صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

دوشنبه ۱۷ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

حق انگاری چالش کلان میدان سیاست

-

حق انگاری چالش کلان میدان سیاست

حق انگاری و این باور که فکر و نظر من درست مطابق با حقیقت است، یکی از مباحث مهم در حوزه‏ی معرفت شناختی است. برخی طرف دار حق انگاری و برخی هم مخالف آن هستند. آنانی که مخالف حق انگاری هستند و می خواهند برخلاف این باور موضِع گرفته و آن را در تمامی قلمروها از حوزه‏ی مباحث خُشک علمی گرفته تا مباحث کاربردی تر و عینی تر چون سیاست و حتی حوزه‏ی نسبتا مقدس چون دین و باورهای مذهبی بسط و گسترش دهند.

حق انگاری شاید در برخی عرصه ها و حوزه ها پدیده‏ی منفور نباشد. مانند حوزه‏ی دین که برخی از ادیان فقط عقاید و باورهای دینی خود را حق می پندارند و معتقدند که تنها با این عقاید و عملِ بدان ها می توان به سعادت دنیایی و اخروی دست یافت. البته باید حق هم داد چون اگر در این حوزه، دینی عقاید دیگر دین را مورد تایید قرار دهد، آنگاه خود مورد پرسش جدی قرار می گیرد. اما در حوزه و قلمرو سیاست ظاهرا ضروری می نماید. یعنی اگر در این حوزه هم حق انگاری وجود داشته باشد، دنیای سیاست به سرنوشتی خطرناکی دچار خواهد شد. اگر جوامع بشری در چند دهه قبل گرفتار استبدادی ترین نظام های خودکامه بوده و غُل و زنجیر را ناگزیر بودند که تحمل نمایند، به خاطر همین حق انگاری هاست. زیرا صاحبان و نخبگان قدرت خود را حق پنداشته و هیچ گونه صدای مخالف و معترض بر نمی تابیدند و حتی به مجرد بروز و اظهار، به شدت سرکوب می شد. اعتراض کنندگان را باید از پشت میله های زندان و یا جسدهای شان را از داخل سیاه چال ها ردیابی می کردند.

 افغانستان به لحاظ فرهنگی سنتی است. حق انگاری یکی از مولفه های جدی فرهنگ سنتی است. این بحث در تمامی حوزه ها و قلمروها تبلور یافته است. اعتقادات انعطاف ناپذیر مذهبی، شکاف مذهبی در بین فِرق اسلامی را به شدت پررنگ نموده و فرصت را برای سیاستداران فراهم نموده است که هر چه بیشتر این شکاف را پررنگ کرده و ماهی مقصود خود را بستانند. از این رهگذر است که پس از تلاش های جدی در راستای کم کردن شکاف مذهبی نتیجه‏ی مطلوبی به دست نمی آید.

 گذشته از عرصه‏ی مذهبی و دینی، عرصه‏ی سیاست نیز دچار چالش های جدی است. اگر از نظام های استبدادی سلطنتی و شاهی بگذریم، چالش فضای سیاسی پس از حکومت کمونیستی نیز در حق انگاری نهفته است. گروه های جهادی که شبه نظامیان مسلح را در اختیار داشتند، فقط خود و افکار خود را حق پنداشته و همه را باطل. درین صورت نبردهای سنگین داخلی آغاز گردید و روزی در کشور حاکم گردید که هنوز کسی را یارای بازسازی پیامدهایش نیست.

پس از سال 2001 و سقوط گروه طالبان، نیروهای سیاسی مختلف وارد فضای باز سیاسی کشور گردید. از گروه های جهادی تندرو سنتی و میانه رو تا نیروهای جدید برگشته از غرب که به اصطلاح تکنوکرات و مدرن خوانده می شوند. نیروهای جدید برگشته از غرب خود را مبرای از ویژگی های سنتی پنداشته و ادعا می نمایند که با مولفه های که در جامعه سنتی مطرح است مانند فساد، خشونت ورزی، تبعیض و قوم مداری سر سازگاری ندارند، بلکه اندیشه های اومانیستی مبنای رفتارها و کنش های شان است. اماکم کم باگذشت زمان در طول ده سال مشخص گردید که ویژگی های فرهنگ سنتی در درون همه انسان های متعلق به این فرهنگ نهادینه گشته و مرزهای جهادی و غیر جهادی را در نوردیده است. همان افکار سنتی را که یک جهادی مانده در افغانستان دارد، درست عین همان فکر را افغانی دارد که به گفته‏ی خودش از غرب برگشته است. فقط تنها تفاوت که نیروهای جدید و قدیم دارند، در دینداری است نه در دنیای سیاست.

