صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

چهارشنبه ۵ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

عناصر مادی تشکیل دهنده قدرت

-

عناصر مادی تشکیل دهنده قدرت

در  مورد چگونگی و تعریف قدرت ایده ها و نظر های زیادی موجود است، در کوتاه ترین و موجزترین تعریف می توان آن را توانایی اعمال نفوذ و تاثیر گذاری بر رفتار دیگران دانست. همچون نفس قدرت، در مورد عناصر تشکیل دهنده آن نیز اختلافات و نگرش های متنوعی وجود دارد. تا کنون اندیشمندان  زیادی در مورد عناصر قدرت سخن گفته اند. به نظر می رسد، جامع ترین دسته بندی در مورد عناصر قدرت جای دادن آن در دو صف عوامل مادی و معنوی است. موقعیت جغرافیایی، منابع طبیعی، پیشرفت صنعتی و اقتصادی، آمادگی نظامی و جمعیت از عوامل مادی قدرت و خصلت های ملی، روحیه ملی ، کیفیت کارایی دولت، حیثیت و اعتبار بین المللی، مرام عقیدتی یا انگارگان شیوه رهبری و دیپلماسی از عوامل معنوی قدرت به شمار می رود. در این نوشته مروری بر عوامل مادی قدرت خواهیم داشت.

وضعیت جغرافیایی؛ یکی از مهم ترین عنصر قدرت وضعیت جغرافیایی، گستردگی خاک، محل یا موقعیت کشور، آب و هوا، پستی و بلندی و سر انجام چگونگی مرزها می باشد. موقعیت کشور به دلایل مختلف دارای اهمیت زیادی است. ممکن است کشوری در کنار همسایه دشمن خود قرار داشته باشد، از این منظر تمام نیرو و انرژی یک کشور در آرایش نیروها و مقابله با کشور دشمن به مصرف می رسد. برای همین دو کشور که دارای شرایط جغرافیایی یکسان باشد، و یکی با همسایه دشمن و دیگری در همسایگی کشور دوست واقع شود، با مشکلات و مسایل متفاوتی مواجه اند. از سوی دیگر اگر کشوری از نظر موقعیت در کنار دریا و دارای مرز آبی باشد، می تواند زمینه رشد و گسترش تجارتی و بازرگانی بیشتری داشته و از مزایای بسیار بیشتر نسبت به کشوری که محاط به خشکه است برخوردار باشد. 

اصطلاح جغرافیای سیاسی مورد واکاوی بسیاری از اندیشمندان و متخصصین سیاسی-جغرافیایی قرار گرفته است. از جمله این نظریه پردازان  می توان از راتزل ، مکیندر، هاوس هوفر و غیره نام برد. به صورت کلی این نظریه پردازان معتقدند، جغرافیای سیاسی بر قدرت کشورها تاثیر مستقیم دارد. مکیندر در اهمیت جغرافیای سیاسی می گوید، هرکس بر روسیه  و اروپای شرقی حکومت کند، فرمانروای  اروپا و  آسیا است. هرکس بر اروپا و آسیا حکم براند، فرمانروای جزیره جهانی است و هرکس بر جزیره جهانی حکومت کند، فرمانروای کل جهان است. هرچند امروزه با اکتشافاتی که در حوزه تکنولوژیک به وجود آمده است، از اهمیت عوامل جغرافیایی به شدت کاسته شده است، با این وصف نمی توان تاثیر جغرافیا بر سیاست و قدرت کشورها را انکار کرد.

منابع طبیعی؛ عامل نسبتا ثابت دیگری که چه در هنگام صلح  و چه در هنگام جنگ، تاثیر عمده ای در قدرت یک کشور دارد منابع طبیعی است. منابع طبیعی و مواد خام یکی نیستند. چنانچه ابشارها  و خاصلخیزی خاک از منابع طبیعی به شمار می  رود و جز مواد خام نیستند و برخی از این عوامل مانند مواد معدنی و جنگل ها، هم مواد طبیعی اند و هم مواد خام.  در منابع طبیعی به دو مورد غذا و مواد خام  تاکید  بیشتری وجود دارد. کشوری که از نظر غذایی به دیگران وابسته است با کشوری که در این بخش خودکفا است، تفاوت بسیاری دارد.  امروزه کشورهایی در جهان یافت می شود که انحصارا در بخش غذایی به دیگران وابسته اند و از این منظر توانایی بسیار کمی در رفع نیازهای خود دارد. مواد خام نیز سبب توانایی کشوری در حوزه قدرت می شود. در صورتی که کشوری دارای مواد خام فراوان باشد، به رغم ناتوانی در استخراج آن، از قدرت چانه زنی بیشتری برخوردار است نسبت به کشوری که فاقد چنین ظرفیتی است.

