صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۳۱ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

راهپیمایی 26 دلو امیدی برای شکل گیری جنبش های اجتماعی

-

راهپیمایی 26 دلو  امیدی برای شکل گیری جنبش های اجتماعی

یکی از مسائل و دغدغه های جدی نخبگان، روشنفکران، نهاد های مدافع حقوق بشر و حقوق زن محو خشونت به طور عام و خشونت علیه زنان به طور خاص می باشد.به همین مناسبت 14 فبروری دهها مرد و زن بر ضد خشونت علیه زنان راهپیمایی نمودند.راهپیمایان با شعار "خشونت بس است، ما عدالت می‌خواهیم." خواهان مجازات عاملین خشونت علیه زن شدند.این راهپیمایی از طرف پنچاه نهاد هماهنگی شده بود. این راهپیمایی از چند جهت قابل تامل می باشد. اول اینکه راهپیمایی به منظور یک هدف مشخص که همانا محو خشونت علیه زنان باشد صورت گرفته است. دوم اینکه رهبری و هماهنگی آن از طرف نهاد های مختلف صورت گرفته است.

سوم اینکه در کنار زن ها ده ها مرد نیز علیه محو خشونت علیه زنان شعار داده است. جمع شدن همین ویژگی ها و خیلی از ویژگی های دیگر باعث شده است که امید وار باشیم که در آینده این گونه رفتار ها و اقدامات تبدیل به یک جنبش اجتماعی شود.جنبش های اجتماعی که به منظور هدف مشخص شکل می گیرد و تا زمانی که به اهداف خود دست نیافته است از بین نمی رود. برای فهم کارکرد جنبش های اجتماعی، انواع آن، زمینه های شکل گیری آن نیازمند این هستیم که جنبش های اجتماعی را مورد بررسی قرار دهیم و در نهایت باید بفهمیم که راهپیمایی روز 14 فبروری امیدواری برای شکل گیری یک جنبش اجتماعی است یا نه.

جنبش اجتماعی در اصطلاح دانش جامعه‌شناسی، هرگونه کوشش جمعی برای پیش‌برد منافع مشترک، یا تأمین هدف مشترک، از طریق عمل جمعی خارج از حوزهٔ نهادهای رسمی است. اندازهٔ جنبش اجتماعی بستگی به تعداد اعضای آن جنبش دارد؛ جنبش‌های اجتماعی کوچک، جنبش‌هایی هستند که اعضای آن‌ها کم‌تر از صد نفر است. جنبش‌های اجتماعی بزرگ، جنبش‌هایی هستند که هزاران یا میلیون‌ها نفر را در برمی‌گیرند. بعضی از جنبش‌ها در چهارچوب قوانین جوامعی فعالیت می‌کنند که در آن حضور دارند؛ در حالی که جنبش‌های دیگر به صورت گروه‌های غیرقانونی یا زیرزمینی فعالیت می‌کنند. عمل جنبش‌های اجتماعی بر قوانین تأثیرگذار است. هم‌چنین ممکن است خط فاصل میان جنبش‌های اجتماعی و سازمان‌های رسمی وجود نداشته باشد؛ یا جنبش‌های استقرار یافته به صورت سازمان‌های رسمی درآیند.

در طبقه بندی جنبش های اجتماعی باید معیار های چون نوع هدف و میزان تغییرات و دگرگونی که جنبش های اجتماعی دنبالشان هست را لحاظ کرد.دیوید آبرل جنبش های اجتماعی را به چهار دسته تقسیم نموده است. جنبش های اجتماعی دگرگون ساز؛ اشاره به جنبش های دارد که هدف شان دگرگونی فراگیر در جامعه یا جوامعی است که خود بخشی از آن هستند. تغییراتی که اعضای این جنبش ها در پی آن هستند دگرگونی های سریع و عظیم، جامع و فراگیر و غالبا خشن است. این گونه جنبش ها معمولا خواهان انقلاب در جامعه می باشد. جنبش های اصلاح طلب: این نوع جنبش ها هدف های محدودتر دارند و می خواهند تنها برخی جنبه های نظم اجتماعی موجود را تغییر دهند. اعضای این جنبش ها به انواع ویژه ای از نابرابری یا بی عدالتی توجه نشان می دهند. در دنیایی جدید این گونه جنبش ها بیشتر شکل می گیرد و برخورد های میان این نوع جنبش ها با نهاد های رسمی معمولا ملایم بوده و به شکل خشونت آمیز نمی باشد.

نوع دیگر جنبش های اجتماعی جنبش های رستگاری بخش می باشد. این جنبش ها در صدد نجات افراد از آن شیوه های زندگی هستند که فاسد کننده پنداشته می شود. بسیاری از جنبش های مذهبی، تا آنجا که توجه خود را به رستگاری شخصی معطوف می سازند، به این دسته تعلق دارد.این جنبش ها برای تغییر عادات، رسوم و بعضی هنجار های اجتماعی فعالیت می کند. نمونه های این گونه جنبش ها را می توان جنبش های مذهبی که در آمریکا و اروپا شکل گرفتند نام برد. در جوامع اسلامی چون نهاد دین از سیاست جدا نیست بنابراین جنبش های اسلامی که تنها در راستای رستگاری انسان ها فعالیت کند شکل نگرفته است.

