بردن استراتژی پرحجم و سنگین نظامی برای توسعه نیروهای امنیتی افغانستان است. استراتژی کنونی ایالات متحده عمدتا بر ظرفیت سازی متمرکز شده، که قابل ستایش است، اما چیزی که اغلب نادیده گرفته شده، تقویت اصول دموکراتیک در ساختار این نیروها است که برای حصول اطمینان از موفقیت نهایی در افغانستان، یک نیاز اساسی و مبرم است.

اصولی از قبیل پاسخگویی، انقیاد و فرمانبرداری از مقامات غیرنظامی، و احترام به حقوق بشر، قانون درگیری مسلحانه، قوانین نافذه افغانستان، واستفاده و پابندی به عدالت. ایالات متحده باید در جهت رفع این نگرانی ها از طریق روی دست گرفتن و پیشبرد راهکارهای سیاسی و غیر نظامی موازی، توجه داشته باشد.به نظر می رسد هدف تلاش های ایالات متحده در توسعه قابلیت ها و ظرفیت نیروهای امنیتی افغانستان، روشن و ساده است: ایالات متحده در تلاش است تا توانایی نیروهای امنیتی افغانستان برای اجرا و رهبری عملیات های نظامی افزایش یابد تا اطمینان حاصل شود که این نیروها قادر خواهند بود امنیت کشور را تامین کنند؛ از ساختار دولت و نظام حمایت و از آن حراست کنند؛ و با تروریزم بصورت موثر مبارزه کنند.

نیروهای آمریکایی مستقر در افغانستان که مسئولیت توسعه، تجهیز و آموزش نیروهای امنیتی افغانستان را بر عهده دارند، بر توسعه مهارت ها و قابلیت های نیروهای امنیتی افغان تمرکز دارند که این نیروها برای مقابله با گروه های مخالف مسلح و جرایم نیاز دارند. این آموزش ها حوزه هایی از قبیل مشاوره در مورد فرایند تعقیب و هدف قرار دادن دشمن، مراحل عملی تصمیم گیری نظامی، حفظ و حراست از نظم و قانون، درگیری و مانور، تاکتیک های رزمی واحد های کوچک و غیره را شامل می شود. با این حال، مشخص نیست که پالیسی و برنامه های عملی ایالات متحده در این راستا، پیچیدگی های سیاسی، نظامی و اجتماعی در افغانستان را که نیروهای امنیتی کشور در آینده ناگزیر با آنها درگیر خواهند بود، در نظر داشته باشد.

همانطور که در مورد نیروهای خارجی در افغانستان حمایت عمومی اهمیت بسیار دارد، نیروهای امنیتی افغانستان نیز تنها می توانند با حمایت مردم بصورت موفقانه امنیت کشور را تامین کنند.

اما اکنون سوال اینست که کمک های مالی و مشاوره دهی ایالات متحده چگونه نیاز برای پذیرش این نیروها را از سوی عموم مردم در استراتژی خود مورد توجه قرار داده است؟ علاوه بر این، موضوع اساسی دیگر اینست که چه راهکارهایی در نظر گرفته شده تا اطمینان حاصل شود که نیروهای امنیتی افغان به شهروندان در برابر تخلفاتی که پذیرش این نیروها از سوی مردم را به خطر می اندازد پاسخگو باشند؟

