صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

دوشنبه ۱۷ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

تبار شناسی مشارکت سیاسی در افغانستان

-

تبار شناسی مشارکت سیاسی در افغانستان

مشارکت سیاسی یکی از مباحث مطرح و بنیادین در نظام های دمکراتیک و حتی غیر دمکراتیک است. ساده ترین و آسانترین شکل مشارکت سیاسی شرکت مردم در روز رای دهی و رای دادن به نامزد دل خواه است. اما گونه های پیچیده تر آن، شرکت در مباحث و مبارزات سیاسی و داشتن تاثیرگذاری های سیاسی است. بنابر این مشارکت سیاسی مقوله ای ست که با شرکت شهروندان در عرصه های مختلف سیاسی معنی و مفهوم می یابد. میزان مشارکت سیاسی در هر جامعه متناسب با شرایط و وضعیت فرهنگی ـ سیاسی است. در برخی جوامع که میزان سواد و تحصیلات و نیز آگاهی های سیاسی و اجتماعی مردم به صورت نسبی بلند است، طبعا که مشارکت سیاسی هم از سطح ساده و ابتدایی اش ( فقط حضور در رای دهی) عبور نموده و به گونه های مختلف دیگر می تبلور می یابد؛ همه می خواهند در مورد برنامه ها و تحولات سیاسی بحث نموده و نظر داشته باشند، نقد و استدلال نمایند، گروه های کوچک و بزرگ اجتماعی را شکل داده و از این رهگذر تاثیرگذاری های سیاسی داشته باشند و در نهایت به دور از میدان سیاست نباشند. اما در جامعه‏ی که میزان سواد و تحصیلات و نیز آگاهی های سیاسی مردم به صورت نسبی پایین است، طبعا که مشارکت سیاسی هم به همان شکل سنتی و ابتدایی اش باقی خواهد ماند.

 به صورت عموم و علی رغم اختلاف نظرهای که بین جامعه شناسان سیاسی وجود دارد، سه سطح از مشارکت سیاسی را می توان مطرح کرد که البته متناسب با وضعیت هر جامعه ‏یکی از آن سطوح قابل رؤیت خواهد بود. مشارکت سیاسی به صورت محلی و اطاعت پذیری محض، مشارکت سیاسی به صورت ملی و اطاعت پذیری و مشارکت سیاسی به صورت ملی و توام با آگاهی های سیاسی( نقیب زاده، 66، 1390) در مشارکت سیاسی به صورت محلی و اطاعت محض، مردم دید محلی و منطقه ای داشته و همه‏ی فرایندها و تحولات سیاسی را از این عینک تحلیل و ارزیابی می نمایند. ممکن است تحول سیاسی را برای محل و منطقه ای به نفع و برای محل های دیگر به زیان ببیند، اما چون منافع سیاسی محل خاص را در بردارد از آن حمایت خواهد کرد. در مشارکت سیاسی به صورت ملی و اطاعت پذیری، گرچند از چهارچوب های محلی و منطقه ای خارج و به عرصه‏ی ملی گام بر می دارد، اما بازهم با اطاعت پذیری همراه است. و در مشارکت سیاسی به صورت ملی و خود آگاهی سیاسی است که برعلاوه‏ی ملی اندیشیدن اطاعت محض وجود نداشته و همه با خِرد سیاسی تصمیم اتخاذ می کنند. در دو سطح و گونه‏ی اول و دومی، شهروندان مشارکت سیاسی را تمثیل می نمایند، اما نه با آگاهی و خِرد سیاسی که خود به تحلیل و واکاوی خود کرده باشد بلکه تحت تاثیر افراد، نخبه گان و جریان های سیاسی دیگر دست به این رفتار می زنند. درین جاست که نقش نخبه گان سیاسی، نظامی، دینی ـ مذهبی و برخی مراکز اجتماعی برجسته می شود. زیرا که شهروندان با توجه به دیدگاه ها و رهنمودهای آنان رفتار و کنش سیاسی را به نمایش می گذارند.

