صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۷ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

پروسة لرزان صلح از کابل تا قطر!

-

پروسة لرزان صلح از کابل تا قطر!

چهار شنبه هفته گذشته (29/3/92) در میان تبلیغات رسانه‌ای و درست بعد از مرحله پنجم انتقال مسئولیت از نیروهای خارجی به نیروهای افغانستانی، دفتر سیاسی طالبان بدون حضور نماینده دولت افغانستان با موافقت آمریکا در دوحه پایتخت قطر افتتاح گردید. به رغم میل باطنی دولت افغانستان، دفتر سیاسی طالبان در یک محل دیپلمات نشین قطر با شعار صلح برای جنگ و با هماهنگی سیاست مداران آمریکایی گشایش یافت.آغاز به کار این دفتر به حیث نمایندگی سیاسی گروه طالبان با دو ویژگی برجسته یکی به عنوان امارت اسلامی و دیگر شعار مذاکره برای صلح با هدف تقویت جبهات جنگی طالبان و کسب مشروعیت سیاسی بین المللی همراه بود.

هرچند دولت افغانستان در واکنش مناسب نسبت به تابلوی امارت اسلامی این دفتر و نحوه گزینش شعار مذاکره صلح برای تقویت جنگ هنگام افتتاح این دفتر، از اعزام هیئت برای مذاکره‌ای که برای یک روز بعد از زمان افتتاح این دفتر، میان امریکا و طالبان تدارک دیده شده بود، خودداری کرد و نیز مذاکره با آمریکا بر سر پیمان استراتیژیک رابه حال تعلیق درآورد. برای مردم افغانستان و دولت مردان آن قابل قبول نبوده و نیستند و توقع نداشته و ندارند که بعد از 12 سال جنگ جامعه جهانی به خصوص آمریکا علیه تروریست‌ها و طالبان در افغانستان، اینک این گروه به عنوان «امارت اسلامی»به صورت تلویحی و غیر مستقیم از سوی آمریکا به رسمیت شناخته شود.!

به هرحال مذاکره روز پنج‌شنبه گذشته به دلیل واکنش دولت افغانستان، میان طالبان و آمریکا برگزار نگردید و دولت قطر با اشاره آمریکا بر طالبان قبولاند که پرچم سفید طالبان و تابلوی امارت اسلامی از دفتر سیاسی این گروه برداشته شود و سخنگوی طالبان نیز در یک عکس العمل ملایم در مقابل تهدید جان کری با تأثیر از موضع دولت کابل به بسته شدن این دفتر در صورت عدم مذاکره مستقیم، گفت مذاکرات پیرامون موضوعات سه گانةآتش بس موقت، آموزش نیروهای افغانستانی توسط نیروهای آمریکایی و حقوق زنان قابل طرح و گفت و گو است. هرچند این اولین بار بود که طالبان حاضر می‌شوند در مورد موضوعات از این قبیل گفت و گو نمایند، اما اگر گفت و گو پیرامون این موضوعات تاکتیک برای تقویت ماشین جنگی طالبان نباشد، جای امیداواری به موفقیت این پروسه وجود دارد، لیکن باتوجه به شناختی که از ایدئولوژی جزمی طالبان موجود است و پس منظر  فکری که در عقبه اصلی این گروه نهادینه شده است، رسیدن به صلح تمام عیار و کاهش حملات انتحاری بسیار بعید به نظر می رسد زیرا حامیان پیدا و پنهان این گروه نه در گذشته خواهان نابودی این گروه بوده و نه خواستار تغییر رویه همیشگی آن بلکه ایجاد و تأسیس این گروه در سالهای نخستین حضور خود در صحنه سیاسی- نظامی افغانستان برای تأمین و پیشبرد منافع حامیان و مؤسسان خود بوده است و در آینده نیز چنین خواهد بود. این گروه اهرم فشاری چند ضلعی در مسأله معادله چند مجهولی افغانستان در راستای تأمین منافع کشورهای حامی آشکار و نهان این گروه می‌باشد.

