صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

نقش پولیس درتامین امنیت

-

نقش پولیس درتامین امنیت

مهم ترین عاملی که می تواند به امنیت یک جامعه کمک نماید ایجاد اعتماد و همکاری متقابل میان پولیس و جامعه است، وقتی پولیس موفق است که جامعه را با خود داشته باشد و همه اقشار جامعه از استاد دانشگاه گرفته تا مامور نظافت شهرداری این احساس را داشته باشند و احساس مسئولیت کنند که به پولیس ولو به پیمانه خیلی کم کمک نماید تا پولیس بهتر بتواند امنیت جامعه را تامین نماید.

در همه کشورهایی که امنیت همه جانبه وجود دارد عامل اصلی آن اعتماد افراد آن کشور به پولیس است که همین اعتماد زمینه هر گونه همکاری را با پولیس فراهم نموده است.

چندی قبل رسانه های اجتماعی عکس یک پولیس آمریکایی را در سطح وسیع پخش نمودند که در هنگام اجرای وظیفه به یک فرد بی خانمان که در کنار سرک زندگی می کرد کفش مناسب خریداری نموده و در کنار شغل اصلیش به شخص بی خانمان نیز کمک کرد، این تصویر نهایت زیبا بود و نشانگر شخصیت یک پولیس آمریکایی.

حرکت این پولیس می تواند بشدت بر میزان محبوبیت اداره پولیس این کشور تاثیر مثبت بگذارد و میزان اعتماد مردم آمریکا به پولیس این کشور را افزایش بدهد، درسی که می توان از حرکت این پولیس گرفت این است که نوعدوستی و کمک به نیازمندان هیچ منافاتی با وظیفه دشوار تامین امنیت نداشته و چه بسا اینکه به تامین امنیت به پیمانه زیاد کمک می کند.

پولیس آمریکا به شدت تعلیم یافته است و افرادی با روحیه اجتماعی و تحصیل کرده در این اداره جذب می شوند و دولت نیز برای آموزش دهی این افراد و تامین نیازهای آنان نیز سخت توجه می کند، این باعث گردیده است که پولیس آمریکا به اندازه زیادی اعتماد جامعه را جلب نموده و در تامین امنیت موفق باشد. پولیس آمریکا با ادعاهای چون رفتار خشونت آمیز نیز مواجه است اما به صورت کلی این اداره خوشنام است.

ما هم در کشور خود پولیس داریم اما تفاوت فراوانی میان این پولیس و آن پولیس وجود دارد، پولیس عدم مسلکی و آموزش ندیده با سطحی پایینی از سواد و درک اجتماعی که دولت نیز برای آموزش آنها دقت لازم را به خرج نمی دهد، سطح آموزش در میان پولیس نهایت سطحی است و اکنون تمام تلاش دولت در این است که حداقل سواد خواندن و نوشتن پولیس افغانستان را ارتقا بخشد چه برسد به اینکه به آنها آموزشهای لازم در زمینه چگونگی برخورد با مردم و اقشار مختلف جامعه را بیاموزاند.

طبق آمار وزارت داخله کشور در حال حاضر شمار پولیس به 157 هزار تن می رسد که که طبق آمار سطح سواد در میان آنها به شدت پایین است، گرچند وزارت داخله عنوان می کند که آموزش های لازم برای کسانی که وارد صفوف پولیس می شود صورت می گیرد اما سطح فراگیری این آموزش ها از سوی این افراد بشدت پایین است و حتی آنها سواد ابتدایی را نیز فرا نمی گیرند، مقامات هر روزه اسناد فراغت از کورسهای آموزشی پولیس را توزیع می کنند اما این افراد متاسفانه به علت سهل انگاری که دو سویه است بهره چندانی از این کورسها نبرده اند. سطح پایین کورسهای آموزشی از سویی و سطح پایین درک افرادی که وارد صفوف پولیس می شوند از سوی دیگر بر ارتقای سطح آموزشی پولیس تاثیر منفی گذاشته است.

تفکر نظم همگانی و نگاه مساوی به افراد مختلف جامعه در پولیس افغانستان به چشم نمی خورد تا آنجائیکه وزیر امور داخله خود به این موضوع معترف است، این برای وزارتی که بیش از ده سال است میلیاردها دالر را به مصرف آموزش پولیس تحت فرمان خود رسانده است فاجعه است و کسی درمیان دولتمردان این سرزمین نیست که عمق این فاجعه را درک کند.

پولیس در سالهای گذشته تلاش های فراوانی کرده است که عملکرد خود را بهبود ببخشد اما به نظر می رسد که هنوز با مشکلات عدیده ای روبرو است و متاسفانه پولیس تاکنون ملی نیندیشیده است، پولیس در چنین وضعیتی نمی تواند برای تامین امنیت حرکتی از خود نشان بدهد زیرا ساختار درونی خودش با مشکل مواجه است و کار نمی کند، پولیسی که ملی نشده است چطور می تواند از ملت در برابر انواع خشونت ها و نا امنی ها دفاع نماید؟

نمی خواهم به ساختار درونی پولیس بپردازم. افراد پولیس کشور هنوز نمی داند با یک فرد جامعه چگونه برخورد کند، گویا اصلا رفتار اجتماعی را ندیده است و تجربه هم نکرده است، افراد پولیس افغانستان متاسفانه به اشخاصی می ماند که کشور را اشغال کرده باشند و خود از این سرزمین نباشند، وقتی پولیس به حقوق مردم تجاوز می کند، افراد جامعه را با خشونت تمام مورد لت و کوب قرار می دهد، در رفتارش احترامی به مردم دیده نمی شود، گویا افراد جامعه اسیر و بندگان اویند ما نباید رفتار خوب از سرباز خارجی داشته باشیم.

