صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

سه شنبه ۴ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

رسانه ها و عادی سازی رویداد های خشونت آمیز

-

رسانه ها و عادی سازی رویداد های خشونت آمیز

افغانستان چندین دهه است که شاهد رویداد های فجیع انسانی است. سه دهه جنگ تاثیر مخرب بر زندگی روزمزه انسان افغانی گذاشته است. مهمترین تاثیر جنگ عادی شدن رویداد های غیر انسانی و غیر اخلاقی است. رویداد های مانند انفجار، انتحار، تجاوز جنسی بر کودکان و زنان، فساد و هر عمل غیر انسانی و غیر اخلاقی دیگر عادی شده است. کشته شدن یک انسان، روح و وجدان هیچ فرد افغانی معذب نمی سازد. انتحار و انفجار هیچ تاثیر بر زندگی روزمره انسان افغانی تاثیر نمی گذارد. در مقابل اما رویداد های خوب، انسانی و اخلاقی برای انسان افغانی غیر عادی است. این مسئله هم در زندگی هر فرد قابل مشاهده است و هم در سطح رسانه ها و نهاد های دولتی و غیر دولتی. رسانه های صوتی، تصویری و چاپی درست است که پوشش خبری از انفجار ها و انتحار ها می دهند اما هیچ رسانه ای به صورت جدی رویداد های خوب و امیدوار کننده را پوشش نمی دهند.

به طور مثال هیچ رسانه ای به صورت جدی به جشنواره موسیقی بین المللی که در روز جمعه برگزار شد نپرداختند. در مقابل اما انفجارها، انتحارها و رویداد های فجیع دیگر را به صورت گستره پوشش داده و نوشتار های تحلیلی منتشر و پخش نمودند. این مسئله ممکن به اذهان این مسئله را تداعی کند که تا هنوز رویداد های غیر انسانی و غیر اخلاقی عادی نشده است. اما مسئله این است که این رویدادها به عنوان یک فاجعه انسانی تحلیل نمی شود. بلکه به صورت یک رویداد عادی و جزء زندگی انسانی افغانی درک و فهم می گردد و در رسانه ها بازتاب می یابد. این مسئله بیانگر چند مسئله است. در این نوشتار تلاش می شود مهمترین پیامد این مسئله را مورد بحث و بررسی قرار دهد.

رسانه ها مهمترین مجرای اجتماعی شدن انسان ها در روزگار کنونی است. رسانه های تصویری و صوتی با پخش برنامه ها در حقیقت آداب و رسوم، هنجار ها و قواعد را به نسل های بعدی انتقال می دهد. رسانه های چاپی همچنین با نشر نوشته ها قواعد، هنجار ها و قوانین موجود در جامعه را بازتاب می دهد. مخاطبین این رسانه ها با دیدن و خواندن برنامه ها و نوشته ها در حقیقت قواعد و قوانین و دیگر عناصر فرهنگی یک جامعه را درونی می سازد. درونی شدن عناصر فرهنگی باعث می گردد که انسان ها رفتار ها و کنش های عادی و مطابق هنجار ها، قواعد و مقررات حاکم بر جامعه رفتار نماید. رسانه ها اگر به نشر برنامه های خشونت آمیز، مخالف هنجار ها وقواعد حاکم بر جامعه بپردازد بدون شک تاثیری بر فرایند اجتماعی شدن و جامعه پذیری انسان ها می گذارد. پوشش گسترده رسانه ها از انفجار ها و انتحاری ها باعث می شود که ذهن انسان افغانی با آن رفتار ها عادت نماید. احتمال انجام رفتار های خشونت آمیز از سوی کودکان افغانی در سنین کلان تر زیاد خواهد بود زیرا رفتار های خشونت آمیز برای شان عادی شده است. رسوب شدن انفجار و انتحار در ذهن انسان افغانی از مجرای رسانه ها صورت می گیرد. بنابراین تا زمانی که ذهن انسان افغانی رسوب زدایی نگردد خشونت ها و رفتار های غیر انسانی و غیر اخلاقی ادامه خواهد داشت.