پیشرفت های فنی، صنعتی و اقتصادی؛ تکنولوژی یا فناوری که سیمای برجسته عصر کنونی است، اصطلاح پردامنه ای است که تنها آهن و پولاد و ابزار میکانیکی را در بر نمی گیرد. بلکه به معنی دانشی انباشته ای از هنر و فن است که چگونگی تولید و بهره برداری را شامل می شود. تکنولوژی در واقع یک پدیده اجتماعی است که عوامل گوناگونی چون علم، آموزش، توسعه اقتصادی، مدیریت و تحقیق، درجه مهارت فنی مردم و وسایل تولید بستگی دارد. استفاده از این پیشرفت ها در حوزه روابط بین الملل به ویژه در زور آزمایی های کشوری امری است معمول و غیر قابل اجتناب. توانایی اقتصادی کشورها نیز کلید موفقیت در ایجاد رابطه تاثیرگذار و پیشرو میان کشورها به حساب می آید. اقتصاد امروزه به نردبان و ابزار مهمی برای حصول به منافع گسترده  تبدیل شده است. اقتدار  کشورهای چین، جاپان و آلمان در جهان بیشتر با وجهه اقتصادی است. روند اعمال قدرت میان کشورها و در حوزه نظام بین الملل نیز از قدرت عریان و زور آزمایی های فیزیکی به رقابت اقتصادی و فنی تغییر شکل یافته است. صنعت نیز همچون بخش های هم سنخ خود قدرت اثر بخشی و تاثیر گذاری  فراوانی  دارد و می تواند زیر بنای شکل گیری کشور مقتدری باشد.

آمادگی نظامی؛ آن چه به عناصر دیگر  مانند عوامل جغرافیایی، منابع طبیعی و قابلیت صنعتی اهمیت می دهد، آمادگی نظامی است. ارتباط میان آمادگی نظامی و قدرت ملی نیاز به توضیح زیادی ندارد. هیتلر در بیانه مشهور خود چنین ادعا می کرد که اگر می خواهید منافع سیاسی خودر را تامین کنید باید از نظر نظامی قوی باشید. حتی اگر می خواهید منافع ملی خود را از راه مذاکره به دست آورید باز هم باید از نظر نظامی قوی باشید. امادگی نظامی مستلزم، تکنولوژی نظامی، رهبری نظامی و کیفت وکمیت نیروهای مسلح می باشد. سرنوشت بسیاری از تمدن ها و ملت ها را تکنولوژی جنگ تعیین کرده است. زمانی که اروپاییان به قدرت بلامنازع شرق و غرب تبدیل شده بودند، از نظرگاه نظامی دارای توان بی بدیلی بودند. کیفت رهبری نظامی نیز همیشه برقدرت ملی تاثیر قاطعی داشته است. قدرت ملی پروس در قرن نوزدهم برخاسته از نبوغ نظامی و نو آوری های پر دامنه فردریک کبیر بود. کیفیت نیروهای مسلح نیز امری حیاتی و بدیل ناپذیر در بخش توانایی نظامی کشورها به شمار می رود. شکست کشورهای عربی در جنگ با اسرائیل نشان داد که تنها تعداد نظامیان در داشتن سلاح های سنگین کافی نیست. آمادگی روحی، کارایی نظامی  از عوامل مهم در محاسبه قدرت کشورها می باشد.

سخن آخر این که همانگونه که تعریف قدرت خالی از خلل  و چالش نیست، یافتن مولفه های همدست و همه گیر برای قدرت نیز همواره با دشورای و چندگانه نظری مواجه بوده است. با این وصف کارشناسان و اندیشمندان نظامی و سیاسی بر این باورند که عناصر قدرت را می توان در دو دسته عناصر مادی و معنوی جای داد. آن چه در بالا بر آن پرداخته شد، عناصر مادی قدرت بود. چنانچه مشاهده گردید، عناصر مادی قدرت در عین حالی که تعیین کنندگی بیشتری دارند، به میزان زیادی قابل رویت و تشخیص عینی نیز می باشند. اما در مورد عناصر معنوی قدرت علاوه بر تفاوت نظریات و تنوع دیدگاه ها، توانایی تبیین و تشخیص آن نیز دشوار تر می نماید.

دیدگاه شما