صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۳۱ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

ویژگی‏ها و شاخص‏های سیاست خارجی

-

ویژگی‏ها  و شاخص‏های سیاست خارجی

انسان موجود ارتباطی و اجتماعی است.ارتباط سبب مدنیت و شکوفایی ذهن وضمیر انسان می شود. انسان در طول دوران حیات خود به شیوه های مختلف ارتباط بر قرار کرده است. از ارتباط فردی تا ارتباط جمعی؛ از ارتباطات مستقیم تا ار تباطات غیر مستقیم. اما ارتباط دوران اخیر به دلیل ماهیت نوع و ابزارهای ارتباطی نسبت به گذشته بسیار متفاوت است. یکی از ویژگی های ارتباطات اخیر سازمان یافتگی و سیستماتیک بودن آن است. انسان امروزه برای برقراری رابطه با دیگران برنامه ریزی دارد و تلاش می کند در بر قراری آن، به اهداف از پیش تعیین شده است دست یابد. یکی از مهم ترین و در عین حال سیستماتیک ترین ارتباط در عصر کنونی ارتباط کشورها در حوزه خارجی است. این ارتباط به اندازه و میزانی در جهان کنونی اهمیت دارد که طرح ریزی و اجرای سیاست خارجی یکی از مهم ترین وظایف دولت ها به شمار می رود. اهمیت فزاینده ارتباط خارجی کشورها از چند عامل سر چشمه می گیرد؛ نخست آن که در جهان کنونی هیچ کشوری قادر نیست در گوشه خویش کز کرده و به صورت یک جزیره منزوی زندگی نماید. خواسته و ناخواسته کشورها به جامعه جهانی متعلق است و اجبارا از ایستارها و نرم های بین المللی پیروی می نماید.  دوم این که در نظام بین المللی قدرت متمرکز وجود ندارد. اکنون قدرت به شیوه سلسله مراتبی میان کشورها تقسیم شده است. بنا بر گفته های فوق اکنون کشورها تمام توان خویش را برای طرح ایده های سیاسی و اهداف ملی از طریق سیاست خارجی به کار می برند. در این نوشته به واکاوی ویژگی های سیاست خارجی خواهم پرداخت.

آنچه را که  برنامه ریزی درازمدت می نامد، بیش از آنکه در سیاست خارجی مصداق داشته باشد، در سیاست داخلی مورد پیدا می‏کند. برعکس بهره برداری از موقعیت های غیرقایل انتظار، یا زود گذر و نیز تطبیق با اوضاع و احوال نا پایدار از ویژگی های سیاست خارجی است. دشواری اتخاد طرح های دراز مدت در سیاست خارجی از آن جا ناشی می شود که توفیق در سیاست خارجی وابسته عوامل و فاکتورهایی است که در دست شما نیست و مشابه کشورشما، تمامی کشورهای موجود در نظام بین الملل تلاش می کند که به خواست های خود دست یابد. البته این امر بدان معنی نیست که هیچ استراتژی دوامدار برای سیاست خارجی کشورها وجود ندارد ، بلکه بیشتر مبین آن است که هرگونه اقدام در سیاست خارحی باید با شرایط و دگرگونی های زمانی و مکانی منعطف شود. از این  رو در سیاست خارجی علاوه بر مطالعه و اهتمام به عوامل ثابت و پایدار، به عوامل سیال و متحول نیز ضرورت است. عوامل و مولفه های سیاست خارجی را در وهله اول به دو نوع عامل های ثابت و عامل های پایدار تقسیم می نمایند.

موقعیت جغرافیایی، رسوم، عادات و طرز تفکر ملت ها و ایدئولوژی کشورها از شاخص های پایدار سیاست خارجی به شمار می  رود، حالانکه نابرابری قدرت کشورها، پیشرفت های بزرگ در تکنولوژی، تحولات اجتماعی، تغییر در اندیشه‏ها و مرام های عقیدتی سیاستمداران و احزاب سیاسی، از ویژگی های سیال و  متحول سیاست خارجی شمرده شده است.

