صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

برخی کلینیک های شخصی بلای جان مردم

-

برخی کلینیک های شخصی بلای جان مردم

عجالتا باید به یک کلینیک خصوصی در شهر هرات مراجعه می کردم، نمای کلینیک در میان دکانها و انبوه مردمانی که برای خرید آمده است به چشم نمی آید جز همان تابلوی بزرگ و مفشن کلینیک که در آن اسامی تمام لابراتوارها را ردیف کرده است.

اما وقتی داخل شوی خبری از آنهمه لابراتوار نیست و خانمی افسرده و بد اخلاق مسئول پذیرش کلینیک است، برای راهنمایی پیشش می روم اما او می گوید کجایت درد می کند و ما همه رقم داکتر برای همه رقم مریضی داریم، نیازمند داکتر گوش و گلو هستم و با دادن فیس پیش داکتر می روم اول فشارم را می گیرد و بعد گوشم را معاینه می کند و شروع به نوشتن نسخه، هنوز کارم تمام نشده است که مریضی دیگر می آید پیرمردی به همراه جوانی که از ظاهرش مشخص است از راه دور آمده است پیرمرد می گوید داکتر صاحب پشتم و کمرم درد می کند و شبها سرفه می کنم، تعجب می کنم که او به داکتر گوش و گلو چرا مراجعه کرده است و تعجب بالاتر اینکه داکتر صاحب با خیال آسوده به معاینه او پرداخته و برایش نسخه می پیچد گویا در چند لحظه به داکتر داخله تبدیل شده است. بیرون می شوم و از یکی از کارکنان می پرسم شما داکتر داخله ندارید می گوید داریم اما امروز نیامده است و ما مراجعه کنندگان را به داکترهای دیگر بخش ها معرفی می کنیم.

همراه پیرمرد جوانی سه ساله که دستانش به تعبیر ادبیان پینه بسته است و چهره اش نشان از تلاشی جانفرسا برای امرار زندگی است وقتی می بیند برای پدرش آزمایش نوشته است مضطرب از داکتر پرسان می کند، داکتر صاحب پولش چقدر می شود من هزار افغانی بیشتر ندارم و داکتر می گوید خیر است من هم نسخه ای می نویسم که بیشتر از هزار افغانی نشود...

هر روز چنین اتفاق هایی در کلینیک های خصوصی سراسر کشور می افتد و همه روزه تعداد زیادی از شهروندان کشور با چنین صحنه های مواجه می شوند، نظارت از بخش خصوصی صحت بشدت مشکل دارد و صحت عامه قادر نیست که از این بهتر و بیشتر تیم های نظارتی خود را روانه کلینیک ها نماید، فساد در بخش صحی مثل سایر بخش ها موجود است و توان هر گونه حرکت برای بهبود وضع صحی را ناممکن ساخته است، اوضاع به قدری پیچیده و بغرنج است که امید به بهبود در وضعیت صحی هر روز کمتر می شود در مقابل ماهانه هزینه کلینیک های شخصی افزایش می یابد و جیب مالکان آنها که تاجرانی بیش نیستند مملو از پول می شود.

از زمانی که کلینیک های شخصی قارچ گونه رشد نموده است کیفیت در ارائه خدمات در بیشتر این کلینیک ها فدای تجارت و افزایش درآمد گردیده است و خوش بینی های اولیه که حاکی از آن بود که با افزایش کلینیک های شخصی و ایجاد رقابت در بخش اوضاع بهتر می شود خیالی بیش نبوده است و چه بسا اینکه تاثیر معکوس بر وضعیت صحی نهاده است.

امید می رفت که کلینیک های شخصی در کنار کلینیک های دولتی بتواند بر کیفیت خدمات صحی در کشور تاثیر مثبت بگذارد اما آنطور که انتظار می رفت نشد و هنوز با وجود کلینیک های فراوان شخصی وضعیت صحی ناگوار است. متاسفانه نبود اخلاق معیاری و پزشکی در میان عده ای از داکتران که با جان مریضان به تجارت می پردازند باعث شده است که نگاه مردم به داکتران جامعه عوض شود و دیگر آن احترام سابق که به داکتران داده می شد امروزه کمتر شده است؛ زیرا عده ای از این داکتران فاقد اخلاق پزشکی بوده و تنها به درآمد از این ناحیه می اندیشند، متاسفانه وقتی یک مریض به شفاخانه های دولتی مراجعه می کند بعضی از داکتران به آنها می گویند که در صورت نیاز به بهبود کامل و درست نیازمند است.

