صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

بهارعربی و افغانستان

-

بهارعربی و افغانستان

یکی ازبحث های سیاسی درمنطقه وکشورووقوع بهارعربی ، بخصوص قیام مردم مصرو پیامدهای آن می‌باشد. با تشدید دوباره رویدادها در مصر، این مسئله هم چنان مورد توجه قراردارد. ازجانب دیگر به دلیل روابط نزدیکی افغانستان با کشورهای عربی، بویژه مصر، پرداختن به این موضوع می تواند جالب به نظربرسد. بنابراین نبشته زیر نگاهی گذرا به مناسبات بهارعربی درمصر و افغانستان دارد.

سقوط حسنی مبارک پادشاهی که در کسوت رئیس جمهوری بر مسند زمامداری تکیه زده بود، یکی از مهم ترین و اثر گذار ترین تحولات منطقه و جهان به شمار می آید. سقوط رژیم حسنی مبارک اگر همانقدر انتظار و خواست مردم ستم دیده مصر را برآورده ساخت؛ به همان پیمانه نگرانی ها و احتمالا ترس کشور های غربی، بویژه ایالات متحده امریکا و اسرائیل را بر انگیخته است. هر دو قضیه بعنوان یک واقعیت انکار ناپذیر مطرح می باشد.

مردم مصر که سالها تحت سیطره رژیم و حاکمیت خودکامه مبارک قرار داشتند، صبر و تحمل شان سرانجام لبریز گردید. هرچند طی سالهای گذشته نیز اعتراضاتی نسبت به وضع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مصر صورت گرفت؛ اما هربار سرکوب گردید. ولی همانطور که گفته اند ماه هیچ وقت پشت ابر پنهان نمی ماند، واقعیت های تکان دهنده جامعه مصر نیز در پشت دیوار های مخوف زمامداری مبارک پنهان نماند. قیام مردم تونس در برابر رژیم خودکامه بن علی، الهام بخش و بهانه برافروختن خشم فرو کوفته مردم مصر گردید. اما مبارک با تمام توان سعی کرد که از هر طریق ممکن اعتراضات مردمی را سرکوب و خاموش سازد. ولی مردم مصر دیگر صبرشان به سرآمده بود. آنان دیگر تحمل حاکمیت خود کامه مبارک را از دست داده بودند. بر علاوه انگیزه ها و تجارب تازه این باور را در مردم مصر بوجود آورده بود که باید سرنوشت خود را بدست خود رقم زنند؛ درغیر این صورت باید سالهای سال و نسل اندر نسل بردگی فراعنه را بدوش کشند.

قیام مردم مصر حداقل از دو ویژگی برخوردار بود: نخست اینکه از لحاظ ترکیب اجتماعی و سیاسی، گستره و تنوع همه جانبه را شامل می گردید: مسلمان، مسیحی و دیگر مذاهب، تنوع جریان های سیاسی، اقشار اجتماعی و.... قیام مردم مصر منحصر به جریان و تفکر و طبقه خاص نبود.همه مردم در آن مشارکت داشتند. ویژگی دیگر این قیام آن بود که از انگیزه های قوی و جدی برخوردار بود. یعنی ترفندها و شگردهای که مبارک برای مهار کردن قیام از طرق مختلف بکار بست کارساز واقع نشد. حتی تلاش مبارک برای به سازش کشیدن و مذاکره با رهبران سیاسی، که به قصد ایجاد تفرقه و رخوت در صفوف مردم برنامه ریزی شده بود، در اثر استقامت و هوشیاری مردم به ناکامی مواجه گردید.

البته در کنار ویژگی های یاد شده، اینک که قیام مردم مصر در نخستین مرحله به ثمر نشسته است، نگرانی های نیز به همراه خود دارد. این نگرانی از آنجا سرچشمه می گیرد که تاکنون خواسته ها و شعارها بصورت کلی مطرح گردیده است، رهبری قیام، نوع نظام سیاسی ومیکانیزم آن مورد بحث قرار نگرفته بود. گذر از این دوران با توجه به تنوع و تکثر گروههای اجتماعی و سیاسی باید هوشیارانه و دقیق صورت گیرد. در واقع کار مردم مصر از این به بعد جدی تر می شود. اگر قیام کنندگان از بتوانند با هوشیاری و درایت این مرحله را نیزموفقیت آمیز عبورنمایند می توان برای آینده مصر خوش بین بود.

خیزش مردمی در مصر همانطور که گفته شد نگرانی ها و ترسی های برای کشورهای غربی، امریکا و اسرایئل در پی دارد زیرا آنان با سقوط مبارک در واقع یکی از مهم ترین مهره های خود را در منطقه از دست دادند. مبارک ، بعد از شاه ایران و کشته شدن سادات نقش ژاندارم غرب را ایفا می نمود. او در مهار نهضت های مردمی و ضدغربی در منطقه نقش عمده ای را ایفا کرد. مبارک در جهت اجرای نقشه سازش با اسرائیل اثر گذار بود. وجود حکومت مبارک در مصر، اسرائیل و غرب را از یک جبهه قوی ضد اسرائیلی آسوده خاطر کرده بود. اما اینک نه تنها این دژ اطمینان فرو پاشیده است، بلکه نسبت به آینده هیچگونه تضمین و اطمینانی نیست که شعله های این قیام سراسر کشور های عربی و اسلامی را دربر نگیرد. حد اقل شور و انگیزه قیام و مقاومت را در مردم فلسطین تقویت خواهد نمود. هرچند برای اثبات این گمانه باید انتظار کشید، ولی این انتظار برای غربی ها و اسرائیل کشنده خواهد بود.

