صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۷ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

دگرگونی ها در منطقه و درس عبرت برای افغانستان

-

دگرگونی ها در منطقه و درس عبرت برای افغانستان

هیچ کشوری نمی تواند بی توجه به اوضاع و احوال، رویداد ها، رخداد ها و جو حاکم بر فضای بین الملل عمل نماید. رویداد ها و رخداد ها در یک کشوری تاثیری بر رفتار ها و کنش های نخبگان کشوری دیگر می گذارد. با رشد رسانه ها و شبکه های عمومی این تاثیر تنها در سطح نخبگان سیاسی محدود نمی ماند بلکه مردم نیز از رخداد ها و رویداد های کشور های دیگر با خبر شده و تا حدودی از آن تاثیر می پذیرند. با این پیش فرض به سراغ رویداد ها و اتفاقات می رویم که در کشور های همسایه ما یعنی پاکستان و ایران و کشور های عربی تجربه نموده است. پاکستان انتخابات را تجربه نمود که قدرت به شکل دموکراتیک منتقل شد، ایران نیز دو تجربه متفاوت از انتخابات را تجربه نمود و در انتخابات ریاست جمهوری اخیر توانست ثبات سیاسی را حفظ نماید. در لیبی، مصر، تونس و سوریه خیزش های مردمی صورت گرفت و سبب تحولات سیاسی عمیق شد.

در این نوشتار تلاش می شود این رویداد ها را بررسی نماید و در نهایت با به این سوال پاسخ دهد که تجربه گوناگون سیاسی این کشور ها چه درس و عبرتی برای افغانستان دارد. ضرورت بررسی آن از آنجا ناشی می شود که افغانستان انتخابات ریاست جمهوری را در پیش رو دارد و بررسی تجربه های کشور های دیگر می تواند درس عبرتی برای افغانستان باشد.

پاکستان

پاکستان برای اولین بار انتخابات را تجربه نمود که در آن قدرت از یک حکومت منتخب به حکومت دیگر واگذار شد. این رویداد را می توان تغییر در "ماهیت چرخش قدرت" در تاریخ پاکستان دانست. قبل از آن تحول و چرخش قدرت به شکل کودتا بوده است. حکومت قبلی اولین حکومت بود که بدون کودتا دوران کاری خود را به پایان برد. به هر صورت این دگرگونی جدی در تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی پاکستان بوده است. تحول سیاسی (چرخش قدرت) از شکل غیر دموکراتیک( کودتا، انقلاب، شورش) به شکل دموکراتیک (انتخابات، اصلاحات) صورت گرفت. قبل از این نظامیان معمولا با کودتا قدرت سیاسی را بدست می گرفت. اکنون اگر چه نظامیان دارای بیشترین قدرت می باشد اما به خاطر فضای بین الملل و ملزومات نظام بین الملل دیگر دست به کودتا نزد.

ایران

ایران در سال 1388 انتخابات ریاست جمهوری را تجربه نمود و تحلیل گران بر این باور بود که تیم حاکم در نتیجه انتخابات دست برد زده است. اگر چه تیم حاکم دوباره قدرت را بدست آورد اما اعتراضات و تظاهرات که صورت گرفت باعث شد که حکومت از سپاه و بسیج برای خاموش کردن اعتراضات و سرکوب مردم استفاده نماید. تداوم اعتراضات و استفاده حکومت از ابزار های خشونت آمیز در نهایت باعث کاهش مشروعیت حکومت شد. دستبرد در نتیجه انتخابات هزینه سنگین بر دولت گذاشت. در انتخابات ریاست جمهوری اخیر علی خامنه‏ای با درایت انتخابات را به مردم واگذار کرد. اگر چه شورای نگهبان برخی از کاندیدان را رد صلاحیت نمود و احتمال شورش و اعتراضات را بالا برد اما نخبه های رد صلاحیت شده با درایت عمل نمود و از شورش و اعتراضات مردم جلوگیری نمود. در انتخابات اخیر که رأی مردم نتیجه انتخابات را مشخص کرد، ثبات سیاسی نسبی تضمین شد. این انتخابات (با وجود رد صلاحیت برخی کاندیدان) تا حدودی جلوه دموکراتیک داشت. نتیجه این انتخابات این شد حسن روحانی با رأی مردم به عنوان رئیس جمهور برای چهار سال انتخاب شود. حکومت حسن روحانی بدون شک دارای مشروعیت بالا نسبت به حکومت قبلی می باشد.

