صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

دوشنبه ۱۷ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

امکان رقابت برنامه‏ محور در فضاي نبود فرهنگ تحزب

-

امکان رقابت برنامه‏ محور در فضاي نبود فرهنگ تحزب

فضای سیاسی افغانستان پساطالبان دارد سومین انتخابات ریاست جمهوری را تجربه می کند. در دور نخستین و دومین، برای بارهای نخست بود که شهروندان افغانستان، جریان های سیاسی، رسانه ها و جامعه مدنی با مقوله ای برگزاری انتخابات و رقابت های انتخاباتی مواجه شدند. از این رو، بیشتر در این مورد نمی دانستند و نفس حضور در پای صندوق های رای دهی و نصب تصاویر نامزدان برای شان جالب و دیدنی بود. حالا به تدریج آگاهی های سیاسی و به صورت مشخص آگاهی های انتخاباتی مردم بلند رفته و خواسته های مشخص از نامزدان ریاست جمهوری دارند. یکی از این خواسته های مشخص، طرح برنامه ها و ارائه سیاست های نامزدان در فضای رقابت هاست، تا مردم در ارتباط با برنامه ها و پالسی های هر نامزد به صورت دقیق آگاهی کسب کند، تحلیل و ارزیابی نماید، خود نامزدان و برخی نهادهای فرهنگی و علمی برنامه های همدیگر را نقد و بررسی نمایند و بعد، با گزینش و ترجیح یکی از آنها رای دهند. تا بحال برنامه و پالیسی، اهمیت چندانبرای مردم و نامزدان نداشت و مردم بنابر وابستگی ها و تعلقات خاص به نامزدان رای می دادند و نامزدان نیز با بیان این نکته که خواهان خوش بختی و سعادت کشور اند و می خواهند افغانستان را از بحران های کنونی خارج نموده و به ساحل نجات رهنمون نمایند، اکتفاء می نمودند، اما اینکه با کدام برنامه می خواهند مردم را خوش بخت و سعادتمند و کشور را از بحران نجات می دهند، چیزی را مطرح نمی کردند. بنابر این مردم به تدریج با رشد آگاهی های سیاسی با عقلانیت و خرد سیاسی می خواهند در میدان انتخابات گام نهاده و رفتار انتخاباتیِ را به نمایش بگذارند که خرد سیاسی ایجاب می نماید.

 از این رهگذر، این خواسته در این روزها از سوی نهادهای مدنی و فرهنگی به صورت گسترده مطرح می گردد که: نامزدان بایستی با طرح برنامه ها و پلان های مشخص در فضای رقابت های انتخاباتی حضور یافته و سراغ مردم را بگیرند نه با دستان خالی. به نظر این نهادها اگر چنین گردد، ماهیت قومی، منطقه ای و فردی بودن رقابت های انتخاباتی رنگ می بازد و در عوض رقابت بر اساس برنامه و پلان به کرسی میدان سیاست جلوس می کند.

 حالا پرسش که در این زمینه قابل طرح است این خواهد بود که: آیا در فضای سیاسی کنونی و فرهنگ سیاسی سنتی، رقابت سیاسی بر مبنای پلان و برنامه امکان دارد؟ در شرایط که حزب سیاسی به مفهوم درست و علمی آن وجود نداشته و گروه های سیاسی به نام احزاب سیاسی مطرح شده اند، رقابت برنامه در فضای انتخابات محور ممکن خواهد بود؟

به نظر می رسد که رقابت سیاسی برمبنای پلان ها و برنامه ها پیوند وثیق با فرهنگ تحزب دارد. بدین معنی که در جامعه و فرهنگ سیاسیِ که فرهنگ تحزب در آن نهادینه گردیده و جای باز کرده است، می توان از رقابت ها و معادلات سیاسی برمبنای برنامه و پلان سخن گفت نه در جامعه و فرهنگ سیاسی که تحزب به معنای درست و علمی آن را نمی توان دید و درک نمود. از این زاویه، با توجه به نبود فرهنگ تحزب در فرهنگ سیاسی و جایگاه خالی تحزب در جامعه افغانی، سخن گفتن از رقابت های سیاسی بر مبنای برنامه و پلان نا ممکن خواهد بود.

