صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۶ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

نقش رسانه ها در نظام سیاسی

-

نقش رسانه ها در نظام سیاسی

در حوزه ادبیات مربوط به دموکراسی، ارتباط میان دموکراسی و رسانه مطرح است. به صورت مشخص این سوال مطرح است که رسانه ها چه نقشی در نظام های دموکراتیک دارند. این سوال از آنجا مطرح است که دموکراسی نظام سیاسی دانسته می شود که در آن حاکمیت از آن مردم است و منشأ و خاستگاه قدرت مردم دانسته می شود. سیاست ها، برنامه ها، پالسی ها و استراتژی ها در نهایت باید مورد پذیرش مردم قرار گیرند. رسانه چه نقشی در تدوین سیاست، برنامه ها، پالسی ها و استراتژی دولت دارند. در صورتی که رسانه ها در تدوین سیاست ها نقش دارند، این مهم را چطوری ممکن می شود. این نوشتار در صدد آن است تا نقش رسانه ها را در نظام های دموکراتیک مورد بررسی قرار دهد. در این نوشتار اول تلاش می شوند این مسئله را به صورت کلان مورد بررسی قرار دهد و در نهایت نقش رسانه ها را در افغانستان به صورت مشخص بررسی نمایند.

ضرورت این بحث از آنجا ناشی می شود که افغانستان بیش از یک دهه است نظام سیاسی دموکراتیک را تجربه می نمایند. بنابراین بررسی آن در مورد موضوعیت دارد.

تمامی دولت ها، در همه نظام های سیاسی، به دنبال کسب حمایت مردم از سیاست های شان یا حد اقل پذیرش این سیاست ها از سوی آن ها هستند؛ و از آنجایی که دسترسی به توده مردم تنها از طریق وسائل ارتباط جمعی مثل مطبوعات و رادیو- تلویزیون امکان پذیر است، این رسانه ها در جوامع امروزی نقشی محوری ایفا می کند. اما در نظام های دموکراتیک، رسانه ها وظیفه ای مهمتر از تبدیل شدن به مجرایی صرفا برای تبلیغات دولتی بر عهده دارند. وظیفه این رسانه ها زیر سوال بردن عملکرد های دولت، آگاهی دهی به مردم، تامین تریبونی آزاد برای بحث های سیاسی و فعالیت به عنوان مجرایی برای ابلاغ افکار عمومی به دولت و اعمال فشار عمومی بر آن است.

عملکرد رسانه ها در جهت زیر سوال بردن دولت و اطلاع رسانی به مردم، برای مبارزه با تمایل دولت به پنهان کاری و متوازن کردن حجم ماشین روابط عمومی آن ضرورت دارد. دولت تنها زمانی می تواند دولتی پاسخگو تلقی شود که مردم از عملکرد آن آگاه باشند و وسیله ای مستقل و غیر وابسته برای ارزیابی ادعاهای رسمی دولت در مورد سیاست هایش در دسترس داشته باشند. رسانه ها در عین حال که نباید وارد محدوده زندگی خصوصی مردم شوند، وظیفه دارند که اطلاعات کافی و تصویری کلی از منافع عامه را در اختیار مردم بگذارند و مردم نیز حق دارند که به آن ها دست یابند. در غیر این صورت، رسانه ها از ایفای نقش خطیر خود به عنوان نگهبان منافع عمومی ناتوان می مانند.

رسانه ها علاوه بر انتقال اطلاعات از مجاری غیر دولتی، زمینه تشکیل تریبونی آزاد برای مناظره عمومی را نیز فراهم می کنند که وزیران و سایر شخصیت های دولتی باید از آن طریق جوابگوی سوالات باشند به نحوی که این پاسخ ها در اختیار توده مخاطب قرار گیرد. به این ترتیب وسیله ای برای انتقال افکار عمومی به دولت نیز فراهم می شود. در تمامی این حالات، رسانه ها با وارد ساختن مردم به صحنه، به عنوان مکمل و تقویت کننده پارلمان در انجام وظیفه بررسی و بازبینی عملکرد دولت ظاهر می شوند.