از مهم ترین عوامل پایدار در طرح و تدوین سیاست خارجی که عامل ثبات بخشی در سیاست خارجی است، موقعیت و وضعیت جغرافیایی کشورها است. بدون تردید نظریه پردازان، سیاست‏مداران وطراحان  سیاست خارجی باید به موقعیت جغرافیایی کشورشان توجه  نماید. موقعیت از این منظر حایز اهمیت است که برخی از کشورها به دلیل داشتن موقعیت جغرافیایی استراتژیک و یا داشتن موقعیت ژئوپلتیک، بیش از کشورهای که چنین موقعیت هایی را ندارند در معرص دیگرگونی و تمرکز کشورهای بیرونی و به ویژه کشورهای قدرتمند قرار دارد. امروزه داشتن مرزهای آبی یک مزیت است، اما می توان با غلبه بر چالش های یک جغرافیای محاط به خشکه کارایی سیاست خارجی را به میزان زیادی افزایش داد. برخی از نظریه پردازان بر این باورند که با پدید آمدن جنگ افزارهای پیشرفته و از همه مهم ترین پیشرفتهای تکنولوژیک اهمیت جغرافیا از بین رفته است، اما واقعیت امر در آن است که به رغم کاهش اهمیت آن، جغرافیا کماکان ازعناصر تاثیرگذار پایدار در سیاست خارجی کشورها به شمار می رود. بنابر این ملحوظ کشورها باید تلاش کنند، موقعیت جغرافیایی خود را در طرح ریزی سیاست  خارجی از نظر دور ندارند و معطوف به آن به بازی بین اللمللی خود ادامه دهد.

طرز تفکر، عادات و رسوم ملی؛ عادات و تلقی های ملی نیز با گذشت زمان های طولانی شکل گرفته اند. این عامل نیز در ردیف عوامل پایدار سیاست خارجی قرار می گیرد. بنا براین باید سیاست خارجی متضمن حفظ و تداوم خواست های ملی و عنعنات موجود در کشور باشد، تا این گونه از حمایت مردمی و نرم های پایدار داخلی برخوردار شود. می دانیم که حمایت ملی و مردمی از سیاست خارجی امری است بدیل ناپپذیر و از الزامات موفقیت سیاست خارجی کشورها. البته نباید تصور کرد که اگر کشوری روش های دپلماتیک خود را در شرایطی تغییر داد این امر به مثابه، دگرگون کردن سیاست خارجی است.

یک عامل ثبات بخش دیگر در سیاست خارجی ، این است که تقریبا تمام دولت ها، یا رژیم ها مرام عقیدتی خودرا  هنگام نیاز فدای منافع ملی می نمایند. به بیان دیگر به رغم این که دولت ها و گروه های تاثیرگذار در سیاست خارجی به ویژه  اگر احزاب در راس دولتها فرار داشته باشند، در صورتی که میان منافع ملی آن کشور و ارزشهای حزبی وایدئولوژیک تعارضی خلق شود، بدیهی است که ارجحیت با منافع ملی است و انطباق پذیری خواست های حزبی با خواست های ملی و مردمی وعمومی امری ضروری است.

دسته دوم را عامل های سیال در سیاست خارجی تشکسل می دهد. یکی از این عامل ها پیشرفت های تکنولوژیک است. ناگفته پیداست که جهان کنونی با ان چه در گذشته ها بود، تفاوت فاحشی یافته است. بخش زیادی از این تفاوت ها برخاسته از تحولات تکنولوژیک و دستارودهای علمی است. ناگزیر باید با دید دیگری به جهان کنونی نگریست؛ دید متفاوت از آنپ چه در گذشته داشته ایم. تحولات اجتماعی نیز از این سنخ عامل ها به شمار می  رود. اجتماع در معرض دگرگونی ها و تغییرات است. روح اصلی جوامع  روح به پیش رونده و تغییر کننده است، اگر این چننین نباشد، جوامع در بستر زمان و به دلیل رکود و مسکوت ماندن در زمانه خاص دچار انقراض و اضمحلال می شدند. همچنان اندیشه ها و ایده های سیاست مداران و احزاب نیز از عوامل ناپایدار در طرح و تدوین سیاست خارجی است.

سخن آخر این که، سیاست خارجی به دلیل اهمیت و خاستگاه  آن  درجهان کنونی از ویژگی ها و شاخص هایی برخوردار است که توجه بدان در میزان کارایی و تسهیل به اهداف و منافع ملی کشورها اهمیت شایانی دارد. بنا بر آن چه توضیح داده شد، ویژگی های سیاست خارجی را به دو دسته عوامل پایدار وعوامل سیال  و ناپایدار تقسیم کردیم. توجه وعنایت به هر کدام از این عامل ها، برای پویایی و تحصیل اهداف استراتژیک و از پیش طراحی شده  کشورها نقش اساسی دارد.

دیدگاه شما