در حقیقت می توان گفت که رسانه ها نقش بازتولید خشونت و رفتار های خشونت آمیز را در جامعه افغانستان بازی می کند. به طور مثال در چند روز گذشته چندین انفجار و انتحار در کشور رخ داد و در کنار آن جنشواره موسیقی بین المللی نیز برگزار شد. رسانه های صوتی، تصویری و چاپی هر کدام به نشر و تحلیل انفجار و انتحار پرداخت. هیچ رسانه ای خبر اول خود را برگزاری جنشواره بین المللی موسیقی نزده بود. بلکه اکثر رسانه ها رویداد های انتحاری و انفجاری را خبر اول و تیر اول خود انتخاب نموده بود. رسانه ها با پوشش خبری و تحلیلی انفجار ها و انتحار ها آن ها را به خورد انسان افغانی می دهد و این چنین این رفتار ها در جامعه بازتولید می گردد. بازتولید نشدن خشونت بدون شک باعث از میان رفتن خشونت می گردد. رسانه ها این چنین نقش در بازتولید خشونت بازی می کند.

در فرهنگ قبیله ای خشونت عنصر اساسی آن است. بازتولید شدن خشونت به معنی تداوم فرهنگ قبیله ای نیز می باشد. خشونت در فرهنگ قبیله ای مهمترین ابزار برای سرکوب و نفی عناصر مخالف فرهنگ قبیله ای می باشد. حال بازتولید خشونت و تداوم فرهنگ قبیله ای امکان مطرح شدن عناصر از فرهنگ سیاسی دموکراتیک را می گیرد. به همین خاطراست که ارزش ها و عناصر فرهنگی در جامعه افغانستان هیچ وقت پا نمی گیرد. رفتار ها و کنش های افراد با ارزش ها و عناصر دموکراتیک سازگار نمی شود.

بازتولید خشونت از طریق رسانه ها به معنی تحکیم خشونت در فرهنگ جامعه نیز می باشد. زیرا فرهنگ تنها ارزش ها و عناصر خوب یک جامعه را شامل نمی شود بلکه تمام ارزش ها و عناصر مادی و معنوی، خوب و بد را شامل می گردد. فرهنگ بیش از همه جا خود را در زندگی روزمره انسان ها نمایان می کند. بنابراین با تحکیم یافتن خشونت در فرهنگ سیاسی حاکم بر جامعه میزان خشونت در زندگی روزمره انسان ها بیشتر خواهد شد زیرا همان طور که گفتیم فرهنگ بیش از همه خود را در زندگی روزمره نمایان می سازد.

یکی از دلایل که رسانه ها به پوشش رویداد های خشونت آمیز می پردازد به خاطر فقدان ظرفیت رسانه ها در برنامه ریزی و سیاستگذاری است. بی برنامه گی و نداشتن برنامه برای پخش رسانه ها را واردار به پخش رویداد های خشونت آمیز می سازد. ظرفیت سازی در رسانه ها می تواند نقش آن را در زندگی روزمره انسان ها تغییر دهد.

رسانه ها به خاطر حضور همگانی آن می تواند نقش در عبور جامعه از فرهنگ قبیله ای داشته باشد. در کشور های غربی اما رسانه رکن چهارم دموکراسی دانسته می شود زیرا رسانه در حقیقت ابزار تبلیغ ارزش های دموکراتیک و حقوق بشری است. همگانی بودن رسانه ها آن ها را مهمترین ابزار تبلیغ ارزش ها، هنجار ها، قوانین و مقررات ساخته است. در افغانستان اگر چه رسانه ها تا هنوز به خاطر نبود برق و فقر و بیکاری همگانی نشده است و در خانه های مردم به صورت عموم راه نیافته است با وجود این می تواند نقش مهم در تبلیغ ارزش های جدید بازی نماید.

بنابراین دولت و نهاد های مسئول باید با حفظ آزادی بیان تلاش نماید تا رسانه ها با ظرفیت سازی نیرو های انسانی خود بتواند به برنامه ریزی و سیاستگذاری برای رسانه خود بپردازد.  همچنین کنترل رسانه ها از طریق دولت و تشویق و تجمید آن ها از پخش برنامه های خوب و امیدوار کننده می تواند کارکرد رسانه ها و کارایی آن ها را در راستای ارزش های دموکراتیک و حقوق بشری قرار دهد. این طوری رسانه ها عامل بازتولید خشونت در جامعه نمی گردد. آن وقت رسانه ها می تواند رکن چهارم دموکراسی قلمداد گردد و با پخش برنامه ها می تواند ارزش های دموکراتیک را در ذهن انسان افغانی درونی سازد.

دیدگاه شما