همانطور که گفته شد قیام مردم مصر بر کشور های عربی و اسلامی اثر گذار خواهد بود. چنانچه هم اکنون نشانه های آن را در الجزایر، اردن، یمن و...شاهد هستیم. آیا این قیام بر افغانستان نیز اثر گذار خواهد بود؟ اگر تحولات مصر بر اوضاع افغانستان اثر گذار است، این اثرگذاری چگونه خواهد بود؟ حکومت و مردم افغانستان چه واکنشی نسبت به پیامد های این قیام خواهند داشت؟ و....

اگر پاسخ پرسش های فوق را از آخر شروع نماییم می توان گفت که در مدتی که قیام مردم مصر بر علیه حکومت مبارک جریان داشت ، تنها واکنش رسمی افغانستان نگرانی نسبت به دانشجویان افغان بود که در مصر مشغول به تحصیل می باشند. دولت افغانستان جز این نگرانی، هیچ واکنشی دیگر نسبت به تحولات اخیر مصر تاکنون از خود نشان نداده است. شاید چالش ها و مشکلات فوق العاده کشور مجال و زمینه ای برای بروز واکنش برای زمامداران کشور نداده است. اما نمی توان تردید داشت که مردم افغانستان نسبت به تحولات مصر سخت کنجکاو و مترصد بودند. اخبار تحولات مصر از سوی مردم لحظه به لحظه تعقیب می گردید. سقوط مبارک برای مردم افغانستان نیز با خوشحالی و نشاط همراه بود. هرچند که این خوشحالی و نشاط به سرکها کشیده نشد.

اما در باب اثرگذاری تحولات اخیر مصر بر اوضاع کشور باید گفت که افغانستان از دیر زمان ارتباطات بسیار نزدیکی با کشور مصر داشته و دارد. تعلقات و اشتراکات فرهنگی و اعتقادی و سیاسی تارهای این ارتباط را در طول سالها مستحکم نگهداشته است. به معنی روشنتر کشور مصر در شکل گیری تاریخ معاصر افغانستان تاثیر بسیار جدی داشته است. این تاثیر گذاری حد اقل از دو جنبه کاملا روشن است: اول از طریق روابط فرهنگی و علمی که بسیاری از دانش آموخته های افغانستان در دانشگاههای مصر، بخصوص الازهر تحصل کرده اند و نیز روابط و همکاری های فرهنگی و علمی هماره میان دو کشور وجود داشته است. دوم از طریق جریان های سیاسی اثر گذاری مصر را در کشور می توان دید.

نخستین گروهها و چهره های سیاسی اسلام گرا در کشور کسانی هستند که بصورت مستقیم یا غیرمستقیم از تفکرات و اندیشه های سیاسی و اعتقادی اخوان المسلمین الهام می گرفتند. این افراد هم در دوران جهاد و هم اکنون در رده های بالای تصمیم گیری کشور قرار دارند. به معنای دیگر بخش عمده ای از فضای سیاسی و فکری کشور تحت تاثیر آموزه های است که از دانشگاه الازهر و از مشرب اخوان المسلمین سرچشمه می گیرد. بنابر این همانطور که در گذشته مصر بر وضعیت فرهنگی و سیاسی کشور اثر گذاربوده است ، درشرایط کنونی و در پی تحولات اخیر نیز اثر گذار خواهد بود. اما باید تاکید ورزید که این اثر گذاری همانند آنچه در یمن و اردن و الجزایر بوقوع پیوسته است ، احتمالا نخواهد بود. بلکه این اثر گذاری در دراز مدت و باز هم احتمالا بصورت نامحسوس خواهد بود.

از آنجایی که قیام مردم مصر برای سرنگونی دیکتاتوری ماهیتی کاملا مسالمت جویانه داشت و طیف های وسیع با مشرب های مختلف را در خود جمع نموده بود، علاوه بر آن گروههایی با تفکرات اسلامی هم چون اخوان المسلمین نیز این اجماع و اتحاد را پذیرفته بودند، این روحیه و شیوه چنین الگوی تازه ای را در اکثر کشور های اسلامی از جمله افغانستان عرض خواهد کرد.آموزه ای بدین مفهوم که مبارزه اسلامی هرگز به معنی تند روی و خشونت و فرقه گرایی نیست. مهم تر از همه اینکه تفکر اسلامی می تواند با ظرفیت فوق العاده در نهضت ها و خیزش های مردمی و مدنی حضور داشته باشد. بنابر این راه تحقق عدالت و ارزشهای دینی تنها توسل به شیوه های مسلحانه و خشونت بار منحصر نمی گردد.

احتمالا یکی از مهم ترین و بهترین تاثیری که خیزش مردم مصر بر افغانستان برجای خواهد گذاشت این خواهد بود که جریانهای تندرو، که همیشه سعی داشته اند باور های خود را از طریق زور و تفنگ و خشونت بازگو نمایند، تحت تاثیر قرار داده و از شدت آن خواهد کاست. به معنی دیگر قیام مردم مصر این ایده را تقویت خواهد کرد که باید با روشنگری جامعه و آگاه ساختن مردم نسبت به اعتقادات اسلامی، توجه به نیازها و منافع جامعه، فقط در یک جریان و حرکت کاملا مسالمت آمیز و مردمی، بدور از تفرقه و خشونت بدنبال تحقق مطالبات خود بود. البته با تاکید باید این احتمال در صورتی تحقق خواهد یافت که در افغانستان نیز جریان های سیاسی و اجتماعی بخواهند از آموزه ها وعبرت های معاصر منطقه و جهان بیاموزند.

دیدگاه شما