صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

افغانستان چگونه می تواند روابط خارجی متوازن برقرار نماید؟

-

افغانستان چگونه می تواند روابط خارجی متوازن برقرار نماید؟

اگر بخشی از سیاست مربوط به حوزه داخلی کشور ها است بخش دیگر آن مربوط به سیاست خارجی کشورها می باشد. کشور ها ازآنجا دست به سیاستگذاری خارجی می زند که هر کشور دارای یک سری ملزومات، منافع و اهداف خاص می باشد که با کشوری دیگر متفاوت است. هر کشوری دارای سیاست خارجی است که منافع و مصلحت ملی خود را در قالب سیاست خارجی تعریف نموده و با توجه به سیاست خارجی کشور ها دست به امضای پیمان ها، میثاق ها و تعهد نامه ها و ... می زند.

حال با توجه به اینکه هند و پاکستان هر کدام دارای منافع و مصلحت ملی خاص خود می باشد و هر کدام از این دو کشور تلاش دارد نقش همدیگر را در افغانستان محدود نماید. برای همین منظور دولت پاکستان از بریتانیا خاسته است تا نقش هند را در افغانستان محدود نماید و هند نیز در زمینه محدود کردن نقش پاکستان در افغانستان اعلان کرده است که با روسیه و چین گفتگو می نماید. از طرفی به نظر می رسد که آمریکا و بریتانیا دیدگاه متفاوت نسبت به نقش این دو کشور در افغانستان دارد. با نشست های سه جانبه که میان افغانستان، ایالات متحده آمریکا و هند برگذار شده است و همچنین نشست های سه جانبه که میان افغانستان، بریتانیا و پاکستان برگذار شده است نشاندهنده دیدگاه مختلف ایالات متحده آمریکا و بریتانیا در مورد نقش هند و پاکستان در آوردن ثبات و توسعه در افغانستان می باشد. مسئله جدی و اساسی که مطرح است این است که حال دولت افغانستان چطوری می تواند توازن در روابط خارجی خود با هند و پاکستان و حتی دیگر کشور ها برقرار نماید. اهمیت بررسی این مسئله از آنجا ناشی می شود که بنا است نیروهای بین المللی در سال 2014 افغانستان را ترک کند. با ترک نیرو های بین المللی نفوذ کشور های منطقه در افغانستان بیشتر خواهد شد به همین خاطر لازم است که دولت افغانستان مکانیسم جهت توازن و ثبات در روابط خارجی خود داشته باشد.

 بدون استراتژی خارجی، روابط خارجی با کشور ها و بازیگران دیگر از قبیل سازمان های بین المللی و منطقه ای و شرکت های چند ملیتی معنای منطقی و عقلانی نخواهد داشت. زیرا استراتژی نمایانگر میزان عقلانیت کشورها است که بازیگران (کشورها) در قالب استراتژی که اتخاذ می نماید، رفتار می نماید. پیش فرض اساسی این است که وجود استراتژی باعث می شود که کشور ها در قالب آن بتواند روابط متوازن با دیگر کشور ها برقرار کند.

حال با توجه به اهمیت مسئله استراتژی در سیاست خارجی لازم است که استراتژی را تعریف کرده و شرایط و چگونگی اتخاذ استراتژی را مورد بررسی قرار دهیم. اتخاذ استراتژی در سیاست خارجی به کشور ها کمک می کند تا با توجه به ساختار و قواعد حاکم نظام بین الملل و وضعیت و جایگاه کشور ها در عرصه بین الملل، نوع رفتار خود را در قبال دیگر بازیگران معین نماید. بدون استراتژی کشور ها ممکن دست به اقدامات مبهم و گنگ بزند که باعث تنزل در منزلت کشور ها در ساختار نظام بین الملل شود.