بهار عربی

بهار عربی کشور های مانند لیبی، مصر، تونس، سوریه و برخی دیگر کشور ها را در برگرفته بود. بهار عربی با اعتراض مردم علیه نظام های حاکم شروع شد. در لیبی اعتراضات باعث سرگونی حکومت دیکتاتوری معمر قذافی شد. در مصر حسنی مبارک مستبد دیگر با وجود مقاومت زیاد جای خود را به مرسی داد. اگر چه مردم به این انتقال قدرت راضی بودند اما بعدا فهمیدند که مرسی بیش از آن که رئیس جمهور مردم مصر باشد بیشتر رئیس جمهور اخوان المسلمین است. به همین خاطر دوباره دست به اعتراض زدند و در نهایت اعتراضات مردم باعث شد که مرسی با مداخله نظامیان از قدرت کناره گیری نماید. در سوریه نیز مردم دست به اعتراضات مردمی زدند اما حکومت بشار اسد با حمایت حزب الله لبنان و برخی کشور های دیگر همچنان در برابر معترضان مقاومت نموده است. بهار عربی اگر چه دگرگونی های در کشور های عربی به وجود آورد به اما تنها محدود به این کشور ها نماند بلکه خیلی ها اعتراضات و شورش ها را در ایران و ترکیه موج از بهار عربی می دانستند.

این مختصر دگرگونی و تحولی بود که کشور های مختلف تجربه نموده است. حال بر می گردیم به سوال که در اول این نوشتار مطرح شد. این رویداد ها و تجربه ها چه درس عبرتی برای افغانستان دارد. آیا افغانستان می تواند بدون توجه به تجربه کشور های مذکور عمل نماید.

برگذاری انتخابات در پاکستان و مداخله نکردن ارتش، اعتراضات مردم ایران به خاطر نتیجه انتخابات ریاست جمهوری 1388 و بهار عربی، همه بیانگر چند مسئله است. اول؛ این رویداد ها به صورت عموم بیانگر تاثیر قدرت افسانه ای دموکراسی بر اذهان مردم است. یعنی گسترش دموکراسی باعث شده است که مردم خواهان نظام دموکراتیک و خواهان انتقال قدرت به شکل دموکراتیک باشد. این مسئله بیانگر این است که دگرگونی در آرمان ها و ارزش های مردم اتفاق افتاده است که این ارزش ها و آرمان ها باعث تحریک مردم در سهم گیری در فرایند سیاسی شده است. دوم؛ مقاومت در برابر اعتراضات مردمی نتیجه ای جز خشونت، بی ثباتی و کاهش مشروعیت حکومت ندارد. حکومت با مقاومت در برابر خواست های مردم متحمل هزینه های مادی و معنوی زیادی می شود. سوم؛ به طور مشخص تجربه مصر نشان داد که حکومت دینی نمی تواند پاسخ گویی خواست ها و آرزو های مردم باشد. بنابراین اسلام سیاسی دیگر نمی تواند پاسخ به نیاز های جامعه امروز باشد. چهارم؛ دستبرد در نتیجه انتخابات و یا برگذاری انتخابات مهندسی شده منجر به بی ثباتی سیاسی می شود.

حکومت افغانستان باید همین درس ها را از تجربه کشور های مذکور بگیرد. یعنی اول باید تلاش نماید انتخابات ریاست جمهوری برگذار شود و تحول سیاسی به صورت دموکراتیک آن صورت بگیرد. دوم سعی ننماید تا در نتیجه انتخابات دستبرد بزند و یا یک انتخابات مهندسی شده برگذار نماید. زیرا آگاهی مردم افزایش یافته است و ممکن است مردم دست به اعتراض و شورش بزند. که این مسئله هزینه سنگین بر حکومت متحمل می کند. سوم؛ استفاده از ابزار های سرکوب بیش از آن که منجر به ثبات سیاسی شود پایه های حکومت را متزلزل می کند و در نتیجه حکومت با بحران مشروعیت، اقتدار و توزیع مواجه می گردد. چهارم؛ سیاسی کردن مفاهیم دینی و یا استفاده از مکانیسم های دینی و مذهبی برای تنظیم امور اجتماعی ممکن جوابگو نباشد. اگر چه در افغانستان مکانیسم های دینی حکومت کردن با خشونت یکی دانسته می شود اما با وجود آن، مکانیسم های صلح جویانه و مسالمت آمیز آن نیز سازگار با خواست های مردم نیست. بنابراین حکومت نباید تلاش نماید تا مکانیسم های دینی و مذهبی را دوباره فعال نماید. حکومت افغانستان اگر از این تجربه ها درس نگیرد بدون شک محکوم به پرداخت هزینه های سنگین خواهد بود.

دیدگاه شما