اینها پرسش های جدی در رابطه با تلاش های آمریکا برای توسعه نیروهای امنیتی افغان و ایجاد امنیت در کشور است. به نظر می رسد که ایالات متحده دکترین مناسب، پالیسی های اساسی و یا اقدامات عملی برای نظارت و گزارش دهی درباره روند توسعه و پیشرفت نیروهای امنیتی افغان در رابطه به مسائل پیچیده مرتبط با حرفه ای بار آوردن نیروهای امنیتی که بصورت دموکراتیک اداره شوند، روی دست ندارد. این مسائل شامل موارد زیر است:
-فرمانبرداری و پاسخگویی نیروهای امنیتی به مقامات غیر نظامی؛
-ارتباطات و روابط بین مقامات ملکی و نیروهای امنیتی در رابطه با موضوعات سیاسی، امنیتی، و مسائل دیگری بر روند تصمیم گیری تاثیرگذار اند؛
-اراده و توانایی نیروها امنیتی افغانستان برای میانجیگری و کاهش منازعات، و همچنین ادغام مجدد جنگجویان مخالف دولت و گروه های شورشی؛
-پایبندی نیروهای امنیتی افغان به قوانین جنگی، قوانین نظامی و مدنی افغانستان و استانداردهای حقوق بشر؛
-آفت هایی از قبیل فساد، تقلب، ریخت و پاش ها، و سوء استفاده در صفوف نیروهای امنیتی؛
-کفایت، کارامدی و آمادگی نیروهای امنیتی افغانستان و
-استقبال و آمادگی نیروهای امنیتی افغان به دریافت مشاوره و کمک از همتایان آمریکایی و حامیان خارجی

در جریان یک دهه گذشته، نیروهای امنیتی افغانستان به دستاوردهای قابل توجهی دست یافته است: این نیروها اکنون امنیت بخش وسیعی از کشور را تامین می کنند و در حال به عهده گرفتن مسئولیت های امنیتی از نیروهای خارجی است. اما اکنون و در آستانه خروج نیروهای خارجی، استراتژی کنونی امریکا و متحدانش برای توسعه این نیروها از ضعف های انکار ناپذیری رنج می برد. استراتژی کنونی ایالات متحده برای تجهیز و آموزش نیروهای امنیتی افغانستان این ریسک را به وجود می آورد که ممکن است این نیروها و یا دستکم بخش هایی از آن بعد از اینکه به خوبی آموزش دیدند و قابلیت های رزمی را فرا گرفتند، آنطوری که باید به مقامات غیرنظامی در برابر عملکردهای خود متعهد نباشند.

به عنوان نمونه، در بعضی کشورهای دیگری که نیروهای امنیتی آنها به کمک مالی ایالات متحده آموزش دیده اند، از جمله ازبکستان، السلوادور، عراق، نیکاراگوئه و سودان جنوبی این موضوع چالش برانگیز بوده است.

در مواردی در این کشورها، فقدان پاسخگویی، مسئولیت پذیری و اداره دموکراتیک در ساختار نیروهای امنیتی منجر به بروز فساد، درگیری ها و تنش های فرقه ای، نقض حقوق بشر و قوانین جنگی شده است.

آیا افغانستان برای دوره بعد از 2014 آماده خواهد بود؟ گروه بین المللی بحران اخیرا با انتشار گزارش هشدارآمیزی درباره وضعیت افغانستان و آمادگی این کشور برای سال 2014، توجه زیادی را جلب کرد. اما با آنهم، درباره آنچه که در گزارش گروه بین المللی بحران برجسته شده، کمتر توجه صورت گرفته است: وضعیت و توانایی نیروهای امنیتی افغانستان شامل اردو و پولیس ملی.

گزارش سال گذشته سازمان ملل متحد در مورد حفاظت غیرنظامیان توضیح داده شده که افغانستان نیاز به ایجاد سیستمی دارد تا در مورد تخلفات نیروهای امنیتی افغان تحقیق و تفحص شود و روشی ایجاد شود تا عواملی که به سوء استفاده دست می زنند، وادار به پاسخگویی شوند. پیشینه کمک های مالی ایالات متحده در بخش های امنیتی اهمیت نظارت، گزارش دهی و مشاوره در رابطه با پاسخگویی و فرمانبرداری نیروهای امنیتی افغانستان در برابر مقامات غیرنظامی را برجسته می سازد. اگر پاسخگویی و فرمانبرداری بصورت لازم وجود نداشته باشد، افغانستان با ریسک های بیشتر امنیتی مواجه خواهد بود.

