صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۴ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

غیبت زنان در عالم سیاست افغانستان

-

غیبت زنان در عالم سیاست افغانستان

بر اساس تقویم انتخابات ریاست جمهوری 1393 افغانستان در مرحله توزیع کارت رأی دهی و یا ثبت نام رأی دهندگان قرار دارد. کمیسیون مستقل انتخابات مراکز توزیع کارت رأی دهی در ولایات و ولسوالی ها ایجاد نموده است. بر اساس گزارش های کمیسیون مستقل انتخابات و گزارش های رسانه های صوتی، تصویری و چاپی حضور زنان در گرفتن کارت رأی دهی کمرنگ است. این در حالی است کمیسیون مستقل انتخابات اعلان نموده است که در انتخابات گذشته حضور زنان در برخی ولایات زیاد بوده است. کاهش حضور زنان در پروسه کارت رأی دهی به معنی کاهش حضور آن ها در پای صندوق های رأی بوده و در نهایت باعث کاهش حضور آن ها در عالم سیاست می باشد.

جدای از کاهش حضور زنان در پروسه های انتخاباتی، زنان در بازی ها، معاملات و زدو بند های انتخاباتی نیز حضور ندارد. به طور نمونه در "اتحاد انتخاباتی" که روز پنچ شنبه اعلان موجودیت نمودند زنان حضور ندارند. در تیم حاکم نیز حضور زنان کم رنگ و یا اصلا حضور ندارند. به طور کلی می توان گفت که زنان در عالم سیاست حضور کمرنگ دارند. سوال این است که چرا زنان در عالم سیاست افغانستان در ده سال گذشته نتوانسته است از منافع قشر خود نمایندگی نماید. چرا زنان در ده سال گذشته تغییر موقعیت نداده است.

برای پاسخ به این سوال ها نیازمند بررسی ویژگی های سیاست در شرق و به طور خاص در افغانستان می باشیم. همچنین بررسی تهدیدات امنیتی از سوی گروه های بنیادگرا و حتی شهروندان عادی کشور می تواند دلیل کاهش حضور زنان در سیاست باشد.

دلیل اصلی عدم حضور زنان در عالم سیاست در شرق ماهیت مرد سالار سیاست می باشد. با وجود آمدن دموکراسی در افغانستان و برخی کشور های شرقی اما؛ دموکراسی شرقی با غیبت مردم مواجه است. در حالی که دموکراسی در غرب معنی و مفهوم خود را از مردم می گیرد. به همین خاطر در حوزه غرب حاکمیت مردمی و مشروعیت مردمی و اقتدار هم به لحاظ تئوریک و هم به لحاظ عملی رشد و گسترش یافته است. در شرق اما؛ سیاست با محوریت خانواده، قبیله و در نهایت تعداد از مردان چند قبیله معنی و مفهوم می یابد. مشارکت مردان در سیاست را می توان به معنی تثیبت و حفظ جایگاه مردانه در عالم سیاست دانست. انتخابات اگر در غرب قدرت سیاسی را بازتوزیع می کند در شرق اما؛ انتخابات بیشتر سلطه تعداد مردان بر دیگر اقشار را بازتولید می کند. تنها در چارچوب بازتوزیع قدرت و بازتولید سلطه است که می توان سیاست و سازگار های سیاسی را در غرب و شرق از هم تفکیک کرد. مردسالاری جامعه شرق به طور عام و افغانستان به طور خاص را می توان به عنوان یک ساختار کلان نیز در نظر گرفت. بدین معنی که قواعد، مقررات، قوانین و هنجار های رایج در جامعه به گونه ای تعریف شده است که جایگاه زنان در تمام عرصه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی درجه دوم تعریف شده است. نگاه ساختاری این مزیت را دارد که بازتولید وضعیت موجود را بهتر روشن می سازد. بدین معنی که تمام سازگار های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نقش بازتولیدی برتری مردان در جامعه را دارد. بازتولید موقعیت ها در جامعه مسبب چند مسئله است. اول؛ موقعیت افراد (مرد و زن) تثبیت می گردد، تثبیت موقعیت به معنی حفظ موقعیت نیز هست. دوم؛ وقتی تمام سازگار ها برای بازتولید موقعیت های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مرد و زن کار نماید، بسیج آن ها باعث شکستن مقاومت می شود. سوم؛ شکستن مقاومت به معنی سلب و گرفتن قدرت مقاومت کنندگان است. گرفتن قدرت آن ها باعث تداوم و طولانی شدن حاکمیت قشر برتر می شود. بنابراین دلیل اصلی برای کاهش حضور زنان در سیاست را می توان مردسالار بودن و ساختار مردسالارانه دانست.

