صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۳۱ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

افراط گرایی مانع اصلی توسعه و پیشرفت

-

افراط گرایی مانع اصلی توسعه و پیشرفت

در روزهای اخیر گروه های تندرو و افراطی در پاکستان و افغانستان دست به خشونت های مرگبار تازه زده اند. در حملات تروریستی این گروه ها به مردم بی دفاع کویطه پاکستان ده ها نفر کشته و زخمی شده است و در همین حال طالبان در ولایت میدان وردک یک زن را که به خدمت به جامعه زنان و فعالیتهای اجتماعی می پرداخت تیر باران نموده و جسد او را از درخت آویزان نموده اند. این نشان می دهد که این گروه ها به هیچ عنوان انعطاف پذیر نبوده و همواره سعی می کنند مفکوره خود را با زور و کشتار انسانها بر آنها تحمیل کنند. گروه های که بدون منطق قوی که بتواند پشتوانه فکری نیرومندی برای شان فراهم کند خود را با ترور و کشتار تحمیل می کنند خطر جدی علیه امنیت و پیشرفت کشورهای مطنقه است و از طرفی دیگر کوتاه آمدن در برابر افراط گرایی و تروریزم اشتباه جبران ناپذیراست.

این درحالیست که همواره در درون نظام های سیاسی دمکراتیک و ارزش گرا جریان های مخالف و منتقد نظام نیز در چارچوب های قانونی و بدور از خشونت و ترور باتوجه به منافع و مصالح ملی فعالیت دارند و این امر ستوده و ارزشمندی است. اما هیچگاهی مخالفت با یک نظام سیاسی و یا عقاید مخالف به این معنا نیست که صداهای مخالف را با ترور و خشونت در گلو خفه کرد و تفکرات خود را از این طریق بر مردم تحمیل کرد. در افغانستان کنونی ما متاسفانه این گروه های افراط گرا و تروریستیی اجازه نمی دهند نقادی عالمانه و متفکرانه  در نسل کنونی ما رشد کند و آنان بتوانند بدون تعصب کور مذهبی یا قومی در مورد مسائل کشورشان قضاوت بی طرفانه و همه سویه بدور از تعصبات قومی، زبانی، مذهبی و ... داشته باشند.

به همین دلیل افراط گرایی و تروریزم مانع جدی توسعه و پیشرفت است زیرا این نگرش اجازه نمی دهد تا یک ذهن نقاد در مورد هر برهان و استدلالی به این بیاندیشد که کدام دلیل و برهان برترین است و چه قسم دلیل یا استدلالی بدون آنکه به حواشی زائد و غیر ضروری آن اهمیت داده شود باید مورد کاوش قرار بگیرد. بلکه افراط گرایی این نگرش را در نسل جوان امروز افغانستان القا می کند که بدون هیچ گونه بررسی و تبیین های عقلانی و ارزیابی نقادانه از جریان های سیاسی و نگرش های مخالف خود آنانرا با انتحار و ترور و حشت آفرینی وادار به پذیرش عقاید خود نماید. این طرز فکر در اروپا و بسیار کشورهای جهان در قرون گذشته تجربه شده و در نهایت انسانها به این نتیجه رسیدند که راهی توسعه وپیشرفت از مدارا هم پذیری و نقادی خردمندانه می گذرد نه کشتار و فاجعه آفرینی.

نگرشهای افراطی باعث می شود در مجادلات سیاسی طرفین بدون یک روح فلسفی و نقاد گفتگو کنند بلکه همواره با زبان جنگ و خشونت و ترور این گروه ها سخن می گویند. این درحالیست که موفقیت دموکراسی وابسته به قدرت شهروندان در بازشناسی استدلال های  درست از نادرست و گم نشدن در التهاب افراطیت و تعصب و تند روی است. نقد و انتقاد نمونه ممتاز تفکر خوب را بدست می دهد و فرد را در رفع ابهام ها و آشفتگی های سیاسی اجتماعی یاری و آموزش می دهد. این باعث می شود روند توسعه و پیشرفت در کشور سرعت بگیرد.

اما در نظامی که گروه های افراطی دنبال آن اند نقد و انتقاد و نقد پذیری جایگاهی ندارد. اصولا در نظام های بنیاد گرا و تسلط افراطی گری در جامعه نمی توان از نقد و نقد پذیری سخن گفت و از عقلانیت انتقادی در چنین اجتماع و نظامی حمایت کرد. برای درک درست منطق طالبان و گفتمان سیاسی انان نیازی به مراجعه به سخنان مقامات این گروه نیست زیرا استیلای این گروه در سالهای گذشته بر بخش های از افغانستان همه چیز را برای مردم افغانستان روشن ساخته است. اما اینکه طالبان هنوز هم به همان اصول و معیار های گذشته می اندیشد بسیار مایه نگرانی است.