که به کلینیک های شخصی آنان و یا معاینه های خانه های آنان در غیر ساعات اداری مراجعه نمایند، که این نشان می دهد که درآمد مالی فراتر از اخلاق پزشکی در میان عده ای از داکتران جامعه ما است.

عده ای هم از داکتران متخصص نیز تمایل ندارند که در شفاخانه ها و کلینیک های دولتی به کار بپردازند زیرا میزان دستمزد دولتی نسبت به مراکز خصوصی پایین است و آنان تمایل دارند در کلینیک های شخصی به تداوی مریضان بپردازند، جامعه ما زیر خط فقر زندگی می کند و آگاهی در مورد طبابت و صحت در میان آنها نهایت کم است و با سو استفاده از این عدم آگاهی مردم جامعه عده ای از داکتران به ثروت های هنگفتی رسیده اند، شاید بتوان اختطاف داکتران و یا عضوی از خانواده آنان را به این موضوع پیوند داد، گفته می شود که یکی از داکتران مشهور در شهر هرات به خاطر ترس از اختطاف از خانه اش که معاینه خانه شخصی و دواخانه شخصی اش هم در همانجا واقع شده است از ترس اختطاف گران بیرون شده نمی تواند و افراد خانواده اش نیز در سایه چند بادیگارد به بیرون از خانه رفت و آمد دارد و منزل او نیز با حصارهای امنیتی شدیدی احاطه شده است، این داکتر روزانه صدها مریض را معاینه می کند و درآمد سرسام آوری از ناحیه فروش ادویه نیز دارد؛ داروهای او نیز جز در داروخانه خودش دیگر جا هم پیدا نمی شود و یا اینکه نسخه او قابل خواندن نیست. چنین داکترانی باید با نظارت دقیق ریاست صحت عامه مواجه گردد که متاسفانه چنین نیست.

کلینیک های شخصی نیز به درستی و دقت کافی از سوی ریاست صحت عامه نظارت نمی شود و این باعث شده است که اخلاق پزشکی و نورم های صحی در این کلینیک ها رعایت نشود و مریضان مستاصل و نیازمند کمک به دام آنها افتاده پولهای کلانی از آنها گرفته شود، تعداد کلینیک های شخصی نیز فراوان است و گرچند تمام این کلینیک ها در تابلوهایشان شبانه روزی عنوان شده اند اما در شب خبری از داکتر و ارائه خدمات پزشکی نیست. روند نظارت از این کلینیک ها نیز با انواع فساد و رشوت گره خورده است و عده ای از این کلینیک داران با پرداخت رشوت به هیئت های بازرسی قوانین صحی و چارچوب های صحی را زیر پا می گذارند.

مراجعه کنندگان به این کلینیک ها نیز از روند ارائه خدمات صحی شاکی هستند اما روند شکایت از این کلینیک ها آنقدر پروسه طولانی و بوروکراتیک است که کسی را یارای شکایت نیست و یا اگر هم شکایتی صورت بگیرد فساد فزاینده باعث می شود که روند رسیدگی به شکایت متوقف شده و در نهایت خود شاکی محکوم گردد.

دولت ضمن اجازه فعالیت به این گونه کلینیک ها باید روند نظارت از آنها را نیز ارزیابی نموده و توان خود را در نظارت بر آنان نیز مد نظر قرار بدهد با افزایش روز افزون این کلینیک ها و کمبود کادر تخصصی و دلسوز برای نظارت بر کار آنان اوضاع از این بهتر نخواهد شد. وزارت صحت عامه تنها خود را مسئول ارائه جواز به این نوع کلینیک ها می داند اما کدام مسئولیتی در نظارت بر آنها بر دوش خود احساس نمی کند و اگر احساس نماید هیچگاه در روند جواز دهی به آنان اینچنین سهل و آسان نمیگیرد.
وزارت صحت عامه مسئول رسیدگی به روند کار کلینیک های شخصی است و نظارت دقیقی را باید بر روند کار آنها اعمال نماید زیرا آنان سرو کارشان با جان مردم است.
در پایان نیز نمی توان منکر پیشرفت افغانستان در بخش صحت گردید؛ اما این پیشرفت معیاری نبوده و هنوز وضعیت صحی افغانستان با چالش های فراوانی مواجه است.

دیدگاه شما