صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

نقش سازمان ملل در گفتگوهای صلح

-

نقش سازمان ملل در گفتگوهای صلح

شورای عالی صلح به منظور مذاکره و گفتگو با گروه ها مخالف مسلح دولت چندین سال است که ایجاد شده است. اما تا هنوز دستاورد مهم و ملموس نداشته است. بیشتر کار شورای عالی صلح در راستای مذاکره و گفتگو اقدامات نه چندان مهم مانند رهایی زندانیان طالبان از زندانهای پاکستان بوده است. شور ای عالی صلح در حالی دست به چنین اقداماتی می زند که رهایی سران طالبان تا هنوز هیچ گونه نقش و تاثیر مثبت در پروسه گفتگو های صلح نداشته است. اگر با دید عقلانی و انتقادی به عملکرد های شورای عالی صلح بپردازیم باید گفت که شورای عالی صلح هزینه های که برای پروسه صلح پرداخته است بیش از دستاورد هایش بوده است. به شهادت رسیدن رئیس شورای عالی صلح بدست گروه های مخالف که این شورا خواهان گفتگو و مذاکره با آنها می باشد بزرگترین هزینه شورای عالی صلح بود.

حال به نظر می رسد که گفتگو های شورای عالی با پرداخت هزینه های سنگین و رها کردن سران طالبان و تاثیر نداشتن آنها در گفتگو های صلح به بن بست رسیده است. زیرا تمام امیدواری های شورای عالی صلح در فرایند گفتگو سران زندانی گروه طالبان بود. حال که سران طالبان آزاد شده است و هیچ گونه تاثیر در گفتگو های صلح نداشته است شورای عالی صلح غیر مسلح شده است و هیچ تیری در کمان ندارد تا برای گفتگو و مذاکره از کمان رها کند. در چنین وضعیتِ دفتر سیاسی سازمان ملل متحد (یونوما) در کابل اعلان آمادگی کرده است که با گروه طالبان گفتگو می کند. حال سوال اساسی و جدی این است که سازمان ملل متحد چه نقشی در گفتگو های صلح می تواند بازی کند. ناگفته نماند که دفتر سیاسی سازمان ملل متحد در حالی اعلان آمادگی کرده است که گروه های طالبان بی طرف این سازمان را زیر سوال برده است. گروه طالبان در یک نامه سرگشاده بیان داشته بود که سازمان ملل یک سازمان بی طرف نیست. با چنین پیش فرضی گروه طالبان در مورد سازمان ملل متحد، آیا این سازمان باز می تواند نقش موثر در گفتگو های صلح در افغانستان داشته باشد؟

با توجه به پیش فرض گروه طالبان در مورد نقش بی طرف نبودن سازمان ملل متحد، این سازمان باید اول برای این گروه ثابت کند که یک سازمان بی طرف است و تنها در راستای صلح و ثبات کشور ها اقدامات را انجام می دهد و بعد از آن ممکن است گروه های طالبان حاضر به گفتگو با سازمان ملل متحد شود. از طرف دیگر همین پیش فرض گروه طالبان در مورد سازمان ملل متحد باعث می شود که یکی از شروط گفتگو و مذاکره که گوش دادن به استدلال همدیگر است را نادیده گرفته شود. زیر سوال بردن بی طرفی سازمان ملل متحد به این معنی است که این سازمان نمی تواند به عنوان میانجی گفتگو میان این گروه ها و دولت افغانستان قرار بگیرد. بنابراین گروه طالبان به استدال های سازمان ملل متحد در مورد صلح گوش نخواهد داسد. حال آنکه گوش دادن طرفین منازعه به استدلال همدیگر به نتیجه رسیدن را ممکن می سازد اما افراد و گروه های که با پیش فرض منفی وارد گفتگو می شود دیگر امکان گوش دادن به استدلال طرف مقابل از بین خواهد برد.

سخن گفتن از نقش سازمان ملل متحد در پروسه صلح بدون در نظر گرفتن منطق حاکم بر جامعه افغانستان و گروه های مخالف دولت ممکن نیست بنابراین لازم است بدانیم که چه منطقی بر گروه های طالبان حاکم است. آیا منطق مسلط بر این گروه ها منجر به گفتگو و مذاکره می شود یا نه. آیا این منطق ظرفیت دیگر پذیری و گفتگو را دارد.

