صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

جنبش زنان؛ بستر مشارکت فعالانه زنان در سیاست

-

جنبش زنان؛ بستر مشارکت فعالانه زنان در سیاست

شکوفه های گرایش های اجتماعی و مبارزات انسان مدارانه زنان افغان که زیر چتر حکومت استبدادی و غیر اسلامی طالبان کاملا له شده بود، پس از روی کار آمدن نظام نوین و در پرتو تشعشعات دموکراسی دوباره نضج گرفت. اکنون این حرکت هرچند بطی آما، با شکل گیری اجتماعات تازه و نوبنیاد با محوریت زنان بسترساز حضور بیشترشان در جامعه گردیده و حتی صحنه شطرنج سیاست را نیز وارد قواعد بازی جدیدی کرد که با اتخاذ تبعیض مثبت به نفع زنان، عرصه را بر کام تنگ چشمان متعصب تنگ تر کرد. به رغم چنین تدابیری اما، تا کنون نشانه های زیادی برای پویایی یک جنبش زنانه در افغانستان به مشاهده نمی رسد و تو گویی هنوز سیطره فضای مردانه حتی در سطح روشنفکری و نخبگان، خواب آرام و خیال آسوده قانون را اسیر خود ساخته است. از سوی دیگر اقدام جدید پارلمان افغانستان معطوف به کاهش سهمیه زنان در این نهاد، امری است که نگرانی نهادی نسبت به تعرضات و اقدامات تعمدی علیه زنان را افزایش داده است. درجوامع دموکراتیک حضور زنان یکی از الزامات و فرایند های تعیین کنننده در سرنوشت معادلات و تحوالات اجتماعی-سیاسی است و ازاین منظر جنبش های اجتماعی زنان، بیش از هرکس دیگر پیشگام بسترسازی برای حضور زنان در موقعیت های بالای سیاسی اجتماعی می باشد.

زنان در افغانستان همواره از دیرینگی باورها و پندار های عشیره ای و سنتی رنج برده اند. بی عدالتی و جنس دوم شمردن زن در تاریخ این کشور، رویدادی غریبی نیست. اکنون پس از ده سال و دو، از حضور نیروهای بین المللی و باورهای دموکراتیک و برابری های جنسیتی به ویژه در گزاره های حقوق بشری، روزی نمی توان سراغ کرد که زنان با تلقی های واهی و پندارهای ناروای معصیت آمیز، قربانی نشود. بیشتر این قربانی ها، از سوی خانواده ها و وابستگان نزدیک، آن هم با عنوان های تفرعن و شیطنت آمیز دوستانه انجام می گیرد. این جا، زن به تنهایی انسان نیست، بلکه انسان بودن زن، با متمم بودن او در  کنار مرد تحقق می یابد.

بخشی از این پندارهای ناروا حتی به وسیله خود زنان نیز پذیرفته شده است، بدتر این که چنین تعلقاتی وجهه دینی به خود گرفته  و عنوان اسلام را با خود یدک می کشد، بی اعتنا به آن که اسلام، با عبور از پندارهای ناروای اعراب در حق زنان، او را به مسند خلافت الهی و کرامت انسانی صعود داد و برایش مرتبتی مترتب نموده که در رسم روزگار بی بدیل است. این جا اما، تاویل های دل بخواه و تفسیر های غریب از منظر قبیله به اسلام نسبت داده می شود و این  گونه نگاه انسان را نسبت به سرشت دینی خدشه دار می کند.

حضور زنان افغان در عرصه های تعیین کننده اجتماعی به رغم تحولاتی که در اسناد قانونی و منازل سیاسی فراهم شده است، کمرنگ و کم تاثیر است. این امر ممکن از سویی در عملکرد ضعیف نمایندگان زن در پارلمان و سایر نهادها  و ساختارهای دولتی و غیر دولتی باشد، از سوی دیگر ناشی از سینه ستبر و آهنین سنت های قبیله ای و تحریکات عرفی ناشی شده باشد. در هر دو حال جای اظهار وجود شایسته  و بایسته کانون بانوان  در کشور کمرنگ و نا ملموس است. 

