صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۷ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

ناامنی و یا کم کاری در ساخت زیر بناهای اقتصادی

-

ناامنی و یا کم کاری در ساخت زیر بناهای اقتصادی

توسعه یافتگی کشور های جنوب شرق آسیا و برخی کشور های دیگر نشان داد که توسعه یافتگی در کشور ها از یک الگوی پیروی نمی کند بلکه متناسب با ظرفیت ها و نیازمندی های کشور ها الگو های مختلف می تواند شکل بگیرد. به طور مثال توسعه یافتگی در غرب همراه با نفی ارزش ها و مکانیسم های سنتی بوده است در حالی که توسعه یافتگی در جاپان مبتنی بر ارزش ها و نرم های سنتی همراه بوده است. جاپان به طور مشخص از مذهب شینتو، از ظرفیت های ایجابی آن در راستای توسعه یافتگی استفاده نمود. همچنین کشور های مختلف متناسب با نیازمندی های خود اولویت های بندی های متفاوت در توسعه یافتگی داشته اند. در کشور های که آگاهی مردم بالا است توسعه سیاسی و اقتصادی در اولویت بوده است. در کشور های که فرایند شهرنشینی بالا بوده است توجه به دگرگونی های اجتماعی بیشتر بوده است.

افغانستان یک کشور زراعتی است. زراعتی بودن افغانستان بیانگر این مسئله است که افغانستان در امر توسعه یافتگی اولویت متفاوت از دیگر کشور ها دارد. از آنجا که بیشترین عایدات افغانستان از زراعت می باشد بنابراین توجه به مکانیسم های رشد محصولات زراعتی اولویت و اهمیت می یابد. یکی از راه های رشد محصولات زراعتی ساختن سد می باشد. در بیش از ده سال گذشته در این راستا اقدامات جدی صورت نگرفته است. در این نوشتار تلاش می شود موانع و مشکلات جدی بر سر راه توسعه محصولات زراعتی را مورد بررسی قرار دهد. ناگفته پیدا است که توسعه زراعت تنها از طریق سد سازی ممکن نیست بلکه صنعتی شدن زراعت، آشنایی و عرصه نمودن محصولات زراعتی در بازار های بین المللی، داشتن سردخانه های کافی و ... از مکانیسم های رشد و توسعه بخش زراعت می باشد.

براساس گزارش بی بی سی افغانستان آبهای جاری زیادی دارد ولی فقط می‌تواند از نزدیک به ۳۰ درصد آبهای خود استفاده کند و باقیمانده آبهای شیرین آن به کشورهای همسایه سرازیر می‌شود. تنها راهی که افغانستان بتواند از کل آب های جاری خود استفاده نماید سد سازی است. سد سازی به طور مشخص دو سود کلان برای افغانستان دارد. اول؛ زمین های زراعتی زیادی زیر آب خواهد شد. یعنی افغانستان با سد سازی می تواند زمین های بایر را کشت نموده و از آن در تامین نیازمندی های خود استفاده نماید. دوم؛ با سد سازی بخش زیادی از نیازمندی های برق افغانستان تامین خواهد شد. این در حالی است که افغانستان برق خود را از کشور های تاجکستان، ازبکستان و ایران وارد می نماید و نیازمندی های مانند آرد و گندم خود را نیز از کشور های مختلف تامین می نماید. در صورت سد سازی تمام این نیاز های افغانستان از داخل برطرف خواهد شد. اما این که چرا دولت در بیش از ده سال نتوانسته است در راه راستا اقدامات انجام دهد دلایل مختلف وجود دارد. به صورت مشخص با دو نوع استدلال مواجه هستیم. استدلال از طرف دولتی ها که بیشتر بر ناامنی تاکید می کند و در طرف مقابل استدلال اپوزیسیون که کم کاری و عدم پاسخ گویی دولت را عامل جدی می داند.

