صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۷ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

تأملی بروضعیت جوانان کشور ( به بهانه آغاز سال تحصیلی)

-

تأملی بروضعیت جوانان کشور ( به بهانه آغاز سال تحصیلی)

افغانستان، هم از لحاظ تاریخی و هم از جهت های سیاسی، کاستی ها و نیازمندی هایی جدی را متحمل گردیده است. بر شماری هر یک از آن کاستی ها در یک فرصت و مجال اندک ناممکن است. در اینجا به یکی از موارد بسیار مهم و تعیین کننده آن اشارت می شود. این مورد مهم وضعیت جوانان، نسلی که فضای مراکزآموزش ابتدایی وعالی را احتوامی نمایند.

پوشیده نیست که جوانان، بخش زنده و پویایی هر جامعه بشمار می آیند. شرایط موجود و آینده هر جامعه به میزان کمیت و کیفیت، پویایی و فعال بودن جوانان آن بستگی دارد. هم چنین یکی از نشانه های توسعه یافتگی و یا در حال توسعه بودن و رونما شدن تغییر در هر جامعه، وضعیت جوانان آن کشور می باشد. داستان جوانان افغانستان؛ بعنوان یک بخش عظیم از پیکره جامعه، مانند جامعه افغانستان در طول تاریخ مورد ستم و بی مهری قرار داشته است. این ستم تاریخ و بی مهری بلند مدت را بدین گونه می توان تشریح کرد:

 جوانان افغانستان در عرصه زندگی شخصی و جمعی، از کم ترین اهمیت و توجه محروم بوده اند. نقش جوانان در کشور همیشه نقش دست دوم و فرعی و دنباله روبوده است. تعریفی که از جوانان در ذهنیت اجتماعی و تاریخی وجود دارد اینست که: جوانان افرادی هستند بی تجربه، عاجز از درک شرایط و وضعیت، فاقد توانایی و مهارت در پیش برد امور، محروم از نیروی خلاقیت و ابتکار؛ جوانان هماره بایستی دنباله رو بزرگان، فرمانبردارریش سفیدان، منتظرانی که روزی صلاحیت و توانایی تصمیم گیری در زندگی خویش را کمایی نمایند، باشند.

 وضعیت نابهنجار اجتماعی و ذهنیت رسوب یافته و عقب گرای آن سایه شوم خود را بر سایر عرصه های جامعه نیز افگنده است، از جمله در سیاست. اگر نگاهی گذرا به تاریخ سیاسی افغانستان داشته باشیم، نقش جوانان در تاریخ سیاسی بسیار اندک، سطحی و کمرنگ بوده است. در جامعه قبیلوی افغانستان بجای جوانان، بزرگان و ریش سفیدان قبایل تصمیم گیرنده و تعیین کننده بوده و می باشند. حتی در میدان سیاست نیز جوانان بایستی نقش پیاده محافلی را بازی نمایند که بزرگان و ریش سفیدان سیاست در آن خودنمایی می کنند. حتی هم اکنون عصر دموکراسی، که نوگرایی و تغییر در ساختار سیاسی و کثرت گرایی خوانده می شود، جوانان ما در گوشه انزوا و فراموشی قرار دارند. اگر سخن از جوانان و نقش آنان در جامعه و سیاست گفته می شود، بیشتر تعارف های سیاسی است. حکومت بعنوان بخشی از نهاد سیاسی جامعه، که از اختیارات و امکانات فوق العاده نیز برخوردار می باشد، تاکنون کمترین اهمیت و توجه را به جوانان نشان داده است. در نظام فکری سیاسی حاکم، اصولا جوانان دارای هیچگونه نقش و اهمیتی نمی باشند.

