صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۳۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

تروریزم و ماهیت مبهم آن در افغانستان

-

تروریزم و ماهیت مبهم آن در افغانستان

در یک دهه گذشته مبارزه با تروریزم اصلی ترین شعار مقامات غربی و کشورمان در جنگ افغانستان را تشکیل می داد. اما واقعیت این است که در آغاز جنگ تعریف ترور و تروریزم و همینطور مصادیق ترور و دهشت افکنی کاملا روشن بود و همه می دانستند جنگ افغانستان به هدف نابودی چه گروه های راه اندازی شده و چرا باید علیه تروریزم مبارزه شود. در آغاز جنگ گروه های تروریستی نیز کاملا تعریف روشن و دقیق داشت و مصادیق این تعریف نیز کاملا برای همگان روشن بود. اما هرچه از عمر این جنگ طولانی سپری شد آرام آرام ماهیت تروریزم نیز ناروشن و مبهم گشت. بطوریکه اکنون همان گروه های که در آغاز جنگ تروریست خطاب می شدند و هدف اصلی جنگ نابودی کامل آنان اعلام می شد دیگر نام و عنوان تروریست در مورد آنان غالبا شنیده نمی شود.

گزاف نیست اگر گفته شود یکی از دلایل اصلی عدم موفقیت در جنگ افغانستان همین مبهم بودن تعاریف از پدیده ترور و جنگ علیه تروریزم است. ریشه کنی تروریزم در افغانستان در صورتی ممکن است که ما تعریف روشن و شفافی از پدیده ترور و مصادیق آن داشته باشیم. اهمیت این مسئله به این دلیل بسیار زیاد است که اگر مخالفان مسلحی که اقدام به کشتار جمعی مردم و انتحار در اماکن عمومی می کنند تروریست اند، تروریست اصلا منطق گفتگو و تفاهم را بر نمی تابد. به همین دلیل نشستن پای میز مذاکره و تفاهم با تروریست کاملا بی معنا است زیرا او در همان نشست حاضر است جان طرف گفتگو را با انتحار و ترور بگیرد.

از طرفی نمی توان منکر شد که ماهیت جنگ در افغانستان ماهیت تروریستی است. حملات انتحاری که در افغانستان، پاکستان، عراق؛ سوریه ،ایران و هر جای دیگر به هدف کشتار های کور راه اندازی می شود اقدامات تروریستی است. اما مشکل اساسی این است که متاسفانه بجای آنکه یک مبارزه فراگیر و جدی در هردو حوزه سخت افزار و نرم افزار علیه تروریزم راه اندازی شود تا این پدیده شوم ریشه کن گردد. هر کشوری سعی می کند این پدیده را باب میل خود تعریف کرده و از ان بهره برداری سیاسی نماید. ممکن است مثلا سوری ها ریشه مشکلات شان را به ترکیه یا کشورهای دیگر مخالف خود نسبت دهد و یا افغانستان و پاکستان نیز بجای طراحی یک مبارزه مشترک و جدی با تروریزم آنرا بگونه ی دیگری تعریف کنند و همدیگر را متهم کنند.این مسئله ضمن آنکه ماهیت تروریزم را مبهم می سازد صداقت در مبارزه با آن را نیز کاملا زیر سوال می برد.

اما مشکل افغانستان بیش از دیگر کشورها است زیرا در کشورهای دیگر حد اقل یک اجماع قابل توجه در باب ماهیت تروریزم و شیوه های مبارزه با آن وجود دارد. در افغانستان چنین به نظر می رسد که نه در ارئه تعریف روشن از تروریزم و نه در تعیین مصادیق، یک درک جامع و فراگیری وجود ندارد. عده ای در افغانستان طالبان را گروهی می دانند که همه روزه با راه انداز عملیات های تروریستی جان انسانهای بی گناه را به خطر انداخته و دهشت افکنی می کنند و از این نظر این گروه مصداق بارز تروریزم است. اما عده ی هم هستند که همین گروه ها را نه تنها تروریست نمی دانند که سعی بر توجیه اعمال آنان داشته و تلاش دارند آنانرا در قدرت سهیم سازند. در این ده سال بارها اتفاق افتاده است که افراد آزاد شده از زندانهای افغانستان اقدام به عملیاتهای تخریبی و انتحار علیه مردم و ماموران دولتی کرده است این یعنی اینکه ماهیت تروریزم هنوز برای برخی روشن نیست.