 حالا پرسش این جاست که اگر بخواهیم مشارکت سیاسی در افغانستان را تبار شناسی نماییم، این مقوله ای سیاسی در چه سطح است؟ سطح مشارکت سیاسی به صورت محلی و اطاعت محض، به صورت ملی و اطاعت پذیری و یا به صورت ملی و توام با خود آگاهی های سیاسی است؟

به نظر می رسد که اگر با دید واقع گرایانه و به دور از ایده آل گرایی ها بنگریم می شود گفت که مشارکت سیاسی در افغانستان به صورت محلی و اطاعت محض و نسبتا ملی و اطاعت پذیری است. گونه‏ی سوم یعنی با خود آگاهی و خِرد سیاسی را به ندرت می توان ردیابی و شناسایی نمود. این بحث در تمامی مقاطع سیاسی به ویژه با فرارسیدن انتخابات ریاست جمهوری مهم می نماید.

 واقعیت سیاسی جامعه‏ی ما این است که هنوز بخش های بزرگ از شهروندان، مشارکت سیاسی را به صورت توده ای و به اشاره‏ی نخبه گان سیاسی و مذهبی تمثیل می نمایند. بینش سیاسی جامعه به چهارچوب های محلی و منطقه ای محدود می گردد و نخبه گان سیاسی در همین حوزه های خاص محبوبیت و جایگاه سیاسی داشته و از قدرت تاثیرگذاری برخوردار هستند. در مناطق شهری اگر وابستگی های محلی وجود نداشته و به صورت نسبی دید ملی وجود دارد، بازهم با اطاعت پذیری همراه است. اکثریت شهروندان در مناطق شهری نیز تحت تاثیر دیگر جریان ها و نخبه گان سیاسی و مذهبی مشارکت سیاسی را رقم زده و به افراد خاص رای می دهند، نه با خِرد و آگاهی سیاسی که از خودش ناشی شده و سرچشمه گرفته باشد. بنابر این مشارکت سیاسی در کشور از گونه‏ی محلی و نسبتا ملی است، اما در هر دو صورت اطاعت پذیری از دیگران را با خود به همراه دارد. این واقعیت سیاسی را نمی توان انکار نموده و رد کرد، زیرا که در طول دو سه بار انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی به خوبی به نمایش گذاشته شد.

مشارکت سیاسی با اطاعت پذیری و تحت تاثیر قرار داشتن دیگران، زیاد با روحیه‏ی دمکراسی و حاکمیت مردم سازگار نیست. زیرا در دمکراسی فرض بر اینست که شهروند خود تصمیم گرفته و رفتار سیاسی دل خواه خود را رقم می زند، در اطاعت پذیری درست است که مشارکت صورت می گیرد، اما از آنجای که تحت تاثیر دیگران و به اشارت دیگران صورت می گیرد، زیاد نمی توان از دمکراتیک بودن آن مطمئن گردید.

مشارکت سیاسی شهروندان با روحیه‏ی اطاعت پذیری از نخبه گان سیاسی و مذهبی می تواند بسترهای استفاده های نا سالم را به صورت گسترده برای آنان که در این لابلا ماهی مقصود خود را جستجو می نمایند، فراهم نماید. از این رهگذر است که زدوبندها، معادلات و چرخش های سیاسی به صورت خود خواسته و بدون در نظر داشتن نظر مردم صورت می گیرد. درین صورت بدون تردید جستجوی منافع شخصی حرف نخست و نهایی را خواهد زد.

بهر حال، مشارکت سیاسی شهروندان افغان با روحیه‏ی اطاعت پذیری از جریان ها و نخبه گان سیاسی و مذهبی نه تنها که نهال تازه غرس شده‏ی دمکراسی را در حال حاضر تهدید می نماید بلکه در درازمدت نیز به نفع این روند نخواهد بود. پس مسوولیت سنگین و بنیادین همه است که جهت عبور از این سطح مشارکت و نیز فرهنگ سیاسی تلاش های جدی را به خرج دهند.

دیدگاه شما