صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

نقش همسایگان در تامین امنیت کشورها

-

نقش همسایگان در تامین امنیت کشورها

در جهانی که تلاش ها برای همگرایی و هم نوعی در سطح جهانی وجود دارد، در کشوهای جهان سوم اما، تاکنون میزان منزلت و احترام متقابل میان کشورهای همسایه جای پای آن چنانی باز نکرده است. گاه همسایه ها و کشورهای اطراف به نیت این که منافع ملی خود را تامین کنند، تلاش می ورزند در کشوری دیگر که در همسایگی اش موقعیت دارد، آتش جنگ و دود باروت را شعله ور سازد. در این مقاله به مبانی هم زیستی و نقش همسایه ها در تامین ثبات و امنیت کشورها پرداخته می شود.

در جهان عملی و عینی که در نهایی  ترین  مرتبه جهان سوم قرار دارد، مفهوم جامعه امن؛ همسایه امن تصوری بیش نیست. برای یک افغانی، یک ایرانی و یا یک پاکستانی چیزی به معنی جامعه امن، و سپس همسایه امن هیچ معنی و مفهومی عینی ندارد و  تنها درعالم انتزاع و جزئی از مفاهیم عالم مثل به شمار می رود. آن چه که رسیدن به این منظور را پیچیده تر و نا میسر تر کرده است، نگرش سخت و سیمانی است که دولت های جهان سوم  از دولت دیگر به خورد جوامع خود می دهند. به تجربه اثبات شده است که ملت ها، جوامع و مردمان کشورها هیچ تضاد غیر قابل جمع با ملت و مردم کشور دیگر و به ویژه همسایگان ندارد. این حکومت ها است که با طرح ایده ها و  تصویر سازی های واهی و غیر معقول به خلق چهره هراسناک از کشور دیگر پرداخته و مردم را علیه آن بسیج می کنند. به بیان بهتر جهانی امن در سایه ملت های امن، امری است سهل الوصول و نه چندان پیچیده، در صورتی که مانعی  به نام لویاتان بر سر راه آن قرار نداشته باشد. لویاتانی  که لجام سیاست کشورها را در دست دارد و به طرح سیاست در ورای مرزهای خود می پردازد. به هر میزان حکومت ها غیر دموکراتیک تر باشد، توسل به تیوری توطئه ودشمن سازی امری است محتمل تر و شایع تر و به هر میزان مایه دموکراتیک حکومت ها، غنی تر باشد، حس همگرایی تقویت شده و راه توسل ملت ها با ایده همنوایی برون مرزی بیشتر خواهد بود.

مفهوم جامعه امن برای اولین بار توسط کارل دویچ مطرح شد. با تعریفی که وی ارایه می کند، جامعه ای امن، آن جامعه ای است  که بین افراد و اعضایش هرگز نبرد فیزیکی رخ ندهد. در این جامعه روش حل مناقشات گفتگو، چانه زنی و مصالحه است.  دویچ دو نوع جامعه امن را معرفی می کند. جوامع امن ادغامی نظیر امریکا  که دولت در آن واحد است و اختیارات نسبی به زیر مجموعه ها داده می شود، و جوامع تکثر گرا که در آن  دولت های تشکیل دهنده استقلال قانونی دارند. مانند اتحادیه اروپا. به گفته دویچ در هر دو نوع جامعه حل اختلافات با ابزارهای غیر خشونت آمیز صورت می گیرد.

در کشورهای دموکراتیک به دلیل همسان بودن سیاست اعلامی و اعمالی، تهدید پنهانی و فعالیت استخباراتی نسبت به همسایه ها کمتر انجام می شود. این امر زمینه پیروی داوطلبانه از قوانین را برای شهروندان پدید آورده و سبب سهولت در برنامه های دولت می شوند. زیرا در چنین جوامعی تاکید بر این است که رعایت قوانین به یک عادت تبدیل شود. اجبار صرف کارساز نیست.