تعریف استراتژی با استناد به ریشه یونانی "استراتوس" به معنای ارتش و "آژین" به معنای هدایت کردن به دوران یونان باستان بر می گردد. اما استراتژی امروزه دیگر تنها در عرصه نظامی استفاده نمی شود و معنای اصطلاحی پیدا کرده است. تعاریف گوناگون از استراتژی صورت گرفته است که توماس شلینگ آن را چنین بیان داشته است. مفهوم استراتژی بر نوعی پیش فرض مبنی بر وجود دیالکتیکی از تعارض و منافع بین بازیگران استوار است. با عنایت به این پیش فرض، استراتژی هر بازیگر مبنایی عقلانی دارد، که در نهایت رفتار را در راستای افزایش عینی منافع و ارزشها قرار می دهد. در این بازی که بین یک بازیگر با بازیگر واحد یا متعدد دیگر و یا محیط از یک سو و خواسته ها و امکانات همان بازیگر از سوی دیگر جریان دارد، استراتژیست های یک کشور باید توجه داشته باشند که بهینه گزینه و اقدام آنان باید بر انتظار حساب شده از رفتار دیگر بازیگران استوار باشدi. تعریف دیگر جنبه هنری بودن استراتژی را در استفاده از امکانات برای دستیابی به اهداف در مقابل حریفان تعریف کرده است. استراتژی هنر توسعه و بکارگیری بهتر امکانات در راستای نیل موفقیت آمیز به مقصود در مقابل دیگر بازیگران اطلاق می شود. هر تعریف که از استراتژی نمایم استراتژی مبتنی بر چند پیش فرض است.

وجود حد اقل دو بازیگر که منافع شان به طریقی با هم ارتباط (هماهنگ، متضاد و یا ترکیبی از این دو) دارد، ارتباط منافع موجب شکل گیری نوعی بازی استراتژیک می شود، هدف از کاربرد استراتژی منطقی کردن و عقلانی نمودن بازی برای نیل به موفقیت است. بخش اعظم بحث استراتژی عملکرد های عقلانی یک استراتژیست فرضی را به نمایش می گذارد و در نهایت استراتژی مفهوم پویا است، نه ایستا. مطالعات استراتژیک در هر مدتی و یا در هر لحظه ای از تاریخ از مسائلی الهام می گیرند که از وقایع روز ناشی شده اند.

از تعریف استراتژی چنین فهمیده می شود که استراتژی هدف را مشخص می کند و برای رسیدن به هدف امکانات و ابرازی های را تعریف می نماید. همین تعیین کردن هدف و مشخص کردن ابرازی های رسیدن به آن نشانگر عقلانیت نهفته در استراتژی می باشد. اگر استراتژی را در سیاست خارجی مورد بررسی قرار دهیم باید بگویم که استراتژی در سیاست خارجی منافع ملی و مصلحت ملی را مشخص می کند و ابزار ها و امکانات جهت دستیابی به آن را نیز تعریف می کند. با مشخص شدن منافع ملی، نقطه مرکزی به وجود می آید که تمام رفتار ها و اعمال بازیگران به ان ختم می شود. نداشتن استراتژی در سیاست خارجی نشانگر غیر عقلانی بودن رفتارها و اعمال ماست و از طرفی کشور های دیگر را برای رفتار های غیر عقلانی مثل خشونت تشویق می کند.

از آنجایی که استراتژی منافع ملی را روشن می سازد و رفتار های نخبگان سیاسی و دیپلومات ها را به منافع ملی ختم می کند نوع روابط که با کشور های دیگر برقرار می کند معطوف به منافع ملی خواهد بود. همین استراتژی و منافع ملی باعث می شود که روابط افغانستان با هند و پاکستان عقلانی شده و امکان گفتگو برای رسیدن به یک توازن را به وجود بیاورد. اما بدون استراتژی دولت افغانستان ممکن گاهی در دامن هند قرار بگیرد و گاهی هم در دامن سیاست های پاکستان.

در نتیجه باید گفت که بدون تدوین استراتژی، افغانستان بدون شک بعد از سال 2014 دچار چالش های فراوان در روابط خارجی خود با کشور های منطقه و قدرت های بزرگ خواهد شد. رابطه حسنه داشتن به طور مشخص با کشور های مثل ایران و ایالات متحده آمریکا از یک طرف  و پاکستان و هند از طرف دیگر بدون شک برای سیاستمداران افغانستان سخت خواهد بود. در صورت عدم یک استراتژی جامع ملی، هند و پاکستان و دیگر کشور های همسایه مثل ایران، چین، روسیه افغانستان را به یک میدان مبارزه تبدیل خواهد کرد.

بنابراین دولت افغانستان باید یک استراتژی جامع ملی تدوین نماید و آن را به تصویب شورای ملی برساند تا در قالب آن بتواند رفتار های خود را در عرصه بین الملل جهت داده تا هم جایگاه و منزلت افغانستان در عرصه بین الملل تغییر نماید و هم روابط خود را با کشور های منطقه و فرا منطقه در یک وضعیت واقع بینانه، متوازن و با ثبات تعریف نماید.

i مبانی و مدل های تصمیم گیری در سیاست خارجی، حسين سيف زاده، تهران: دفتر مطالعات سياسي و بين المللي، 1383، ص 95

دیدگاه شما