مردم ما انتظار عدم خشونت از سرباز خارجی دارد؛ اما از پولیس خودی چنین انتظاری ندارد که ناشی می شود یا از عدم درک درست وقایع و نوع نظام آموزشی پولیس و اردو و یا اینکه تمام امید خود را از پولیس کشور از دست داده است.

وزارت داخله سالها تلاش نموده است که پولیس مسلکی و آموزش یافته تربیت کند امری که تاکنون به آن دست نیافته است و شمار این افراد آموزش دیده با رفتارهای مناسب اجتماعی در میان صفوف پولیس نهایت اندک است.

من به چند موضوع ظاهری در رفتار پولیس افغانستان اشاره می کنم که خود گویای آموزش نیافتگی و درک نادرست اجتماعی این افراد پولیس است.

رفتار خشونت آمیز: باید قبول کرد که به صورت کلی جامعه افغانستان خشن است و رفتارهای خشونت آمیز جز اخلاق اجتماعی شده است، اما رفتار خشونت آمیز پولیس در مواجهه با مردم مورد قبول نیست، تک تک این افراد آموزش دیده اند و با گذراندن دوره های متعدد آموزشی لباس پولیس بر تن کرده اند، رفتار او باید با رفتار یک فرد دیگر که این گونه آموزش ها را ندیده است، تفاوت کند، بعلاوه پولیس نباید با خشونت با افراد جامعه برخورد نماید چه در مواجهه با یک استاد دانشگاه و چه در مواجهه با افراد معتاد.
وقتی یک پولیس در جایی که به علل گوناگون ازدحام شده است وارد می شود با نشانه رفتن تفنگ و لت کوب و در نوع بسیار ملایم با دشنام همراه است.

این گونه پولیس چگونه می خواهد اعتماد مردم را جلب کند و امنیت آنها را تامین نماید.

خشونت در رفتار پولیس به هیچ وجه قانونی نبوده و وظیفه پولیس راهنمایی و تامین امنیت است در مواجهه با تضادهای اجتماعی.

پولیس موتر ندیده: گرچند موتر دوانی و تیزرفتاری موترهای پولیس جز رفتار خشونت آمیز پولیس افغانستان است، اما من این گونه رفتار پولیس کشور را محرومیت نداشتن موتر شخصی و هیجانهای فردی می دانم.

موتر پولیس در هر سرکی که حرکت می کند سرعتش همیشه خلاف مقررات ترافیکی بوده است و در بسیاری از موارد عامل حوادث ترافیکی موتر پولیس است.

مردم به شدت از تیز رانی پولیس متنفرند و هر گاه موتر پولیس با سرعت فراوان و بوق های مکرر می گذرد هر نوع دشنام از سوی مردم در صحنه نثار آنها می شود، زیرا رفتار موترهای پولیس وحشیانه است.

اینکه در بسا موارد پولیس حق دارد بخاطر رسیدن به محل حادثه سرعت بگیرد حق آنان است؛ اما متاسفانه موتر پولیس ولو در راه رساندن فامیل قوماندان برای خرید نیز عصبی گونه و دور از عقل و منطق است. مردم از سرعت موترهای پولیس به شدت شاکی هستند اما در این مورد گوش شنوایی نیست.

نداشتن اخلاق اجتماعی : پولیس کشور همیشه با یک نوع خشونت یکسان رفتار می کند، چه در برابر یک شهروند یا یک متهم و یا جنایتکار، یک پولیس باید رفتار متفاوتی با اقشار جامعه داشته باشد، یک پیرمرد و یا پیرزن نیازمند همکاری باید توسط پولیس با مهربانی حمایت شود نه اینکه باخشونت تمام مثل یک جانی با او برخورد صورت بگیرد، استاد دانشگاه باید با احترام پولیس مواجه شود و شان او حفظ گردد، پولیس کشور وقتی با قشر زنان مواجه می شود چونان آدم ندیده ها چشمان خود را از آنان بر نمی دارند. این رفتارها موجب سلب اعتماد مردم از پولیس می شود، که متاسفانه میزان ناچیز اعتماد به پولیس نشانگر نبود اخلاق و رفتار اجتماعی درست در میان افراد پولیس است.

برخورد چندگانه : وقتی پولیس با مردم عادی مواجه می شود خشونت در رفتارش وجود دارد و به نوعی خود را بالاتر از مردم احساس می کند گویا مردم خادم آنها هستند، در مواجهه با قومندان خود مثل یک نوکر برخورد می کنند و به شدت از قوماندان خود هراس دارند، وقتی هم با اشخاصی که به نظر می رسد ثروتمند و قدرتمند است تبدیل به افراد چاپلوس می شوند، اقتدار یک پولیس را از دست داده و نگاهشان مثل نگاه گدایانی هستند که دستشان همواره برای گرفتن چیزی درازند.

این رفتار دوگانه موقعیت و اقتدار پولیس را زیر سئوال می برد. پولیس کشور متاسفانه از چنین اشخاصی تشکیل شده است که نه تنها امنیت را به جامعه آورده که خود از متخلفان و کسانی اند که امنیت جامعه را از میان می برند.
ما تا داشتن پولیس به شدت منظم و مسلکی فاصله زیادی داریم.

دیدگاه شما