از طرفی حضور گروه ها و نیرو های بنیادگرا و تهدیدات آن ها نیز باعث کاهش حضور زنان در سیاست شده است. حضور گروه های بنیادگرا از آنجا به می تواند یک دلیل برای کاهش حضور زنان باشد که آن ها هم به لحاظ ایدئولوژیک و هم به لحاظ فهم خاص از شریعیت مخالف حضور زنان در سیاست می باشد. آنچه بیشتر نگرانی ایجاد کرده است این است که نیرو ها و گروه های بنیاد گرا برای تحقق افکار و اندیشه های خود از تمام ابزار های مسالمت آمیز و خشونت آمیز استفاده می کند. استفاده آن ها از ابزار های خشونت آمیز بیشترین نگرانی را در میان زنان ایجاد نموده است. گروه های بنیاد گرا اگر چه در انتخابات قبلی فقط انگشتان مردان شرکت کرده در انتخابات را بریدند اما بدون موقعیت درجه دوم زنان در جامعه و عدم دست رسی آن ها به قدرت باعث نگرانی بیشتر در میان آن ها شده است.

از طرف دیگر سنتی بودن جامعه افغانستان باعث شده است که زنان در درون خانه ها منع شوند. بدین معنی که مردان خانواده به خاطر آداب رسوم حاکم نگذارد زنان شان در پای صندوق های رأی و یا در دیگر عرصه ها مشارکت داشته باشد. در جامعه افغانستان حاکمیت سنت ها باعث شده است که مردان به طور مشخص چند نقش بی مایه برای زنان در نظر بگیرد. از نظر مردان، میدان زن چهار دیواری خانه است. بدین معنی که زنان تنها در درون خانه می تواند به تربیت اولاد و کار های خانه بپردازد. بیرون از خانواده نه نقش برای زنان تعریف شده است و نه برای زنان مناسب است که در بیرون از خانه کار نماید.

همان طور که در اول این نوشتار گفته شد که حضور زنان در انتخابات گذشته بهتر بوده است. در حالی که در انتخابات گذشته جامعه افغانستان نیز سنتی و ساختار ها مردسالارانه بوده است. همچنین در انتخابات گذشته گروه ها و نیرو های بنیادگرا حضور داشته است. بنابراین تهدیدات گروه های بنیادگرا و سنتی بودن جامعه افغانستان می تواند یکی از دلایل باشد اما نمی تواند دلیل تام برای کاهش حضور زنان در انتخابات باشد. بنابراین باید دنبال دلیل موجه تر دیگر گشت.

به نظر می رسد که زمان برگذاری انتخابات ریاست جمهور یکی از دلایل کاهش حضور زنان در پروسه کارت رأی دهی باشد. زیرا در خیلی از ولایات افغانستان در 16 حمل برف زیاد بوده و زنان نمی تواند در انتخابات شرکت نماید. دلیل این می تواند باشد که چون زنان فهمیده است که در زمان برگذاری انتخابات نمی تواند در انتخابات شرکت نماید به همین خاطر نیز کارت رأی دهی نمی گیرد. بنابراین زمان برگذاری انتخابات را نیز می توان دلیل کاهش حضور زنان در انتخابات دانست.

در نهایت باید گفت که مردسالار بودن ساختار جامعه دلیل اصلی کاهش حضور زنان در عالم سیاست می باشد. تهدیدات امنیتی از سوی گروه های بنیادگرا و سنتی بودن جامعه افغانستان و‏ همچنین زمان برگذاری انتخابات دلایل دیگر کاهش حضور زنان در سیاست و پروسه انتخابات می باشد. اگر چه کمیسیون مستقل انتخابات و همچنین کمیسیون اصلاحات اداری طرح به منظور بالا بردن مشارکت زنان ارائه نموده است اما اینکه طرح ها تا چه اندازه جوابگو است تا هنوز معلوم نیست. و حتی این سوال مطرح است که آیا طرح های ارائه شده به اجرا در می آید و یا نه. بنابراین سیاست افغانستان همچنان با غیبت حضور زنان مواجه می باشد.

دیدگاه شما