صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

سرک های کابل؛ دفتر کار همیشگی کودکان افغانی

-

سرک های کابل؛ دفتر کار همیشگی کودکان افغانی

یکی از دغدغه های اصلی نهاد های مدنی و حقوق بشری داخلی و بین المللی کار کردن کودکان در خیابان ها است. افغانستان با سپری کردن منازعات دوامدار در گذشته باعث شده است که خیلی از خانواده ها نان آور خانواده خود را از دست بدهد. به همین خاطر کودکان بجای پدر امروزه نان آور خانواده محسوب می شود. خیلی از کودکان افغانی به جای رفتن به مکتب و آموختن به کار های شاقه پرداخته و به خیابان ها برای کار می رود. اما با سقوط رژیم طالبان امیدواری های جهت فراهم شدن شرایط تحصیل و آموختن برای کودکان بیشتر شد. اما با گذشت بیش از یک دهه این مسئله همچنان به صورت جدی مطرح می باشد. حال سوال این است که چه باعث شده است که کودکان به کار های شاقه پرداخته و در خیابان ها برای کار بگردد. آیا مسئله منازعات گذشته افغانستان تنها دلیل کار کودکان افغانی می باشد؟ اگر مسائل دیگر در کار کردن کودکان دخیل است آن مسائل کدامند؟ چه راهکار های جهت حل این مسئله وجود دارد. دولت و نهاد های خصوصی چه کار های برای حل این معضل می تواند انجام دهد.

اولین مسئله و علت کار کودکان منازعات سه دهه گذشته می باشد که آن منازعات باعث شد که خیلی از مردان که در حقیقت نان آور خانواده محسوب می شدند کشته شود و خیلی از خانواده ها دیگر نان آور نداشته باشد و به همین خاطر برای زنده ماندن و امرار معاش،کودکان و اطفال را برای کار کردن به خیابان ها می فرستند. این یک واقعیت تلخ است که نتیجه جنگ های سه دهه افغانستان نتیجه ای جز زجر دادن کودکان چیزی دیگری در پی نداشته است.

مسئله دیگر اما شرایط بد اقتصادی مردم افغانستان می باشد. امیدواری ها و خوش بینی های که بعد از سقوط رژیم طالبان به وجود آمد بخشی شان به خاطر فراهم شدن شرایط بهتر جهت بهبود شرایط اقتصادی مردم بود. اما با گذشت بیش از یک دهه تغییر بنیادی در وضعیت اقتصادی جامعه اتفاق نیافتاد. بیش از سی فیصد مردم افغانستان زیر خط فقر زندگی می کند. در این یک دهه رشد اقتصادی که باعث تغییر در زندگی مردم گردد صورت نگرفت و حتی زمینه ها و شرایط رشد اقتصادی نیز فراهم نگردید. فراهم نشدن زمینه های سرمایه گذاری و رشد اقتصادی در افغانستان پیوند مستقیم با وضعیت امنیتی دارد. وضعیت امنیتی امروزه به گونه ای است که بعد از گاه گاهی در کابل پایتخت افغانستان درگیری ها و انفجار های صورت می گیرد و همین مسئله باعث می شود که سرمایه داران و خرده سرمایه داران جرئت سرمایه گذاری در افغانستان را ننماید. بنابراین تا زمانی که وضعیت اقتصادی مردم خوب نگردد کودکان همچنان در سرک ها و خیابان ها کار خواهد کرد.

مسئله اساسی دیگر ساختار روستایی جامعه افغانستان است. ساختار روستایی بر شهر ها و تمام زندگی افغان ها حاکم است. شهر های چون کابل، مزار و هرات که از همهمترین شهر های افغانستان می باشد ساختار روستایی دارد. شهر ها دقیقا بر اساس تقسیم بندی های گروهی، قومی و در نهایت خویشاوندی شکل گرفته است. اما آنچه که جامعه روستایی را از جوامع شهری جدا می سازد کار همگانی اعضایی یک خانواده است. در جامعه روستایی کودکان در کنار مردان برای امرار معاش کار می نماید به همین خاطر تا ساختار جامعه ما تغییر ننماید امکان حل مسئله کار شاقه و خیابانی کودکان ممکن نمی باشد.

