صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۳۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

از بازی فوتبال تا بازی در عالم سیاست

-

از بازی فوتبال تا بازی در عالم سیاست

تیم ملی فوتبال افغانستان در یک بازی دوستانه با تیم ملی پاکستان روز 29 اسد مصادف هم رفتند. در نتیجه این بازی تیم ملی افغانستان با سه گول تیم ملی پاکستان را شکست داد. پیروزی تیم ملی کشور، موج از شادی و سرخوشی را میان شهروندان ایجاد نمود. در رسانه های اجتماعی مانند فس بوک برخی دستگاه دیپلماسی کشور را تشبیه به بازی فوتبال نمودند. خیلی ها اظهار نمودند که اگر نخبگان سیاسی ما مانند بازیکنان تیم فوتبال از فرصت ها، موقعیت ها و منابع به صورت درست استفاده نماید امکان پیروزی و برد در عالم سیاست نیز ممکن می گردد. تشبیه عالم سیاست به بازی فوتبال امری تازه ای نیست. در علم سیاست نیز نظریه ای به نام "نظریه بازی ها" وجود دارد که منظر و نگاهی را فراهم می آورد تا تصمیمات و رفتار های سیاست مداران را فهم و درک نمایم. نظریه بازی ها ابزاری است برای نگاه کردن و فهم کردن عالم سیاست و به حد اکثر رساندن پیروزی با استفاده از فرصت ها و امکانات موجود.

در افغانستان نخبگان سیاسی کمتر توجه به نظریه های علم سیاست دارد. نخبگان سیاسی بیش از آنکه با ابزار های علمی به سراغ فهم رفتار ها و تصمیم های سیاسی برود بیشتر با حدس و گمان تصمیمات و رفتار ها را تحلیل و بررسی می نماید. بنابراین ضرورت بررسی نظریه بازی ها و توجه به آن ضروری می نماید. از طرفی برد تیم ملی فوتبال کشور بهانه ای شد برای بررسی این نظریه و ارائه آن برای دستگاه دیپلماسی کشور.

نظریه بازی ها اساسا برای توضیح و تحلیل فرایند تصمیم گیری عرضه شده است و جزئی از نگرش عمومی گزینش عقلانی به شمار می رود. بر این اساس اعمال و تصمیمات وسایلی برای دستیابی به اهداف مورد نظر هستند. نظریه بازی ها در مواردی به کار می رود که دو یا چند بازیگر به تصمیم گیری و گزینش بپردازند و تصمیمات آن ها با یکدیگر مرتبط باشد. گزینه هایی که هر یک از بازیگران در پیش رو دارد و پیامد هر مجموعه محتمل از گزینه ها در این نظریه مورد بررسی قرار می گیرد.

