صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

دوشنبه ۱۷ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

نشست های سه جانبه و گفتگو های صلح

-

نشست های سه جانبه  و گفتگو های صلح

سیاستمداران افغانستان معتقد بر این گزاره است که "پاکستان نقش مهم در آوردن صلح و ثبات در افغانستان دارد."  برای همین منظور رئیس جمهوری و دیگر مقامات بلند پایه افغانستان بار ها به پاکستان سفر نموده و در صدد آن بر آمده است تا مقامات پاکستانی را متقاعد سازد که در آوردن صلح و ثبات در افغانستان تلاش ورزند. به نظر می رسد که تنها سیاستمداران افغانستان به نقش پاکستان در آوردن صلح و ثبات در افغانستان باورمند نمی باشد بلکه کشور های دیگر مانند ایالات متحده آمریکا، بریتانیا و همچنین ترکیه معقتد به نقش سازنده پاکستان در حفظ ثبات در افغانستان می باشد. این مهم از آنجا درک می گردد که آن کشور ها بار ها تلاش نموده است تا به عنوان میانجی گفتگو میان مقامات افغانستان و پاکستان عمل نمایند.

بریتانیا چندین بار این ابتکار را در دست گرفته است. در 16 دلو نشست قبلی رئیس جمهور کرزی، آصف علی زرداری و دیوید کامرون بود که میان این سه مقام بلند پایه مسئله چگونگی رسیدن به توافق صلح در افغانستان مورد بحث و بررسی قرار گرفت. در آن نشست، آن ها به این توافق دست یافتند که تا شش ماه دیگر توافق صلح در افغانستان بدست آورد. همچنین در آن نشست افغانستان و پاکستان به گشایش دفتر طالبان در قطر توافق کرد. نتیجه آن این شد که بعد از چندی طالبان دفتر خود را با نام امارت اسلامی طالبان و با پرچم خود باز کرد که در نتیجه آن دولت افغانستان به اعتراض کرد و در نهایت دفتر طالبان دوباره بسته شد.

نشست های سه جانبه با باورمندی به گزاره فوق صورت می گیرد. افغانستان جدا از گزاره فوق بر گزاره دیگر نیز باورمندی می باشد که بر اساس آن مسئله جدی تر می شود. آن گزاره عبارت اند از: پاکستان گروه های مخالف مسلح دولت افغانستان را تمویل می نمایند. به لحاظ منطقی گزاره اول از گزاره دوم ناشی می شود. یعنی ما چون می دانیم که پاکستان گروه های مخالف مسلح دولت را تمویل می کند به همین خاطر بیان می داریم که پاکستان نقش مهم در آوردن صلح و ثبات در افغانستان دارد. به نظر نگارنده همین دو گزاره باعث شده است که نشست های مختلف و متعدد میان افغانستان و پاکستان با میزبانی کشور های دیگر برگذار گردد. دلیل اثبات آن در این است که افغانستان با دیگر کشور های همسایه در مورد چگونگی آوردن صلح و ثبات گفتگو و مذاکره نکرده است. بلکه نشست های آن ها بیشتر اقتصادی و تجاری بوده است.

در این نوشتار در صدد آن نیستم که تا گزاره مذکور را با توجه به شواهد عینی و بیرونی ثابت نمایم. آوردن گزاره منظور صرف به این خاطر بود که مقامات افغانستان به آن باور دارند و به همین منظور با دولت پاکستان گفتگو می نمایند.‏

اما آنچه در نشست های سه جانبه از طرف افغانستان بیشتر مورد تاکید قرار گرفته است، رهایی زندانیان طالبان از زندان های پاکستان بوده است. تاکید زیاد این مسئله دو مسئله را می رساند. اول؛ مقامات افغانستان فکر می کنند که تنها راه دست یابی به صلح رهایی زندانیان طالبان از زندان ها می باشد. همچنین این مسئله معطوف به این باور است که زندانیان طالبان با دولت گفتگو و مذاکره می نمایند. دوم؛ تاکید زیاد بر رهایی زندانیان می رساند که دولت افغانستان گزینه بدیل برای دست یابی به صلح ندارد. در هر صورت، تاکید زیاد روی مسئله رهایی زندانیان طالبان عقیم بودن دستگاه دیپلماسی و نهاد های پالسی ساز را نشان می دهد. از طرفی به تجربه ثابت شده است که رهایی زندانیان طالبان از زندان های افغانستان و پاکستان هیچ نقش در روند گفتگو های صلح نداشته است. بنابراین تاکید دوباره بر مسئله رهایی زندانیان طالبان دور از عقلانیت می نمایند.