دویچ این مفهوم را نسبت به جوامع همجوار و سپس تعدادی زیادی از جوامع  اطراف تعمیم می دهد. در جوامع امن دویچی، راهکار اصلی تکیه بر استدلال و اقناع در سیاست خارجی است و دولت ها در تلاش اند تا حس با هم بودن را میان جوامع دخیل در دایره امن ترویج کنند. بدیهی است  در صورتی که دولت را طراح استراتژی وسیاست خارجی بدانیم، تاکید دولت ها بر همگرایی و نوع پذیری درآن سوی مرزها تا چه اندازه مردم را در تصامیم شان متقاعد و راسخ می سازد. برای همین تشکیل ملت از مجموعه انسانهایی که در جغرافیایی  متفاوت  و مجزا به سر می برند، امری است سهل و کم هزینه بر، اما همانسان که گفته شد، در جوامع جهان سوم، دولت ها خود ماهیت روابط و چگونگی آن را برای ملت ها تعریف و سیستم پاداش وتنبیه را برای آن عیار می سازند.

اگر دولت ها اجازه  دهند مردم  خود به تعامل بپردازند، همگونی در میان آنان افزایش می دهد. اما موضوع مهم این است که دولت های جهان سومی به ویژه دولت های انحصارگرا چنین منطقی را نمی پذیرند و به جای اقناع علاوه بر اعمال خشونت، به خلق توطئه نیز متوسل می شود.

حکومت ها در طرح سیاست ها و استراتژی های خارجی به میزان زیادی ازنظریه های سنتی در روابط  بین الملل  بهره می  جویند. بر اساس این نظریه فضای بین الملل انارشیک است. هرگونه روابط میان کشورها منوط به منافع کشورها است و این منافع توسط دولت ها تعریف می شود.

اما در نظریه های جدید روابط بین الملل ایده جامعه بین المللی مطرح است. در ایده جامعه بین المللی انسان ها در تلاش باهم زیستن اند. پس از جنگ سرد جوامعی شکل گرفته است که به نام جوامع امن یاد می شود. جوامعی که سال ها میان شان جنگی صورت نگرفته است و در چنین جوامعی توسل به زور به عنوان ابزار تنظیم روابط و تامین اهداف شمرده نمی شود و بودجه امنیتی و نظامی کاهش یافته و در عوض بودجه اقتصادی و رفاهی افزایش می یابد.

تشکیل اتحادیه ها و سازمانهای برون مرزی یکی از مشخصه های جوامع امن گرا است. مبنای تشکیل اتحادیه ها این است که بخشی از صلاحیت ها و اقتدار دولت ها به اتحادیه و یا سازمان واگذار می شود. سازمان خود دارای شخصیت حقوقی مستقل گردیده و دارای امتیازات، حقوق و تکالیف ویژه خود می باشد. این سازمان ها و نهادهای فرامرزی استوانه اصلی جوامع امن گرا را تشکیل می دهد. جوامعی که دیگر تنها برای خود امنیت، ثبات،  پیشرفت و رفاه را نمی خواهند، بلکه شعار جامعه امن، کشور امن؛  همسایه امن به صورت خود خواسته و طبیعی در درون این جوامع نهادینه می شود. نیروها و انرژی ها به جای توطئه و عناد با دیگر کشورها، برای صلح پایدار،  ثبات ناشکن و امنیت دایمی به مصرف می رسد.

با توجه به مواردی که در خصوص جامعه امن، گفته شد، تحقق چنین امری برای افغانستان و همسایه های آن به چه میزان محتمل است؟ افغانستانی که دیگر شاهد صدور نا امنی و بی ثباتی از مرزهای برونی نباشد و به جای آن، کشورهای همسایه و منطقه، با اتخاذ استراتژی همگرایی، همسویی و همسانی، به رفاه، امنیت، و بازیابی توانایی های اقتصادی و فرهنگی این کشور کمک نمایند.

همانسان که گفته شد، زمینه عملی تحقق چنین هدفی بیش از همه، مستلزم توجه به احساسات، علایق و خواستهای مردمان این کشورها است و تنها کاری که حکومت ها باید انجام دهند، تقویت این خواست ها و انتظارات در چارچوب جامعه امن؛ همسایه امن است. امروزه ممکن است سخن از چنین طرحی نوعی باور غیر واقعی و ناشی از خوش خیالی باشد، اما توجه به همسایه های امن در سایر مناطق جهان، تحقق آن را امری بعید و غیر ممکن نمی داند.  کما این که افغانستان در طول ده سال گذشته این راه را پیموده و اگر عمل به مثل از جانب همسایه ها نیز انجام گیرد، آرزوی جامعه امن؛ همسایه امن تحقق خواهد یافت.

دیدگاه شما