با وجود اینکه ساختار جامعه ما روستایی می باشد اما شهرنشینی در دهه جدید رشد گسترده داشته است. در افغانستان فرایند شهر نشینی بعد از سال 2001 یعنی بعد از سقوط طالبان رو به افزایش بوده است. به قول بروس کوئن این رشد به شکل بیمار گونه بوده است. گسترش شهر نشینی در افغانستان بیشتر به خاطر خشک سالی های چند ساله ای بود که مردم را وادار کردند برای امرار معاش به جاهای دیگر برود. دلیل دیگر، مهاجرت افغان ها به کشور های همسایه بود. افغان ها با مهاجرت، هم با زندگی شهری آشنا شدند و هم کسب و کاری را آموختن که تنها در شهرها کاربرد دارد به همین خاطر با برگشتن به کشور خود، از روستاها به شهرها مهاجرت کردند.

اگر چه فرایند شهر نشینی در افغانستان رو به گسترش بوده است اما هیچ برنامه و پلانی از سویی دولت برای گسترش شهرها وجود ندارد. در كنار رشد فرايند شهرنشيني صنعت رشد نكرده است. شهرنشینی بی‌رویه و گسترش پرشتاب پدیده شهرنشینی در بسیاری کشورها باعث به‌وجود آمدن پدیده‌هایی همچون حاشیه‌نشینی، افزایش بیکاری و بزهکاری و مشکلات و ناسازگاری‌های فرهنگی شده است. امروزه مشکلات چون بیکاری، و تا حدودی بزهکاری و ناسازگاری های فرهنگی در شهرهای افغانستان بیداد می کند. مسئله بیکاری از مشکلات جدی است که همین مسئله باعث شده که خانواده ها برای امرار معاش، کودکان خود را به کار های شاقه و یا خیابان ها بفرستد. بنابراین باید تلاش کرد تا فرایند شهر نشینی را با رشد صنعت توأم کرده تا مسئله و مشکل بیکاری تا حدودی حل گردد. همچنین بیکاری در شهر ها از مشکلات جدی است که ممکن خیل عظیم از جمعیت را به بزهکاری بکشاند؛ کودکان بدون انتخاب آگاهانه ممکن بزهکار بار بیاید و برای همیشه آینده و سرنوشت شان را تغییر نماید.

باید در کنار این مسائل نقش و کارویژه های دولت را باید در نظر گرفت. دولت باید خانواده های بی سرپرست را شناسایی کرده و به آنها کمک های اقتصادی نماید تا آن خانواده ها مجبور نشود کودکان خود را به کار های شاقه و خیابانی بگمارد. بنابراین یکی ازدلایل کار کودکان این است که دولت کارویژه های اساسی خود را انجام نمی دهد.

با این دلایل کودکان وارد کار می شود. مسئله اساسی که همه را وادار کرده است تا نگرانی خود را نسبت به کار کودکان ابراز نماید مسئله تاثیر کار کودکان بر آینده و سرنوشت کودکان است. بدون شک کودکان وقتی وارد کار می شوند ممکن فرصت تحصیل را از دست بدهد و این به معنی این است که کودکان که کار می نماید ممکن برای همیشه در زندگی خود کارگری نماید. بنابراین بخش عظیم از نیرو های انسانی جامعه ما یک نیرویی غیر متخصص بار خواهد آمد که این مسئله هم برای زندگی خود کودکان در آینده و هم بر جامعه و کشور ما چیزی مطلوب و خوبی نخواهد بود.

راهکاری اگر برای حل مسئله کار کودکان ارائه کنیم این است که دولت و بخش خصوصی با حمایت دولت باید تلاش نماید ایجاد اشتغال نموده تا شهروندان بیکار نماند و وقتی شهروندان بالای هجده سال بیکار نماند مسئله امرار معاش خانواده ها از طریق شهروندان بالای هجده سال حل می گردد. با حل مسئله امرار معاش خانواده ها دیگر خانواده ها کودکان خود را به خیابان ها جهت کار نخواهد فرستاد. برای حل معضله بیکاری در شهر ها دولت می تواند همزمان با رشد فرایند شهرنشینی رشد صنعت را بالا ببرد.شهرنشینی اگر همراه با رشد صنعت صورت بگیرد بخش از مشکلات بیکاری، بزهکاری، حاشیه نشینی و ... را برطرف می نماید. همچنین دولت با برنامه های برای رشد اقتصادی می تواند امکان سرمایه گذاری را فراهم نموده و وضعیت اقتصادی شهروندان را بهبود بخشد. با رشد اقتصادی و گسترش فرایند شهر نشینی ساختار روستایی جامعه افغانستان نیز تغییر خواهد کرد. با این کار ها می توان امیدوار شد که در آینده کودکان در خیابان ها کار نخواهد کرد.

دیدگاه شما