مسئله اما این است که دولت چگونه پاکستان را وادار به آوردن صلح و ثبات در افغانستان نمایند. ناگفته نباید گذاشت که ممکن پاکستان نتواند صلح و ثبات را در افغانستان بیاورد. بنابراین باید سوال این چنین مطرح نمود که دولت افغانستان چگونه پاکستان را وادار نمایند که نقش مثبت در تامین صلح در افغانستان بازی نمایند. به نظر نگارنده مهمترین و اساسی ترین مسئله فهماندن این مسئله است که بی ثباتی و جنگ در افغانستان به ضرر منافع پاکستان در افغانستان است. یعنی مقامات افغانستان باید در صدد آن باشد تا به مقامات پاکستان ثابت نمایند که بی ثباتی به نفع روابط اقتصادی، تجاری، و... نیست. راه دیگری که محتمل می گردد این است که پیوند اقتصادی گسترده میان افغانستان و پاکستان می تواند منجر به صلح گردد. یعنی در صورتی که بی ثباتی و جنگ منافع کلان اقتصادی پاکستان را تهدید نمایند این احتمال وجود دارد که پاکستان در آوردن صلح نقش مهم بازی نمایند.

در کنار آن باید افغانستان همچنان به استفاده از دیپلماسی به عنوان ابزار تحقق سیاست خارجی ادامه دهد. اهمیت دیپلماسی از آن رو است که استفاده از دیپلماسی روش حقانیت بیشتر در عرصه بین الملل دارد. این ابزار دارای قدمت طولانی نیز می باشد. یعنی دیپلماسی از یونان و روم باستان شروع شده است و تا امروز ادامه داشته است. امروزه به تنها بهترین ابزار دستگاه سیاست خارجی تبدیل شده است. از طرف دیگر روابط دیپلماتیک امروزه از چنان اهمیت برخوردار شده است در دانشگاهها در رشته های علوم سیاسی و حقوق تدریس می شود. مضامین مانند دیپلماسی و حقوق بین الملل، دیپلماسی و روابط بین الملل از مهمترین مضامین می باشد که در این دو رشته تدریس می شود. بررسی روابط دیپلماتیک به عنوان رشته دانشگاهی نشان گر این مسئله که علمایی علوم سیاسی و حقوق در صدد ارائه قواعد و مقررات عام برای روابط دیپلماتیک است. اگر چه این رشته ها بیشتر تابع محیط، رفتار ها و رویداد های ملی و بین المللی است اما با وجود این تلاش ها برای ارائه قواعد عام و کلی صورت می گیرد.

امروزه دیپلماسی یکی از ابزار های مهم و اساسی برای تحقق سیاست خارجی در نظر گرفته می شود. دیپلماسی به معنی اصطلاحی آن اشاره به استفاده از ابزار ها و وسائل دارد که سیاست خارجی را با کمترین هزینه تحقق می یابد. بنابراین استفاده از دیپلماسی هم معقول است و هم کم هزینه به نظر می رسد.

در جمع بندی باید گفت که نشست ها و گفتگو ها با دو پیش فرض و یا به باورمندی به دو گزاره صورت می گیرد. گزاره اول این است که پاکستان نقش مهم در آوردن صلح و ثبات در افغانستان دارد. این گزاره ریشه در گزاره دیگری دارد که آن گزاره دارای اهمیت بیشتری برای مقامات افغانستان دارد. آن گزاره عبارت اند از: پاکستان گروه های مخالف مسلح دولت را تمویل می نمایند. با باورمندی به این گزاره ها است که افغانستان در نشست های سه جانبه شرکت می نمایند و تلاش می ورزند تا مقامات پاکستانی را متقاعد سازد که صلح و ثبات در افغانستان به نفع آن ها نیز می باشد. اما افغانستان در بسی موارد به صورت انحرافی عمل نموده است. تاکید بیشتر روی رهایی زندانیان طالبان و همچین نقش نداشتن آن ها در روند صلح بیانگر انحراف دستگاه دیپلماسی کشور است. اما نکته مفیدی که در نشست ها وجود دارد استفاده دو جانبه و چند جانبه از دیپلماسی به عنوان ابزار تحقق سیاست خارجی است.

دیدگاه شما