صفحه نخست » مقالات » روند صلح در قطر
روند صلح در قطر
- حبیب صبوری خسروشاهی
رییس جمهور کرزی چند روز پیش برای گفتگو در مورد چگونگي گشایش دفتر طالبان در قطر به آن كشور سفر نمود. بگفتهی سخنگوی رییس جمهور در این سفر روی گشایش دفتر برای طالبان در دوحه و روابط افغانستان و قطر با مقامهای این کشور گفتگو خواهدکرد. وی هم چنین افزود که طالبان آمادهی مذاکره با دولت شده و باید دفتر سیاسی آنها در قطر ایجاد گردد. حدود دو ماه پیش در نشست سه جانبه، افغانستان، پاکستان و بریتانیا در شهر لندن به ایجاد دفتر طالبان در قطر توافق صورت گرفت. این رویدادها درحالی گزارش میشود که مقامهای شورای عالی صلح، یکی از مهم ترین نهادهایی که بخواست رئیس جمهور روند صلح را در کشور به پیش میبرد اعلام داشته اند که تا کنون پیام طالبان را در این مورد (پذیرش مذاکره درباره صلح) دریافت نکرده اند.
بگفته مقامهای شورای عالی صلح در صورت عدم آمادگی طالبان برای گفتگو ایجاد دفتر سیاسی در قطر برای آنان قابل دفاع نبوده و غیرقابل توجیه میباشد. چنانچه مشاور روابط بینالمللی شورای عالی صلح در این باره به روشنی اظهار میدارد:"اگر رهبری طالبان و دیگر گروههای مخالف مسلح رسما برای مذاکره با شورای عالی صلح آمادگی خود را اعلام نمایند، ایجاد دفتر سیاسی برای آنان جهت پیشبرد گفتگوها یک ضرورت قطعی است، درغیر آن باز شدن دفتر قطر قابل دفاع نمیباشد.»
در همین حال سخنگوی طالبان ضمن تماس با رسانهها بر مواضع گذشته آن گروه پای فشردند. سخنگوی طالبان ضمن رد گفتههای سخنگوی رییس جمهوری مبنی بر اعلام آمادگی مذاکره این گروه با دولت، گفت:"این گروه با دولت افغانستان مذاکره نمیکند." البته این موضع طالبان نه تنها از سوی سخنگوی آن بیان گردیده است، بلکه مسئول گروه جیش المسلمین، که ظاهرا خود را از گروه طالبان جدا میپندارند و در واقع عنصر نفوذی طالبان در صفوف نظام سیاسی و نیروهای سیاسی دانسته میشود، موضع گروه طالبان را درباره گفتگو با حکومت را چنین بیان می دارد: طالبان همواره تاکید کرده اند که دولت افغانستان صلاحیت پیشبرد مذاکرات را ندارد و به همین دلیل با دولت افغانستان وارد مذاکره نمیشوند.
وی در ادامه افزوده است: "طالبان تا کنون به گونهی رسمی آمادگی شان را برای مذاکره مستقیم با دولت افغانستان اعلام نکرده و باید منتظر اعلام موقف رسمی طالبان در این مورد ماند، طالبان تاکید دارند با ایالات متحده امریکا مذاکره کنند؛ زیرا طالبان استدلال دارند که دولت افغانستان استقلالیت ندارد تا وارد مذاکره مستقلانه شود."
حال با در نظرداشت تلاشهای حکومت برای پیش برد روند صلح و گفتگو با مخالفین و موضع انکارآمیز مخالفین، بخصوص طالبان، این پرسش طرح میگردد که فرجام روند صلح و گفتگو با مخالفین بکجا خواهد رسید؟ هم چنین چه توجیهی برای تلاشهای یک جانبه از سوی حکومت در این باره وجود دارد؟
در پاسخ به این پرسشها دیدگاههای مختلفی وجود دارد. حکومت و طرفداران در توجیه این وضعیت خوش بین بوده و آن را برای تحقق روند صلح و حداقل تضعیف مخالفین اثرگذار میدانند. علاوه برخوش بینی یادشده، توجیه دیگری که در این تلاشهای حکومت مشاهده میشود، سعی حکومت دربازیابی موقف و جایگاه لازم خود در روند مذاکره میباشد. زیرا پیش از این آن بخش از نمایندگان طالبان که در قطر مستقر شده بودند مذاکرات محرمانه ای را با آلمانیها و امریکاییها صورت داده بودند. اما هنگامی که انجام این مذاکرات افشا شد، حکومت افغانستان احساس نمود که بگونه ای در حاشیه رویدادهای صلح قرار گرفته است.