التبه این ابهامات در استراتیژی ها و عملکردهای کشورهای غربی درافغانستان نیز مشهود است و همین باعث شده است که در افغانستان استراتیژی روشن وشفافی در باب جنگ وصلح وجود نداشته باشد. عمده نگاه ها به پدیده تروریزم درافغانستان نگاه های ابزار گونه است. به این معنا که هم آمریکا و هم کشورهای منطقه به شمول افغانستان گروه های تروریستی را ابزاری در دست رقیب می دانند. مشکل رهبری ناکار آمد جنگ در افغانستان به همین مسئله بر می گردد. درک نادرست و ضعیف از پدیده ترور، آینده و تاریخ باعث می شود که حکومت افغانستان همیشه دنبال رو طرح هایی دیگران باشد و مردم افغانستان در این میان قربانیانی است که همواره نادیده گرفته می شود. البته طالبان وسایر گروه های که به خشونت آفرینی ها و تخریب افغانستان ادامه می دهند سرنوشت غم انگیز تری دارند آنان هیچ نفعی ندارند چون در میدان جنگ عملا به عنوان ابزار و مهره بازی در راستای منافع دیگران استفاده می شوند.

بنا براین تا زمانیکه گروه های تروریستی به مثابه ابزاری در دست این و آن تعریف شود و هیچ گونه طرح و استراتیژی روشن و جدی در مبارزه با تروریزم وجود نداشته باشد و مصادیق اصلی تروریزم و رفتارهای تروریستی نیز مشخص نباشد قطعا موفقیتی در این جنگ حاصل نخواهد شد. تلفات ملکی در افغانستان که بر اثر اقدامات تروریستی صورت می گیرد رنج آور است. مردم افغانستان عمدا کشته می شوند، طفلان بی گناه حین بازی در پهلوی ماین منفجر شده تلف می شوند اما چرا در برخورد با عاملان این جنایت ها جدیت لازم دیده نمی شود. آیا غیر این است که ما تروریزم را یا نشناخته ایم یا اینکه به هر دلیلی مبارزه با آنرا جدی نمی گیریم. براستی آیا می توان از طالبان توقع کنار آمدن با پروسه مصالحه را داشت؟ آیا طالبان کوچک ترین گامی را تا هنوز به سمت صلح برداشته اند؟ آیا مردم افغانستان روزی را بدون یک حمله و انفجار و انتحار طالبان شب کرده اند؟

بنا براین یا مخالفان مسلحی که اقدامات تروریستی انجام می دهند و روزانه تعداد زیاد انسانهای بی گناه را می کشند یا تروریست هستند یا نیستند. اگر تروریست اند دیگر مذاکره و تفاهم با تروریست معنای ندارد. کدام گروه تروریستی تا هنوز اهل مصالحه و تفاهم بوده است که گروه های تروریستی درافغانستان باشند. اگر تروریست نیستند پس اقدامات روزانه تروریستی این گروه ها را چگونه می توان توجیه کرد؟ بایسته است در تعریف ماهیت تروریزم در افغانستان با دقت و جدیت بیشتر عمل شود و بیش از این با ندانم کاری ها و مبهم کاری ها فرصت های توسعه و پییشرفت افغانستان هدر داده نشود.

به باور نگارنده تا زمانیکه ابهامات موجود در سیاست های جنگ وصلح در افغانستان بر طرف نشود ده ها نشست و اجلاس پر هزینه به نام صلح مانند اجلاس های گذشته بی حاصل خواهد بود. تلاش هایی یکجانبه حکومت افغانستان بدون آمادگی یا پذیرش مخالفین مسلح صورت می گیرد و این آب در هاون کوفتن است. به نظر می رسد که در محتوا تفاوتی میان نشست های گذشته و نشست پاریس و نشست ترکمنستان یا نشست های شورای عالی صلح دیده نمی شود.

بنا براین همانگونه که نشست های گذشته اتلاف وقت و اصراف بودجه های بیت المال بوده است این نشست ها نیز تا زمانیکه ابهامات موجود برطرف نشود مشابه گذشته خواهد بود. تنها سودی که چنین نشست های برای طالبان دارد این است که از اشتراک در نشست های خارجی بدنبال تثبیت هویت و جایگاه خود اند. اما آنانکه در صدد فراهم سازی بسترهای برای مشروعیت طالبان و سهیم ساختن آنان در قدرت اند باید درک کنند که خیل عظیم از مردم و گروه های سیاسی دیگر در افغانستان، اعتماد شان نسبت به نظام کنونی را از دست خواهند داد و بی اعتمادی ملی بزرگ ترین خطری خواهد بود که آینده کشور را تهدید خواهد کرد.

دیدگاه شما