دولت و مقام های مسئول استدلال می کند که مشکلات امنیتی مانع جدی بر سر راه فعالیت آن ها در امر سد سازی بوده است. در تازه ترین مورد محمد اسماعیل خان وزیر انرژی و آب افغانستان در جلسه شورای وزیران گفته است که افراد مسلح که خود را طالب می‌خوانند، به خواست کشورهای همسایه، با حملات مسلحانه مانع ساخت بندهای آب و برق می‌شوند. این استدلال به دو دلیل می تواند تا حدودی موجه باشد. یک؛ افغانستان یک کشور کوهستانی است و گروه های تروریستی و گروه های مخالف مسلح دولت بیشتر در کوه های پناه گرفته اند. پناه گرفتن آن ها در کوه ها باعث شده است آنها بر بخش های زیادی از مناطق مسلط باشد. تسلط آن ها بر بخش های است که دولت خواهان ساخت سد آب است. بنابراین ایجاد ناامنی دلیل بر عدم ساخت سد آب می باشد. دو؛ به خاطر سرازیر شدن آب های افغانستان به کشور های همسایه، این کشور ها سال ها از آب های افغانستان سود برده است. سد سازی باعث می شود که این کشور ها دیگر نتواند از آب های شیرین افغانستان استفاده نماید. به همین خاطر این کشور ها ممکن است مانع امنیتی ایجاد نماید تا امر سد سازی ممکن نگردد.

برخی از تحلیل گران اما استدلال می نماید که درست است که مشکل امنیتی در مناطق از افغانستان وجود داشته است اما؛ دولت در مناطق که مشکلات و موانع امنیتی وجود نداشته است هیچ گونه اقدام جدی در راستای رشد و توسعه رزاعت ننموده است. به طورمثال دولت در هیچ ولایت سردخانه‏ای نساخته است که مردم بتواند محصولات خود را در آن نگه دارد. دولت می تواند سردخانه را در نزدیک شهر بسازد که تا حدودی امنیت آن تامین است. اما دولت و به طور مشخص وزارت انرژی و برق، وزارت زراعت و وزارت های دیگر در این راستا اقدام ننموده است. نبود سردخانه ها باعث شده است که مردم افغانستان محصولات زراعتی خود را به تجار های پاکستانی بفروشد و دوباره همان محصول خود را با قیمت چندین برابر از پاکستان بخرد.  جدا از مسئله سردخانه، صنعتی کردن بخش زراعت یکی از شاخص های توسعه است. دولت نه ابزار های صنعتی را در اختیار مردم قرار داده است و نه اقدامات در راستای تولید دانش معطوف به رشد صنعت نموده است. به همین خاطر افراد از جناح اپوزیسیون استدلال می نماید که کم کاری و عدم مسئولیت پذیر نهاد ها و مقامات دولتی دلیل اصلی عدم رشد و توسعه بخش زراعتی در افغانستان می باشد.

اگر نگاه واقع بینانه و بدون جانب دارانه از دولت و یا از اپوزیسیون نمایم باید گفت که در بسی موارد مشکل امنیتی وجود داشته است. گروه طالبان به عنوان یک مانع جدی بازسازی در بخش های مختلف بوده است. اما کم کاری و بی مسئولیتی نهاد های دولتی نیز علت اساسی تر و جدی تر از مشکلات و موانع امنیتی بوده است. یعنی نهاد های دولتی مربوطه تا هنوز خود را در قبال مردم مسئول احساس ننموده است. عدم پاسخگویی و بی مسئولیتی نهاد ها باعث شده است که کارکنان این وزارت خانه ها بیشتر در فکر روزمزد گرفتن خود باشد.

اگر افغانستان بخواهد به توسعه یافتگی دست یابد اولین اولویت و مهمترین الگو بخش زراعت می باشد. زیرا افغانستان یک کشور زراعتی می باشد و در این بخش دارای ظرفیت های زیادی می باشد. توسعه بخش زراعت نه تنها نیازمندی های افغانستان را تامین می کند بلکه افغانستان یکی از کشور های صادر کننده محصولات زراعتی خواهد شد. بنابراین توسعه روستا ها می تواند یکی از الگو های بدیل برای دولت افغانستان در امر توسعه یافتگی باشد. باید گفت که این مهم زمانی ممکن می گردد که نهاد ها کم کاری ننموده و نسبت به مردم پاسخگو باشد.

این الگو اگر چه الگوی تجربه شده است. چین به عنوان یکی از غول های اقتصادی جهان از این الگو استفاده نموده است و تا حدودی به شاخص های توسعه یافتگی با این الگو دست یافته است. بنابراین با توجه به ظرفیت افغانستان در بخش زراعت و با توجه تجربه شدن الگوی مذکور افغانستان می تواند از آن الگو استفاده نماید.

دیدگاه شما