همان سان که ذکش رفت، پس از نظام نوپای نوین در کشور، زنان سعی داشت که به تدریج و خارج از چارچوب­های قدرت رسمی و نیز گفتمان­های مسلط بر جامعه، بار دیگر خود را بازآفرینی و احیا کند. در نتیجه هنوز به آن مرحله از انسجام و استقلال تشکیلات شبکه­ای خود ـ که لازمه یک حرکت مستقل و تاثیرگذار است نائل نشده بود که بتواند به صورت متشکل در فضای انتخابات ریاست جمهوری، مطالبات حقوقی اش را مطرح نماید. از این رو، این قشر در انتخابات های پیش از این  اغلب به صورت فردی نقش آفرینی کرد و در فقدان حضور نهادها و سخنگویانی در میان جامعه مدنی، به شکلی فردی توانست برآن انتخابات تاثیر بگذارد بدون آن که اساسا بحثی منسجم، روشن و جدی از حقوق مستقل زنان در فضای انتخاباتی آن زمان مطرح شود.

یکی از چالش های همیشگی زنان درافغانستان نبود یک جنبش زنانه با بنیادهای قانونی و میکانیسم های اجرایی بوده است. زنان افغان در ایده آل ترین شرایط نیازمند همکاری مردان حتی برای احیای خواست های قانونی و شرعی  خود بوده است. در حالی که تحقق آرمان ها و مطالبات قانونی و شرعی زنان به دلیل خاستگاه پنجاه درصدی اجتماعی آن، مستلزم وجود جنبش های اجتماعی است که به صورت مستقل و مشروع به خواست های عدالت خواهانه به ویژه در راستای اعاده حقوق و جلوگیری از جنایات و حق شکنی ها و شکنجه های دهشتناک تلاش به خرچ دهد. شاید و نه شاید بلکه حتما در چونان صورتی است که مطالبات حقوقی و اعاده حیثتی از یک مقوله اخلاقی صرف که اغلب زمینه قانون گریزی عده ای را فراهم می کند، فراتر رفته و بنیان یک نهاد مدافع و ممثل را از میان خود آنان و برای آنان میسر سازد.

اکنون که زمان برای برگزاری انتخابات بعدی ریاست جمهوری در کشور نزدیک و نزدیک تر می شود،  یکی از مهم ترین دغدغه ها، میزان مشارکت فاعلانه و نقش گیری خویش‏محور زنان در کانون سیاسی اجتماعی آینده کشور است. تاکنون شیرازه خواست زنان در نهایی ترین حالت از یک تقلای انفرادی فراتر نرفته و نتوانسته است در صولت جمعی تبارز نماید. تحقق اجتماعی حضور و مشارکت زنان، منجر به پیگیری و پی آمدهای فوق العاده تاثیرگزار در پویایی و پایایی دموکراسی گردیده و این امر به  خودی خود در توسعه متوازن و انکشاف متعادل نقش بی بدیل خواهد داشت. نکته مهم، بحث فرصت شناسی در شکل دهی جنبش زنان در کشور است. باید از فضای بالنسبه بازتری که همیشه در بحبوحه انتخابات فراهم می‎شود در حد بضاعت جمعی از ظرفیت­های موجود قانونی، استفاده شود و با روش­های مسالمت آمیز وبا تکیه بر اصل پرهیز از خشونت و رعایت قوانین و حدود شرعی، مطالبات مستقل خود را در سطح بسیار وسیع تری به میان مردم بکشاند تا از این منظر در حل مصایب و گرفتاری های اجتماعی زنان کمک شایانی صورت گیرد.

 بسیار تجربه کرده و دیده­ایم که همیشه دوستانی هستند که به امید‎ وقوع حرکتی بزرگ و توفانی، دست روی دست می‎گذارند و هیچ‎کاری نمی‎کنند. معلوم هم نیست این تغییر عظیمی که قرار است روزی روزگاری در جامعه صورت بگیرد چطور و کجا و توسط چه افراد ورزیده ـ و مجرب ـ رخ می‎دهد؟ به نظر آنها، ما باید تغییر و اصلاحات گام به گام و صلح آمیز را رها کنیم و به انتظار روز موعود بنشینیم.

برای همین زنان افغان، این بار برای طرح ایده های انسانی و مشروع خود و برای سهم گیری و مشارکت فعالانه و تعیین کننده، از ورای فردگرایی های قبلی بیرون جسته و در ایجاد جنبش زنان، برای تعمیم پذیری واقعیت های اجتماعی و تحولات سیاسی کشور آمادگی لازم را ایجاد نماید.

دیدگاه شما