اینک چنین به نظر میرسد که سفر اخیر رییسجمهور کرزی به قطر بدنبال این خواست باشد که گشایش دفتر طالبان در قطر، باید بر مبنای تفاهم کابل و دوحه باشد؛ یعنی حکومت افغانستان باید محوریت این پروسه را بعهده داشته باشد، در حالیکه گفته میشود نمایندگان حاضر طالبان در دوحه در نتیجه تفاهم واشنگتن و دوحه در قطر مستقر شده اند. از سوی دیگر حکومت تلاش دارد تا دریابد که نمایندگان واقعی طالبان در مذاکره چه کسانی هستند؟
چون پیش از این افرادی بعنوان نماینده طالبان برای گفتگو با حکومت به کابل سفر نموده و با برخی مقامهای حکومتی و اعضای شورای عالی صلح گفتگو نموده و امتیازات مادی کلانی را نیز بدست آوردند، اما سرانجام مشخص شد که آنان هیچگونه نمایندگی از طالبان نداشته و این همه برنامه ترفندی بیش نبوده است. هم چنین با مایوس شدن کابل از اسلام آباد، مبنی بر اعمال فشار برگروه طالبان برای حاضر شدن به مذاکره و مصالحه، احتمال دارد که مقامات حکومتی تلاش کنند این فشار را از طریق سردمداران خلیج که یکی از حامیان عمده طالبان میباشند بر آن گروه وارد سازند تا با حکومت افغانستان وارد گفتگو شده و روند صلح را بپذیرند.
چنانچه سخنگوی رئیس جمهور نیز به این موضوع اشاره داشته و گفته است که افغانستان میخواهد راههای بدیل را برای موفقیت تلاشهای صلح جستجو کند. سفر اخیر رئیس جمهور به قطر نیز بخشی از تلاش برای جستجوی راه بدیل خوانده شده است. اما اینکه واقعا چنین راه بدیلی پیدا خواهد شد یا نه؟ گذشت زمان نشان خواهد داد. زیرا هنوز مشخص نیست که سردمداران خلیج، بخصوص فرمانراوایان قطر چه موضع و دیدگاهی در این باره اختیار خواهند کرد.
اما آگاهان سیاسی نسبت به نتیجه بخش بودن این راه زیاد خوش بین به نظر نمی رسند. آنان بدین باور هستند که تغییر دیدگاه میان رهبری طالبان در مورد مذاکره با دولت هنوز به وجود نیامده و این گروه ضمن اینکه دولت را به رسمیت نمی شناسد، طرف اصلی مذاکرات را امریکا میداند نه حکومت. چنانچه همین منابع از قول بعضی از مقامهای قطری نیز گفته اند که آنان طالبان را به زور وادار نمی توانند تا به مذاکره با دولت افغانستان حاضر شوند، این گروه مطابق خواست خود حق دارد با هر جناحی که خواسته باشد در قطر یا هرجایی دیگر مذاکره کنند.
بنابراین با درنظرداشت آنچه درباره روند گفتگو و صلح و علل و پیامدهای احتمالی سفر رئیس جمهور به قطر گفته شد، وضعیت بطور کلی درهاله ای از ابهام قرار دارد. بایست منتظر آینده نشست تا دیده شود که بر اثر چانه زنیها و تعاملهای مختلف کدام یک قادر خواهند شد که مواضع خویش را برکرسی نشانده یا اینکه به یک توافق مشترک دست یابند؛ یا هم اینکه هم چون گذشته تمامی این تلاشها بدون نتیجه باقی بماند.
دیدگاه شما