 از این منظر حق انگاری را در عرصه های مختلف به ویژه در فرصت ده سال اخیردر میدان سیاست به وفور می توان شناسایی کرد. نخبه و جریان سیاسی که در درون ساختار قدرت حضور داشته و حکومت می راند و نخبه و جریان سیاسی که در سمت رقابت قرار داشته و به اصطلاح اپوزیسیون است، در رفتارها و کارکردهای همه، حق انگاری قابل شناسایی است. همه سیاه و سفید می بینند، تصور می کنند تنها خود درست می اندیشد، رفتار و کنشگری درست دارد و دیگران همه در راه نادرست گام بر می دارند. از این رهگذر می بینیم که بازار تهمت بستن ها در میدان سیاست افغانی گرم است و جریان ها و نخبگان سیاسی هر از گاهی همدیگر را به کلان ترین تهمت های چون جنایتکار و خاین ملی متهم می نمایند.

 تبلور حق انگاری در میدان سیاست را می توان در تحولات سیاسی اخیر نیز به خوبی دید و تحلیل کرد. پس از آنکه 26 تن از نخبگان سیاسی و اجتماعی کشور از موقعیت های مختلف بلند شده و خودرا در پست ریاست جمهوری نامزد نمودند، همه منتظر اعلام فهرست ابتدایی از سوی کمسیون مستقل انتخابات بودند، تا ببینند که کی ها توانسته اند ملاک ها را تکمیل و کی ها نتوانسته اند تکمیل نمایند. سرانجام روز موعود از راه رسید و آن فهرست اعلام گردید. از جمله‏ی 26 نامزد فقط 10 تن توانسته بودند معیارها را تکمیل کنند بقیه همه از سوی کمسیون رد شدند.

ما کاری به این امر نداریم که کی ها حق شان ضایع شده و نشده است. شاید نامزدان تایید شده به فرمایش حکومت چینش شده باشند و نامزدان رد شده باشند و شاید طبق گفته‏ی کمسیون وروند قانونی، نامزدان رد شده ملاک ها را تکمیل نتوانسته و رد شده اند.

سخن اصلی این جاست که در این شب روزها تریبون های رسانه ها و دیگر محافل و شبکه های اجتماعی، حکایت از حق انگاری های صد در صد نامزدان رد شده دارد. همه خودرا برحق خوانده و کمسیون را متهم به جانب داری می نمایند. اصلا نمی پذیرند که شاید کارت های رای دهی که جمع آوری نموده و یا دیگر ملاک ها مشکل داشته است. فقط بر این نکته که ما همه چیز مان درست بود و اگر کمسیون جانب داری نمی کرد، هیچ مشکل در این زمینه رخ نمی داد پا می فشارند. البته حق پرسشگری را نباید از کسی گرفت زیرا حق سیاسی اش است. اما نباید طوری سخن گفته شود که انگار فقط یک نفر یا تعداد محدود برحق هستند و دیگران همه دارند توطئه و دسیسه می نمایند.

بنابر این حق انگاری مشکل کلان در میدان سیاست کشور بوده و متاسفانه همچنان پر رنگ باقی مانده است. هر نخبه و جریان سیاسی تنها خودرا برحق دانسته و دیگران را طرد می نماید. اشتباه در رفتارهای خود را نمی پذیرد و همواره دیگران را متهم به توطئه و دسیسه سازی می نماید. این مشکل کلان در حال حاضر در عرصه‏ی انتخابات ریاست جمهوری نیز به خوبی خودرا نمایان کرده و خواهد کرد. از مرحله‏ی اعلام فهرست ابتدایی آغاز و تا ختم فرایند تداوم خواهد یافت. اما این حق انگاری چالش های کلان را نیز خلق خواهد کرد.

دیدگاه شما