واکنش مردمی علیه رفتارهای طالبان از قبیل حمله به دختران و کشتن متنفذین و ملاها نیروهای طالبان را ناگزیر می سازد که یا جنگجویان خود را تحت کنترول و نظم درآورند یا هم از مسئولیت خود انکار کنند. همانطور که عدم توانایی طالبان در اداره و پاسخگو ساختن جنگجویان شان، این گروه را تضعیف می کند، ناتوانی در اداره و پاسخگویی نیروهای امنیتی افغانستان نیز حمایت از دولت افغانستان را تضعیف می کند. این بسیار حیاتی است که ایالات متحده این واقعیت را درک کند که چگونه فقدان شفافیت، پاسخگویی و اداره دموکراتیک نیروهای امنیتی منجر به افزایش خشونت و جنگ می شود.

با این حال، اگر ارتباطات سیاسی دوجانبه و موازی میان فرماندهان و کارشناسان نظامی ایالات متحده که در توسعه و تجهیز نیروهای امنیتی افغانستان فعال هستند، و همتایان افغان آنها به وجود نیاید، ایالات متحده نمی تواند روند آموزش و توسعه نیروهای امنیتی افغانستان را در مسیری به پیش ببرد که اطمینان حاصل شود، این نیروها به درستی با ابزارهای برای پاسخگویی و اداره مجهز خواهند بود. به نظر نمی رسد از گزارش سال 2009 سازمان آکسفام درباره کمک های ایالات متحده در بخش امنیتی افغانستان تاکنون چیزهای زیادی تغییر کرده باشد. در این گزارش آمده بود که در عراق و افغانستان، اتکای بیش از حد به نیروهای ایالات متحده و پیمانکاران خصوصی برای برنامه ریزی و اجرای برنامه "اصلاحات بخش امنیتی" تحت حمایت امریکا، منجر به تمرکز شدید و همه جانبه بر ظرفیت عملیاتی نیروهای امنیتی شده است تا اینکه بر پاسخگویی نیروهای مسلح به مقامات غیر نظامی و احترام به حقوق بشر تمرکز شود.

آکسفام به درستی در گزارش خود برجسته کرده بود که وزارت خارجه امریکا باید در بخش "اصلاحات سکتور امنیتی" افغانستان نقش پیشتاز و مهمتر را ایفا کند، در حالی که وزارت دفاع امریکا باید نقش تسهیل کننده را در توسعه نیروهای امنیتی حرفه ای و پاسخگو در برابر مقامات غیر نظامی ایفا نماید."

مشاوره و کمک به نیروهای امنیتی افغانستان صرفا یک تلاش نظامی نیست بلکه تا حدود زیادی شامل یک روند سیاسی و نظارتی نیز می شود. ایالات متحده با اتخاذ سیاستی که یک رویکرد موازی سیاسی را دنبال کند، می تواند تیم های مشاوره دهی را ایجاد کنند که با ارائه اطلاعات به همتایان غیر نظامی افغان خود مشاوره دهند، تا آنها بتوانند مسائل پیچیده سیاسی و نظامی را نیز با کفایت حل کنند. ایالات متحده باید یک راهکار سیاسی قوی را در بخش آموزش و توسعه نیروهای افغانستان در پیش بگیرد و این باید زیر نظر وزارت امور خارجه ایالات متحده اداره شود. در این صورت، این استراتژی سیاسی بصورت نظارت، گزارش دهی و مشاوره روند "اصلاحات سکتور امنیتی" را هدایت کند.

موضوع دیگری که پالیسی و استراتژی ایالات متحده در توسعه نیروهای امنیتی افغانستان، از آن غفلت کرده، مشارکت جامعه مدنی در این روند است. از آنجا که جنگ در افغانستان، دستکم تا حدودی، از عدم اعتماد افغان ها به دولت ناشی می شود، این غفلت، یک نارسایی فاحش است. تلاش های ایالات متحده در راستای ایجاد اعتماد به نفس و خودباوری در نیروهای امنیتی افغانستان تا حدود زیادی سطحی و بدون عمق است، چه آنکه این روش بیشتر بر کمپین های تبلیغاتی استوار است تا اینکه مبتنی بر فعالیت ها و آموزش های مدنی باشد؛ راهکاری که حمایت همه جانبه و بنیادی از نیروهای امنیتی را تقویت می کند.