در کشوری که تقریبا همه ساکنان آنرا مسلمانان تشکیل می دهد تاسیس یک نظامی مبتنی بر ارزش های اسلامی مهم و حیاتی است اما اینکه کدام اسلام و چه تفسیری از اسلام باید مد نظر باشد این جا است که اختلاف نظر ها و ارای گوناگون بوجود می آید. امروزه تقریبا در تمامی کشورهای اسلامی حاکمان مدعی تاسیس نظام اسلامی اند از مالیزیا و اندونیزیا وشرق آسیا تا کشورهای عربی آفریقایی مصرو ترکیه همه و همه مدعی اند نظام های سیاسی شان بر اساس ارزش های اسلامی استوار است. اما سطح رفاه، سلامت، صحت، وپیشرفت های علمی و فنی در این کشورها بسیار متفاوت و در بسیار موارد غیر قابل مقایسه با همدیگر اند.

در چنین وضعیتی مسلما مردم افغانستان نیز بدنبال الگوهای است که بتواند هم عزت ملی آنانرا تامین نماید و هم به توسعه و پیشرفت کشورشان کمک کند. تجربه حاکمیت طالبان نشان داد که افکار و اندیشه های این گروه فاقد ظرفیت های لازم برای توسعه و پیشرفت افغانستان است به همین دلیل مردم افغانستان با استقبال بی نظیر از نظام پسا طالبانی استقبال کردند. اکنون نیز با وجود مشکلات فراوانی که فراروی نظام جدید  دراین کشور بوده است مردم از این نظام حمایت می کنند. بنا براین کوتاه آمدن در برابر افراطی گری و تروریزم به معنا خدا حافظی همیشگی با مکتب و معارف و درنتیجه با علم و معرفت و پیشرفت است. طبیعی است که نتیجه چنین اقدامی چه قدر وحشتناک و ویرانگر است. از این رو کوتاه امدن در برابر جبهه ترور و خشونت اشتباه جبران ناپذیر خواهد بود.

به هر حال بسیار روشن است که افراط گرایی و اکستریمیزم تهدید مشترک علیه ثبات و توسعه سیاسی اجتماعی کشوراست اما افغانستان تنها قربانیان افراط گرایی نخواهد بود. با توجه به مبانی و ریشه های باورهای افراطی این گروه ها می توان پیش بینی کرد که قربانیان مرحله بعدی خود حامیان این گروه ها و کشورهای دیگر خواهند بود. اما به هر حال هنوز دير نيست مي توان با كمك کشورهای منطقه و جامعه جهانی ريشه هاي تروريزم را در اين كشور خشكاند كه هم جهان به آرامش مطلوب دست يابند هم همسایگان افغانستان كه بيشترين آسيب را از اين گروه ها تروريستي ديده اند روي آرامش و ثبات را در خود ببيند.

اینکه برخی چنین فکر کنند که افراطی گری و خشونت دامن گیر دیگران نخواهد شد سخت اشتباه است. زیرا این گروه ها به هیچ غیر از خودی رحم ندارند و در موارد بسیار به افراد خود نیز رحم نمی کنند و نمونه های آن در سالهای اخیر بسیار اتفاق افتاده است. ازاین رو بایسته است در برابر جنایت های افراط گرایان سکوت نشود و برای ریشه کن کردن افراط گرایی اقدامات عملی روی دست گرفته شود. در غیر این صورت اقتدار افراط گرایان تمامی امید ها به داشتن یک آینده با ثبات و امن را از بین خواهد برد.

در پایان باید گفت تلاشهای صلح در افغانستان نباید به معنی کوتاه آمدن دربرابر افراط گرایی و تروریزم باشد. بلکه تنها با گروه های که در چارچوب قوانین نظام دمکراتیک و مردم سالار کنونی و با پذیرفتن ارزشهای ده ساله افغانستان حاضر به گفتگو و تفاهم هستند مذاکره و تفاهم شود. زیرا مردم افغانستان نمی خواهد بازگشت به گذشته سیاه را تجربه کنند. به هر میزانی که در برابر افراط گرایان نرمش نشان داده شود این گروه جنایتها و فاجعه آفرینی های بیشتری را رقم خواهند زد.

دیدگاه شما