در شرایط فعلی دفتر سیاسی طالبان در قطر سکوی صعود دو طرفه است؛از یک طرف ابزاری است برای اثبات وجودی سیاسی طالبان و از طرف دیگر وسیله‌ی مؤثری است برای آمریکا و متحدان وی تا بتوانند به سهولت و آسانی به خواسته‌های خود از دولت افغانستان دست یابند و شرایط خود را بر او تحمیل نمایند که مهمترین آنها امضای پیمان راهبردی میان دولت‌های آمریکا و افغانستان با کمترین هزینه و امتیاز، تثبیت وجود پایگاههای نظامی دایمی آمریکا در ولایات سوق الجیشی و حضور بلند مدت این کشور با اهداف استراتیژیک در منطقه می باشد.

به هرحال نقش دولت کابل در پروسه صلح و آشتی با طالبان همچنان که تا کنون کم‌رنگ بوده و منجر به کاهش تنشها نگردیده است بلکه هر روز شاهد حملات بیشتر این گروه می‌باشیم، بعد از گشایش دفتر سیاسی این گروه در قطر نیز این روند ادامه خواهد داشت و نقش دولت افغانستان در مذاکرات آمریکا و طالبان یک نقش حاشیه‌ای و سایه‌ایبه نظر می رسد. آمریکا با دوهدف یکی هدف مقطعی و دیگری هدف راهبردی در تدارک این مذاکره برآمده است. دولت مردان آمریکا علاوه بر اهداف استراتیژی فوق، بیشتر به فکر نجات خود از مسأله افغانستان با تدویر مذاکره صلح هدایت شده می‌باشد.

حال جای این پرسش مطرح است که آیا شعارهای جذاب و اغفال کننده دولت مردان آمریکا هنگام حمله به افغانستاندر سال 2001 که این کشور (افغانستان) به عنوان یک کشور نمونه از جهات تحکیم ارزشهای دموکراسی و مدنی، پیشرفت و توسعه اقتصادی و دولت داری خوب در منطقه تبارز خواهد ‌نمود، محقق شده است؟ آیا ارزش‌های که احیانا کم و بیش تا کنون در جامعه پیاده شده است، قربانی و فدای مصالحه با طالبان نخواهد شد؟. پاسخ پرسش اول منفی است زیرا نه افغانستان از نظر توسعه اقتصادی در میان کشورهای منطقه در سطح قابل قبول قرار دارد و نه ارزشهای دموکراسی و مدنیت در مرحله فرازمندتر از کشورهای منطقه تبارز نموده است. پاسخ پرسش دوم را باید از طراحان و مذاکره کنندگان و فرجام گفت و گوی پنهان و آشکار مثلث صلح باید جست.

فرجام سخن اینکه نه گروه طالبان دولت افغانستان را تا کنون دولت مشروع می‌دانند و نه قانون اساسی و نهادهای قانونی را قابل احترام و پذیرش!. بنابراین مذاکره در چنین شرایطی بیشتر به نفع این گروه بوده و می‌تواند از این طریق سعه وجودی و سیاسی خود را به نحوی در دنیا اثبات سازد. و به سخن دیگر؛ در صورتی این گفت و گوها مؤثر خواهد بود که طرف اصلی مذاکره کننده با این گروه، دولت افغانستان بوده و آمریکا تنها به عنوان ناظر و هماهنگ کننده و حداکثر به عنوان یک ضلع گفت و گو شرکت داشته باشد نه به عنوان تصمیم گیرنده اصلی، در غیر این صورت نتیجه این گفت و گوها و مذاکرات به صلح پایدار نخواهد انجامید در حالی که نیاز اصلی کشور صلح پایدار و همه جانبه با شرکت همه جریان‌ها و گروه ها در این پروسه می‌باشد.  

دیدگاه شما