شاید بی مهری و ستم برجوانان را در عرصه اقتصاد بیش از عرصه های دیگر بصورت واضح مشاهده نماییم. بدون شک نیروی موثر و تولیدی هر جامعه بیش از همه، جوانان می باشند. این جوانان هستند که در زمینه های مختلف توانایی و مهارت خود را بکار می اندازند. آنانند که با ابتکار و خلاقیت خویش چرخ اقتصاد جامعه را پیش می برند. اما در جامعه ما این نقش مهم برای جوانان، یک نقش بسیار محدود کننده و تاثر انگیز است. زیرا جوانان ما از زمینه های لازم برای نشان دادن و بکار انداختن روحیه و انرژی خلاق و مبتکرانه خویش محروم اند. انرژی و انگیزه آنان در لابلای کار های شاقه، که همین کار های شاقه هم بسادگی در دسترس شان قرار نمی گیرد، نابود می شود. امروز جوانان از دانش و مهارت اقتصادی و صنعتی کاملا محروم اند. نهاد ها و موسسه هابشمول حکومت همکاری لازم را با نسل جوان و فراهم ساختن زمینه تبارز خلاقیت و ابتکار آنان نداشته است. با وجود اینکه عصر حاضر را انفجار اطلاعات می خوانند، اما گویا کوههای بلند و مناطق مرتفع افغانستان، تنها چیزی را که توانسته است تا اندازه ای مانع شود، نفوذ دانش و اطلاعات روز جهان است. جوانان افغانستان در دسترسی به اطلاعات روز در پایین سطح قابل تصور قرار دارند. اگر هر راه و دروازه ای بر روی جوان افغان باز باشد ، اما یک دروازه در گذشته هم بصورت مطلق بسته بود و در شرایط کنونی هزار شرط و اگر هایی در آن وجود دارد که عبور از آن برای هر جوان افغان ممکن نیست؛ این دروازه علم و دانش است. خیلی جالب خواهد بود که در این اواخر اگر خارج از افغانستان وارد کشور شوید، در نقطه مرزی و گمرک مرزی اولین چیزی که از شما پرسیده خواهد شد این است که آیا شما کتاب به همراه تان دارید؟ شاید هیچ یک از لوازم تان به اندازه کتاب هایی که همراه داشته باشید بصورت دقیق و کنجکاوانه مورد بازرسی قرار نگیرد. همینطور در رابطه با اندوختن مهارت های روز در کشور، کمترین بودجه از سوی حکومت اختصاص می یابد. برای هر بخش و موضوع دیگری نهاد ها و موسسات و اشخاصی هستند که همکاری و حمایت نمایند، ولی برای فراهم آوردن کسب دانش و علم برای جوانان بصورت رایگان و یا با مراعات اندک، هیچ کسی و نهادی حاضر نخواهد شد. یکی از دلایل عمده ای که جمعیت اکثریت جوان افغانستان، بی سواد، فاقد مهارت های لازم و سرخورده و مایوس می باشند.

هم چنین بر اساس تعاریف علمی که ارائه داده شده است، جوانان مظهر نشاط و طراوت و امیدواری به آینده خوانده شده اند. وضعیت جوانان در بسیاری از جوامع جهان این تعریف را تایید می نماید. اما در جامعه ما متاسفانه این تعریف شکل وارونه دارد. اساسا مسئله نشاط و تفریح در فرهنگ جوانان افغانستان موضوعی فراموش شده و فاقد موقعیت می باشد. جوان افغان هیچ آشنایی با تفریح و نشاط ندارد. او از زندگی جنگ، تفنگ،خشونت،فقر و محرومیت رامی داند نه چیز دیگر را. او هرگز تفریح را تجربه ننموده است تا به نشاط دست یابد.ساعات فراغت برای جوانان ما هرگز وجود ندارد. یعنی اوهیچگاه مشغولیت سالم را در اختیار ندارد تا فراغتی برای او معنی پیدا کند. در این زمینه هیچگونه سرمایه گذاری و توجهی برای جوانان ما صورت نگرفته است. با یک نگاه کلی و گذرا در سطح کشور می توان از نزدیک دریافت که برای جوانان ما چقدر کارخانه برای کار، چه فرصت ها و زمینه های واقعی برای تحصیل و سیاست، چه امیدواری برای آینده و چه نشاطی برای زندگی وجود دارد.

حقیقت آنست در کشور و جامعه ای که نقش اساسی و تصمیم گیرنده را کهن سالان داشته و برای جوانان هیچگونه نقش و اهمیتی قایل نباشند، در جامعه ای که افکار شان رسوب یافته و منجمد شده باشد، از لحاظ ساختار هم چنان عقب مانده و به شکل قبایلی باشد، تعیین کننده همه ارزشها و مجرای همه دریافت ها مغز منجمد و ناکارآمد رهبران قبایل باشد، در جامعه ای که رهبری سیاسی و اراده حکومت نیز در ید اختیار و مصلحت آنان باشد هیچگاه نمی توان انتظار داشت که به نفع جوان تغییر صورت گیرد و یا افکار جوان در آن رشد یابد. این سرنوشت تلخ در گذشته ما بود و اینک نیز درد و رنج ما کمتر از گذشته نیست!

دیدگاه شما