برای گفتگو و مذاکره برای حل اختلافات و منازعات سیاسی، اجتماعی، ایدئولوژیکی دو راه وجود دارد که گروه ها می تواند از بین آن دو یکی شان را برای حل اختلافات خود استفاده نماید. کارل پوپر این دو راه را به صورت بسیار خوب توضیح داده است. این دو راه عبارت اند از: راه استدلال و دوم راه خشونت. از سال 2001 تا زمان شکل گیری شورای عالی صلح به نوعی دولت افغانستان، جامعه جهانی و همچنین گروه های مسلح مخالف دولت افغانستان از راه خشونت برای حل اختلافات و منازعات خود استفاده نموده است. این راه ره بجای نبرد تا اینکه شورای عالی صلح شکل گرفت و بعد از آن تلاش شد تا از طریق مذاکره و گفتگو اختلافات و مشکلات حل شود. باید در نظر داشته باشیم که تنها دولت افغانستان و تا حدودی جامعه جهانی به این نتیجه رسیدند که راه خشونت جوابگو نیست و باید از راه گفتگو و مذاکره اختلافات را حل کرد و گروه های مسلح مخالف دولت همچنان بر راه خشونت وفادار مانده است و هیچ گونه نشانه ای مبنی بر تغییر روش در آنها به وجود نیامده است. به همین خاطر خشونت گروه های مخالف دولت کاهش نیافته است.

راه حل از طریق استدلال به معنی پذیرفتن عقل به عنوان داور، و باور به توانایی عقل برای حل و فصل اختلافات انسان می باشد. بنابراین باید دو طرف منازعه عقل را به عنوان عقل خودبنیاد بپذیرد و به عقل بشری برای حل اختلافات ایمان داشته باشد. راه استدلال به این معنی است که دو طرف برای هم استدلال کرده و استدلال همدیگر را گوش بدهد. دو طرف همان طور که احتمال بر حق بودن خود را می دهد احتمال خطای خود را نیز در نظر بگیرد. اگر دو طرف منازعه اعتقاد بر برحق بودن کامل خود بدهد امکان گفتگو را سلب کرده و دیگر گفتگو معنای نخواهد داشت.

زمانی می توان به نقش سازمان ملل در گفتگو های صلح امیدوار بود که این سازمان بتواند منطق حاکم بر گروه طالبان را تغییر دهد و اگر سازمان ملل متحد مثل شورای عالی صلح نتواند منطق حاکم بر این گروه را تغییر دهد امکان گفتگو و مذاکره به وجود نخواهد آمد. با توجه به تجربه چند سال شورای عالی صلح چنین فهمیده می شود که منطق حاکم بر گروه طالبان خشونت است و خشونت مشروعیت خود را از یک نظام دانایی و از دال مرکزیی می گیرد که آن دال مرکزی هم به خشونت، گزاره ها و هم به اعمال دیگر این گروه معنی و مشروعیت می بخشد. با توجه به درگیری های این گروه ها در بیش از یک دهه با دولت افغانستان و جامعه جهانی چنین فهمیده می شود که امکان جدایی و رهایی منطق خشونت در این گروه ها وجود ندارد به همین خاطر ممکن است که سازمان ملل متحد هیچ گونه نقش در پروسه صلح بازی نتواند.

با توجه به اینکه گروه طالبان نقش سازمان ملل متحد را بی طرف نمی داند و خشونت را بهترین روش برای حل اختلافات می داند تاکید یک جانبه بر صلح با منطق استدلال ممکن جوابگو نباشد. از طرفی شورای عالی صلح از زمان شکل گیری تا اکنون با دادن امتیازات یک طرفه به گروه مخالف دولت و بالخصوص به گروه طالبان، از موضع ضعف با این گروه ها برخورد نموده و همین مسئله باعث شده است که این گروه ها خود را پیروز احساس کند. حس پیروزی باعث تداوم منطق حاکم بر این گروه ها می شود و به این گروه ها انگیزه های بیشتری برای جنگ و خشونت می دهد.  

دیدگاه شما