باید به خاطر داشت که رسانه ها تنها هنگامی می توانند از عهده انجام این وظایف در قبال دموکراسی برآیند که دارای استقلال کامل باشند و تحت تسلط دولت یا منافع شخصی نباشند. تسلط دولت بر رسانه ها را می توان با وادار ساختن آن دسته از رسانه هایی که بودجه دولتی کنترل می شوند به پاسخگویی در مقابل هیئتی بی طرف یا نمایندگان اقشار مختلف مردم و نیز ایجاد امکان رقابت با رسانه های بخش خصوصی، محدود ساخت. تسلط منافع شخصی بر مطبوعات را نیز می توان با محدود ساختن گرفتن حق امتیاز و اعمال مقررات دیگر مهار کرد. ولی هیچ یک از این اقدامات بخودی خود تضمین کننده ایفای نقش بی طرفانه و موثر رسانه ها در قبال دموکراسی نیست. ایفای چنین نقشی در نهایت منوط به استقلال و مهارت حرفه ای روزنامه نگاران، سردبیران، و مدیران نشریات و اگاهی فراگیر مردم از کمک حیاتی رسانه ها به راهبرد جریان دموکراسی است.

با همه این رسانه ها نقش دیگری نیز دارند. رسانه ها مهمترین مجرای اجتماعی شدن انسان ها در روزگار کنونی است. رسانه های تصویری و صوتی با پخش برنامه ها در حقیقت آداب و رسوم، هنجار ها و قواعد را به نسل های بعدی انتقال می دهد. رسانه های چاپی همچنین با نشر نوشته ها قواعد، هنجار ها و قوانین موجود در جامعه را بازتاب می دهد. مخاطبین این رسانه ها با دیدن و خواندن برنامه ها و نوشته ها در حقیقت قواعد و قوانین و دیگر عناصر فرهنگی یک جامعه را درونی می سازد. در نظام های دموکراتیک رسانه های می تواند افراد را در فهم نقش های سیاسی، قواعد بازی سیاسی آگاه نمایند. این کارکرد رسانه ها در نهایت باعث می گردد تا فرهنگ سیاسی جامعه بالا رفته و مردم خود را اصول و مولفه های دموکراسی عیار نمایند.

رسانه های افغانستان اما؛ به صورت مشخص با چند مشکل عمده مواجه می باشند که آن مشکلات باعث شده است که رسانه ها نتواند نقش برجسته بازی ننمایند.

اول؛ رسانه ها در افغانستان وابسته به منافع شخصی است. افراد تنها به داشتن امتیاز رسانه اکتفا نمی کند بلکه در تمام سطوح و فعالیت آن نقش بازی می کند. این مسئله باعث می شود که رسانه نتواند جدای از منافع افراد تریبونی آزاد برای مناظره و بازتاب نظرات شهروندان باشد. همچنین وابستگی رسانه ها به منافع افراد باعث شده است که رسانه بی طرفی شان زیر سوال برود. در افغانستان به صورت عموم رسانه ها یا از سیاست دولت حمایت می نمایند و یا به صورت غیر اخلاقی و غیر معیاری به نقد و بررسی سیاست ها و برنامه های دولت می پردازند. این مسئله بدون شک نقض جدی برای یک رسانه محسوب می شود.

دوم؛ رسانه ها در افغانستان با کمبود بودجه مواجه بوده است. کمبود بودجه باعث می شود که رسانه ها همیشه با منافع افراد، سازمان ها و نهاد ها پیوند یابند. کمبود بودجه باعث شده است که رسانه ها نتواند نقش برجسته در آگاهی دهی، نقد و بررسی سیاست های دولت، برگذاری مناظره های آزاد داشته باشند.

سوم؛ رسانه ها در افغانستان از عدم افراد حرفه ای و فنی رنج می برند. غیر حرفه ای بودن رسانه ها باعث شده است که شهروندان توجه به رسانه ننمایند. این مسئله باعث می شود که رسانه ها نتواند به صورت حرفه ای برنامه ها وسیاست های دولت را نقد نمایند.

در نهایت باید گفت که رسانه ها می تواند افکار عمومی را جهت بدهد، تریبونی آزاد برای بیان مشکلات مردم باشند. مناظره های آزاد سیاسی برای نقد سیاست و عملکرد دولت داشته باشند. در صورتی این مهم صورت می گیرد که رسانه مستقل باشند و به لحاظ مالی وابسته به افراد و سازمان مشخص نباشند.

دیدگاه شما