همانطور که ساختارها و فرایندهای دموکراتیک باید به وجود آید تا دولت افغانستان بتواند بصورت موثر بر نیروهای امنیتی خود کنترل و نظارت داشته باشد، به همین ترتیب باید راه های وجود داشته باشد تا شهروندان و مردم بتوانند دیدگاه ها و نگرانی های خود را که به توسعه و ارتقای ظرفیت نیروهای امنیتی افغان و عملیات نظامی آنها کمک می کند، انتقال دهند. به عنوان مثال، کمک به مشارکت جامعه مدنی در این راستا و ارتقای ظرفیت رسانه ها برای پوشش رسانه ای و نظارت بر بخش های امنیتی، شهروندان را ترغیب خواهد کرد تا از طریق رسانه های جمعی دیدگاه های خود را به دولت انتقال دهند و دولت را از طریق صندوق های رای به مسئولیت پذیری وادارند.

آموزش رسانه ها برای تقویت نقش و جایگاه آنها به عنوان مرجع نظارت جامعه مدنی در رابطه با تخلفات بخش های امنیتی، گام مثبت و مهمی در جهت مقابله با مسائل بی شماری از قبیل ارعاب، دستکاری دولت ها در رویدادها و به خورد مردم دادن، محدودیت اطلاعات، و غیره خواهد بود که می تواند به عنوان مانع جدی در برابر نظارت رسانه ها قرار داشته باشد. ایالات متحده باید همچنان یک رویکرد موازی سیاسی-غیرنظامی را دنبال کند که مشارکت شهروندان افغان را در نظارت بر نیروهای امنیتی این کشور از طریق رسانه ها، سازمان های مدنی و سیاسی، مذاکره و گفتگو با نمایندگان و انتخابات تضمین کند. متوسل شدن به ابزار انتخابات برای مسئولیت پذیر ساختن سیاستمداران در رابطه با عملکرد آنها در اداره نیروهای امنیتی نماد روشنی از پاسخگویی دموکراتیک است.

سودان جنوبی –کشور دیگری به عنوان محل آزمایش کمک های ایالات متحده در سکتورهای امنیتی– مثال خوبی است از اینکه وقتی نیروهای امنیتی در یک دموکراسی نوپا، از قدرت بی حد و حصری برخوردار است، و شهروندان نقشی در حمایت از روند اصلاحات و یا مسئولیت پذیر ساختن دولت ندارند، چه اتفاق می افتد. ارتش آزادی بخش خلق سودان (که اکنون در واقع ارتش رسمی سودان جنوبی است) از ماه مارچ سال جاری با استفاده از زور و خشونت به خلع سلاح شبه نظامیان مناطق جنوب شروع کرد.
این اقدام منجر به قتل، تجاوز و بحران انسانی شده که تا هنوز ادامه دارد. این اقدام ارتش آزادی بخش خلق سودان (ارتش کنونی سودان جنوبی) بخش زیادی از مردم این مناطق را از دولت مرکزی رانده است. از سوی دیگر، عدم توانایی ساکنان این مناطق برای پیگیری عدالت و تامین امنیت خود از سوی دولت مرکزی، شکست و عقبگرد جدی برای حفاظت از غیرنظامیان در این کشور است.

علاوه بر این، این خشونت ها منجر به راه اندازی درگیری های بیشتری در جنوب سودان شده و در آینده نیز تاثیرات ناگواری خواهد داشت. رویدادهای مشابه در افغانستان –در صورتی که اتفاق بیفتد– این ذهنیت را در میان مردم ایجاد خواهد کرد که دولت مرکزی در کابل و نیروهای امنیتی حافظ منافع و امنیت شهروندان نیستند و در نتیجه مشروعیت آنها زیر سوال قرار خواهد گرفت.
برای اینکه روند انتقال مسئولیت های امنیتی در سال 2014 موفقیت آمیز باشد، ایالات متحده باید به این نارسایی ها توجه کند و به آنها بصورت موثر بپردازد تا نیروهای امنیتی افغانستان شانس و فرصت مبارزه پیروزمندانه در برابر طالبان و تهدیدهای امنیتی در این کشور را بیابند.

دیدگاه شما