جنبش های تغییر دهنده که هدف این نوع جنبش ایجاد تغییر جزئی در افراد می باشد. این نوع جنبش در صدد ایجاد تغییر کاملی در عادات افراد نبوده بلکه می خواهند ویژگی های معینی را تغییر دهندi. بنابراین می توان گفت که دو جنبش اول بیشتر در سطح کلان یعنی تغییر نهاد های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی فعالیت می کند و دو نوع اخیر آن بیشتر در راستای تغییر بعضی عادت ها و نگرش های افراد می باشد.

جامعه شناسان برای شکل گیری جنبش های اجتماعی شش شرط را ذکر نموده است. اول اینکه زمینه ساختاری فراهم باشد یعنی شرایط کلی اجتماعی که مشوق یا مانع تشکیل انواع مختلف جنبش اجتماعی است وجود داشته باشد. شرط دیگر شکل گیری جنبش های اجتماعی وجود فشار های ساختاری است. فشار ساختاری به تنش ها یا در اصطلاح مارکس، تضاد ها اطلاق می شود که باعث ایجاد منافع متعارض در درون جامعه می گردد. همین منافع متضاد به قول مارکس باعث شکل گیری جنبش های می شود که این جنبش ها در راستای تامین منافع خود دست به یک سری اقدامات می زند.سومین شرط، گسترش باور های تعیم یافته است. جنبش های اجتماعی صرفا در پاسخ به اضطراب ها یا دشمنی های که به گونه ای مبهم احساس می شود پدید نمی آید.

آنها تحت تاثیر ایدئولوژی های معین شکل می گیرد که ایدئولوژی ها نارضایتی را متبلور ساخته و راههای عملی رفع آنها را نیز نشان می دهد. چهارمین شرط، وجود یک گروه هماهنگ کننده است که این گروه توده مردم را بسیج نموده رهبری و نوعی وسایل ارتباط منظم با شرکت کنندگان، همراه با پشتوانه ای از منابع پولی و مادی ضروری را تامین می نماید. آخرین شرط شکل گیری جنبش های اجتماعی عملکرد کنترل اجتماعی می باشد. نهاد های رسمی و مقامات ممکن تعدیلات را ایجاد نماید که سبب شکل نگرفتن جنبش های اجتماعی شودii.آنچه که اندیشمندان در بخش زمینه های شکل گیری یک جنبش اجتماعی غفلت کرده است وجود آگاهی از حقوق و آزادی ها است. یعنی شهروندان باید از حقوق خود آگاه باشد که در صورت نقض حقوق شان دست به اقدام گروهی و جمعی بزند.

حال باید بررسی کرد که آیا ظرفیت شکل گیری یک جنبش اجتماعی در افغانستان به وجود آمده است. آیا زمینه های شکل گیری جنبش اجتماعی در افغانستان وجود دارد.راهپیمایی های مانند 14 فبروری می تواند به یک جنبش اجتماعی تبدیل شود. باید گفت که زمینه های شکل گیری جنبش های اجتماعی وجود دارد. به این معنی که زمینه ساختاری، فشار های ساختاری، ایدئولوژی و گروه های هماهنگ کننده وجود دارد. وجود یک دموکراسی شکننده، پشتیبانی جامعه جهانی از این دموکراسی شکننده و همچنین وجود فساد، نابرابری و بی عدالتی هم باعث تشویق افراد و هم باعث فشار بر افراد و گروه ها می شود و از طرفی مطرح شدن حقوق بشر می تواند خلاء ایدئولوژیک را پر نماید. نهاد های که هماهنگ کننده راهپیمایی 14 فبروری بودند نشانگر گروه هماهنگ کننده می باشد. یعنی نهاد های مدافع حقوق بشر ظرفیت رهبری تجمعات کلان را دارد.

بنابراین زمینه های شکل گیری یک جنبش اجتماعی با توجه به آنچه که جامعه شناسان بیان می کند فراهم است.اما آنچه باعث می شود که جنبش های اجتماعی شکل نگیرد عدم آگاهی شهروندان از حقوق و وجایب خود است.آگاه نبودن شهروندان از حقوق و آزادی های خود باعث می شود که رفتار های جمعی تداوم نیابد. اما تعداد افرادی که از حقوق و آزادی های خود آگاه شده است به میزان است که می تواند یک جنبش اجتماعی کوچک را شکل دهد. بنابراین امیدواری ها جهت شکل گیری یک جنبش اجتماعی وجود دارد. ما امیدوارم که در آینده یک جنبش نیرومند شکل گرفته و بتواند مسبب دگرگونی و تغییرات مثبت در کشور شود.

iجامعه شناسی، آنتونی گیدنز، ترجمه منوچهر صبوری، تهران نشر نی، چاپ هفتم، 1381، صص 680-681
iiهمان، ص 684

دیدگاه شما