پس از گذشت ده سال و اندی از عمر نظام و فضای نسبتا باز سیاسی کنونی و رشد نسبی سیاسی شهروندان در برخی زمینه ها و عرصه ها، متاسفانه فرهنگ تحزب نهادینه نگردیده و بسیاری از  احزاب که وجود دارند فقط ذیل وجود شخص رهبر و رییس آن معنی می یابد. همه مصارف و مخارج دفتر مرکزی و ولایتی حزب از سوی شخص رهبر تمویل گردیده و دیگر اعضاء حتی توقع دریافت معاش را نیز دارند. از این روی تصامیم سیاسی فقط توسط رهبر و به صورت انفرادی اتخاذ می گردد به گونه ای که دیگران دخالتِ در آن ندارند. طرزتفکر و دیدگاه اصلی و بنیادین احزاب مشخص نیست و چرخش های 180 درجه ای در مواضع و دیدگاه های شان به چشم می خورد.

 این درحالیست که حزب سیاسی براساس برنامه، طرزتفکر و دیدگاه مشخص در جامعه‏ی سیاسی ظهور و بروز نموده و عقاید معین را مطرح می نمایند. بنیان گذاران و هواداران حزب برمبنای همان طرزتفکر و دیدگاه دور هم جمع شده و سازمان سیاسی بنام حزب را تاسیس نموده اند، نه بر اساس روابط و سلیقه های دیگر. از این روی، در تحولات سیاسی به ویژه در هنگامه‏ی انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی( بستگی به نوعیت نظام سیاسی دارد) احزاب سیاسی با توجه به دیدگاه و طرزتفکر شان در عرصه‏ی انتخابات آمده و وارد کارزارهای رقابتی می گردند. مسلم است نامزد که از آدرس هر حزب سیاسی وارد رقابت ها گردد، با توجه به دیدگاه کلی حزب مورد نظر، برنامه ها و پلان هایش را به مردم و جامعه مطرح نموده و خواهان حمایت می گردد و این نکته را در اذهان همه تلقین می نماید که در صورت وضعیت متحول گردیده و کشور از وضعیت موجود غیر قابل پذیرش بیرون خواهد گردید که به برنامه های وی رای دهند. از این رهگذر است که رقابت در فضای انتخابات رقابت برنامه ها و طرزتفکرهاست نه رقابت اشخاص و افراد. شهروندان به خاطر تعلق شخص نامزد به قومیت ها و فرهنگ ها رای نمی دهند، بلکه به خاطر نوع برنامه‏ی که مطرح می نمایند رای می دهند.

بنابر این در فضای سیاسی کنونی افغانستان در وضعیت که حزب به معنای علمی و درست آن نهادینه نگردیده است، رقابت های سیاسی برمبنای برنامه و پلان نیز نا ممکن خواهد بود. زیرا رقابت سیاسیِ برنامه محور، منوط به موجودیت حزب سیاسی به معنی درست و نیز نهادینگی فرهنگ تحزب است. در صورت که در جامعه‏ی افغانی فرهنگ تحزب نهادینه نگردیده است و احزاب کنونی برنامه و طرزتفکر مشخصِ را ندارند، رقابت بر اساس برنامه هم ناممکن خواهد بود. از این رهگذر دیده می شود که رقابت ها به صورت عموم شخصی و فردی است. اگر شهروندان از یک نامزد مشخص حمایت نموده و به او رای می دهند و ابراز علاقه می نمایند، به این خاطر است که به شخص وی علاقه شخصی دارند. یا اگر به شخص نامزد علاقه‏ی ندارند، چون شخص مورد نظرش از وی حمایت کرده است، حمایت می نمایند.

بهر صورت سخن گفتن از رقابت برنامه محور در فضای کنونی انتخاباتی دشوار به نظر می رسد. زمانی می توان به این امر مهم و حیاتی دست یافت که حزب سیاسی به معنی درست اش نهادینه گردیده و جایگاه اصلی خود را در جامعه بیابد.

دیدگاه شما