هر بازیگر گزینه ای را انتخاب می کند که سود یا برد او را به حد اکثر ممکن برساند. نظریه بازی ها در حوزه مطالعات سیاسی کاربرد گسترده ای یافته است. نگرش بازی ها بر این فرض استوار است که میان بازی ها و موقعیت های سیاسی شباهب اساسی وجود دارد. به عبارت دیگر میان موقعیت های بازی و موقعیت های جدی از حیث ساختاری تفاوتی نیست. از دیر باز زندگی سیاسی را به بازی شطرنج و بازی فوتبال تشبیه کرده اند. میان بازی ها و شرایط زندگی واقعی و سیاسی از چند نظر شباهت هست: در هر دو مورد امکان فریب دادن، گمراه کردن و بلوف زدن وجود دارد؛ در هر دو سود و زیان و برد و باخت در کار است و از این رو هر دو متضمن تعقل، محاسبه و تصمیم گیری هستند؛ برد و باخت بازیگران هم به اقدامات و حرکت های خودشان و هم به حرکت های دیگران بستگی دارد؛ در هر دو مورد بازیگران تحت شرایط کمبود یا نقص اطلاعات لازم و عدم اطمینان کامل به تصمیم گیری می پردازند. وجوه مختلف زندگی سیاسی از چشم انداز بازی ها قابل مطالعه است. رابطه دولت با مخالفین و با مردم، روابط رهبران سیاسی با یکدیگر، شازش و ائتلاف احزاب سیاسی، روابط دولت ها در شرایط جنگ یا صلح و بسیاری موقعیت های دیگر را می توان به عنوان بازی نگریست. در همه این موارد مثل بازی ها، بازیگر سیاسی از امکانات و اقدامات بازیگران دیگر اطلاعات کافی ندارد و تصمیم گیری هایش به شرایط عینی موجود و شرایط احتمالی آینده و نیز جهت گیری های فکری بازیگران دیگر و غیره بستگی پیدا می کند و در نهایت بر اساس حساب احتمالات پیش می رود. در هر بازی منابع (قدرت سیاسی) میان دو یا چند بازیگر توزیع می شود؛ هر یک از بازیگران منابع خود را برای رسیدن به هدف مورد نظر صرف می کند و برای این کار استراتژی های خاصی بر می گزیند. فرض این است که همه بازیگران از مواضع مساوی حرکت می کنند و قواعد بازی را بر اساس نقش و وزن هر حرکت در بازی، رعایت می کنند. در سیاست رعایت قواعد بازی در واقع به معنی رعایت قوانین جاری است. گرچه در بازی ها بلوف زدن رایج است، ولی حقه و نیرنگ مجاز نیست و خلاف قواعد بازی است. همچنین بازی با کاربرد زور برای شکستن قواعد اساسا منافات دارد. در بازی ها مهارت هایی که به بازی کردن مربوط می شود، مورد توجه قرار می گیرد و دیگر ویژگی های نامربوط شخصی نادیده گرفته می شود. قواعد بازی از آغاز تا پایان بازی ثابت است و تغییر نمی یابد. همچنین میزان برخوردازی بازیگران از منابع بازی از اول تا آخر بازی مشخص است (آموزش دانش سیاسی: مبانی علم سیاست نظری و تاسیسی؛ حسین بشریه؛ ص 73).

باید توجه داشت که محور اساسی در نظریه بازی ها نحوه تصمیم گیری به منظور رسیدن به اهداف می باشد. هدف در نظریه بازی ها بیشتر برد مطرح است. در نظریه بازی ها اگر چه توانایی و مهارت های تک تک افراد مهم و اساسی می نماید اما؛ در نهایت آنچه مهم است ایجاد هماهنگی میان افراد یک تیم و یا دستگاه دیپلماسی می باشد. همان طور که بازیکنان یک تیم فوتبال موقعیت های گول زدن را برای عضو دیگر فراهم می کند نخبگان سیاسی نیز باید فرصت و موقعیت های برد در عالم سیاست را به همدیگر پاس دهند. هماهنگی در چارچوب قواعد و قوانین بازی ممکن می گردد. دستگاه دیپلماسی به عنوان یک تیم نیز باید توجه جدی به قواعد و قوانین حاکم بر رفتار خود نماید. چیزی که دستگاه دیپلماسی کشور در طول تاریخ به آن توجه جدی ننموده است. هماهنگی به معنی جهت گیری همسو میان بازیگران نیز می باشد. بدین معنی که تیم با استفاده از فرصت و موقعیت با تمام توان به سمت حریف جلو برود. حرکت یک عضو بدون همکاری اعضای دیگر باعث برد و پیروزی نمی گردد بلکه باعث شکست می شود.

بنابراین عالم سیاست را می توان تشبیه به بازی فوتبال نمود و از نظریه بازی ها در علم سیاست به عنوان یک ابزار برای فهم و درک تصمیم دیگران و همچنین برای تصمیم گیری و اعمال آن استفاده نمود. بدون توجه به ابزاری های تئوریک، دستگاه دیپلماسی کشور نمی تواند به اهداف و آمان های تعریف شده دست یافت. نظریه بازی ها ابزاری است که نخبگان سیاسی حاکم را قادر می سازد واقع نگر و با توجه به امکانات و توانایی های بالفعل خود تصمیم گرفته و در چارچوب قواعد مشخص و تعریف شده آن را دنبال نماید. نظریه ها به عنوان ابزار برای فهم کنش ها و تصمیم های سیاسی هم در سیاست داخلی و هم در سیاست خارجی استفاده می شود. بنابراین تنها متوجه دستگاه دیپلماسی کشور به عنوان یک نهاد رسمی و پیش برنده دولت افغانستان نمی شود بلکه متوجه تمام گروه های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی در داخل کشور نیز می گردد. زیرا در هر دو عرصه گروه ها با رقیب مواجه است.

دیدگاه شما